روز و شب از « فروغ » می گوید
از « هدایت » دروغ می گوید
با همین کار ساده خوشبخت است
مولوی را نخوانده چون سخت است
یک دوتا اسم از بر است ایشان
شاملو، آل احمد و اخوان
روز و شب کافه می رود الکی
گارد دارد علیه « ده نمکی »
می زند حرف از « ابی » و « بنان »
« مرتضی » گوش می دهد پنهان
داخل کافه می کشد سیگار
به خدا هست ژست او این کار
کلّ علم و سواد او سطحی
هرچه مانده به یاد او سطحی
بی سوادی اگرچه باشد شر
کم سوادی از آن بوَد بدتر
شاعر : امیرحسین خوش حال