گروهی از طنزپردازان با گردهمایی در ساختمان شورای شهر تهران از احمد مسجد جامعی که او را نفوذی اهل قلم در مسؤولیتهای اجرایی خواندند، درخواست کردند آنها را در تشکیل خانه طنزپردازان و فرهنگسرای طنز همراهی کند.
به گزارش شیرین طنز، به نقل از ایسنا، سعید بیابانکی – شاعر و طنزپرداز – در نشست احمد مسجدجامعی – رییس شورای شهر تهران – با طنزپردازان که عصر روز سهشنبه، ۱۴ مردادماه، در ساختمان شورای شهر تهران برگزار شد، اظهار کرد: طنز به عنوان یک عنصر پرمخاطب و اثرگذار در حوزه فرهنگ کشور ما متأسفانه تا چند سال پیش هیچ متولی خاصی نداشت تا اینکه در زمان مدیریت آقای زم در حوزه هنری دفتر طنز تأسیس شد. با این حال در سالهای اخیر تقاضا برای طنز بسیار زیاد بوده است. به همین دلیل نبود جایی برای اینکه ما بتوانیم دور هم جمع شویم، باعث میشود که ما نتوانیم بهدرستی به این تقاضاها پاسخ دهیم.
او افزود: پیشنهاد این جمع این است که یک خانه طنزپردازان در اختیار طنزپردازان قرار گیرد. پیشنهاد دیگر ما این است که فرهنگسرایی با عنوان فرهنگسرای طنز نامگذاری شود تا مرکزی باشد برای کشف و پرورش استعداد طنزنویسان مختلف. در بخش دیگری از این نشست، اسماعیل امینی – شاعر و طنزپرداز – با لحنی طنزآمیز گفت: آقای مسجدجامعی نفوذی اهل قلم و فرهنگ در مسؤولیتهای اجرایی و تصمیمگیریها هستند.
او همچنین اظهار کرد: طنزپردازان غالبا چارچوبها، الزامات و فضای جامعه را خوب میشناسند، چون رندی و هوشمندی خاصی دارند. اما معمولا طنز در معرض بدبینی است و به آن با سوء ظن نگاه میشود؛ در نتیجه بلاهایی مانند آنچه بر سر «گلآقا» آمد، بر سر طنزپردازان میآید. از این منظر، خوب است جمعی که در طنز صلاحیت داشته باشند، در اینباره نظر بدهند که چه چیزی منتشر شود و چه چیزی نه؛ چیزی مانند هیأت منصفه مطبوعات. در موارد بسیاری پیش میآید که روزنامهای به خاطر ستون طنز تعطیل میشود. در این زمینهها بهتر است از خود طنزنویسان مشورت گرفته شود.
طنزپردازان وسیله تلطیف فضا هستند؟
ناصر فیض – مدیر دفتر طنز حوزه هنری – نیز گفت: ممکن است تصور شود با وجود فرهنگسراهای متعددی که نشست طنز برگزار میکنند و حوزه هنری، چه نیازی به داشتن جای دیگری داریم؟! اما صحبت ما این است که چون قضیه در یک جا متمرکز نیست، معمولا فرهنگسراها به سادهترین کار که برگزاری شب شعر است، اکتفا میکنند. در این شب شعرها، همه کارها شبیه هم است و این یک آفت است.
او در بخش دیگری از سخنانش، با انتقاد از نگاه جامعه به طنزپردازان اظهار کرد: در بسیاری از موارد، نگاه به طنزپردازان این است که در یک فضای رسمی، طنزپردازان را بیاورند طنز بخوانند تا فضا تلطیف شود یا مثلا میگویند آخر هفته طنزپردازها را دعوت کنید به اداره ما که برای کارمندان طنز بخوانند تا آخر هفته خوشحال بشوند. پیشنهاد ما این است که اگر میخواهید کارمندان را خوشحال کنید، میتوانید حقوقشان را بیشتر کنید تا با اجاره خانهشان متناسب باشد. بعد این کارمندان خوشحال به خانههایشان میروند. بنیاد خانوادهشان هم تحکیم میشود.
کار طنزپردازان
فیض افزود: حرف ما این است که جایی باشد تا طنزپردازان متون کهن را بررسی کنند، درباره شیوهها و شگردهای طنزنویسی صحبت کنند و بحثهای اینچنینی شکل بگیرد. الآن طنز دارد به موضوعی مضحک تبدیل میشود و این به دلیل نبود چنین جایی است. البته حوزه هنری در این زمینه کارهایی کرده، اما اگر مواظب نباشیم حاصل آن هم هدر میرود. حیف است اگر متولی طنز کشور فقط حوزه هنری باشد که معیارهایی خاص دارد. البته این معیارها باید هم باشند، اما اگر جای دیگری هم باشد که در رقابت با حوزه هنری کار کنند، تأثیر بهتری دارد.
او تأکید کرد: علت یکشکل شدن آثار طنز همین یکی بودن معیارهاست. مثلا اینکه طنزی بنویسید که به کسی برنخورد. اگر بگویی خیابان شهر چاله و چوله دارد، شهردار تهران فکر میکند به مقدسات توهین شده است. طنزپردازی که به خط قرمزها نزدیک نشود، طنزپرداز نیست. کار طنزپرداز نزدیک شدن به خط قرمز است.
طنازی در حضور مسجدجامعی
ادامه این نشست با طنزخوانی نادر ختایی، مهدی استاداحمد، اسماعیل امینی، علیرضا لبش، رضا ساکی، صابر قدیمی، همایون حسینیان، روحالله احمدی و شروین سلیمانی درباره موضوعاتی مانند آلودگی هوا، مترو، تفکیک جنسیتی، توقف طولانیمدت کتابها در وزارت فرهنگ برای دریافت مجوز نشر و… همراه بود.
مزار طنزنویسان ما کجاست؟
احمد مسجدجامعی – رئیس شورای شهر تهران – پس از شنیدن سخنان و طنزهای طنزپردازان، با لحنی طنزآمیز گفت: نکاتی که دوستان مطرح کردند، بسیار ارزشمند است، اما شما فکر نکنید با این شعرهایی که شما میخوانید، شهرداری جایی به شما بدهد.
او افزود: هزینه اجتماعی طنز بالاست. مشخص است که مزار هر کدام از شاعران شاخص ما کجاست، اما نمیدانم مزار عبید زاکانی کجاست. درباره سید اشرف گیلانی هم با اینکه طنز بسیار پاکیزهای دارد، آخر گفتند مجنون است. طنز دوره مشروطیت ما آلوده است، فحاشی دارد و بسیاری از جاهایش را باید نقطهچین گذاشت، اما در هیچ جای آثار سید اشرف هیچ نیازی به نقطهچین نیست.
پیشنهادی برای طنزنویسان
مسجدجامعی سپس گفت: اواخر برای مرحوم گلآقا تلخیهایی پیش آمده بود. فکر کردم گرفتار سؤال شده که کارش را ادامه بدهد یا نه. من پیشنهادی به ایشان دادم که از آن استقبال کرد. پیشنهاد من این بود که ایشان یک دانشنامه طنز بنویسد. دانشنامهنویسی مقدمه جدی شدن بسیاری از کارهاست. من به شما هم این پیشنهاد را میدهم که این کار را انجام بدهید. اگر یک هسته مرکزی حول محور یک کار شکل بگیرد، در کنارش خیلی اتفاقها میافتد و فضاهایی که شما میخواهید، ایجاد میشود.
او ادامه داد: آقای بجنوردی از دانشنامه شروع کرد و در آغاز نگفت یک ساختمان بزرگ به من بدهید. میشود با همین تشکیلات گلآقا که تبار و سابقهای دارد، کار را شروع کرد. میتوانیم به دیدن خانواده آقای کیومرث صابری فومنی (گلآقا) برویم و موضوع را با آنها درمیان بگذاریم.
شهرداری از حوزه هنری محدودتر است؟
مسجدجامعی در بخش دیگری از سخنانش اظهار کرد: شما گفتید حوزه هنری محدودیت دارد. شهرداری هم محدودیت دارد. باید دید مسؤول بخش فرهنگی شهرداری کیست. مثلا شما در حوزه هنری بخش موسیقی را دارید اما در شهرداری آن را هم نداریم. حوزه هنری توفیق داشته که با همه محدودیتها محل اعتماد گروهی شود اما شهرداری این را نداشته است. اگر شما بخواهید بحث فرهنگسرا را پیگیری میکنیم، اما ممکن است شما آنجا نباشید. شما پیشنهاد مرا بررسی کنید. اگر فکر میکنید خوب است، کار را در تشکیلات گلآقا دنبال کنیم.
در ادامه رضا ساکی، طنزنویس حاضر در نشست، از به فروش گذاشته شدن ساختمان مؤسسه گلآقا خبر داد.
مسجدجامعی نیز گفت: مهم آن هسته است. اگر حتی جایی را اجاره کنید و کار را شروع کنید، بعدا میتوانید ساختمان گلآقا را هم بخرید.
۲ دیدگاه
سعیده موسوی زاده:
ظاهرا این نشست هم با تفکیک جنستی یابهتره بگم با حذف جنس مخالف برگزار شده!
یعنی ما یه دونه طنزپرداز زن نداشتیم که در این جلسه حضور داشته باشه؟!
سعیده موسوی زاده:
به این میگن نقض غرض!