بعضی آدمها با همه ویژگیهای خاص و مثبتی که دارند، زیر سایه یک فرد بزرگتر و نیرومندتر میمانند و دیده نمیشوند. فقط آدمها اینطور نیستند، گاهی نشریات هم اینطور میشوند. مثل هفتهنامه گلآقا که آنقدر محبوب و معروف بود که کنارش ماهنامه گلآقا آنطور که باید و شاید دیده نشد.
خودم هروقت جایی میروم و صحبت سابقه کار پیش میآید و میگویم که مدتی سردبیر ماهنامه گلآقا بودم، بلافاصله خودم را آماده شنیدن این جملات میکنم: عجب، چه نشریه خوبی بود این گلآقا، ما هرهفته منتظر بودیم ببینیم کاریکاتور کی را روی جلدش میکشد، راستی چی شد که آقای صابری تعطیلش کرد؟ اوایل حوصله به خرج میدادم، توضیح میدادم که نه، ماهنامه ربطی به هفتهنامه نداشت، درست است که در سالهای اول شبیه به هفتهنامه در قطعی کوچکتر بود و حداقل از اسمش هم پیداست که ماهانه منتشر میشد، اما بعدها نشریهای با هویتی کاملا مستقل شد و چندین سال بعد از فوت آقای صابری هم منتشر میشد و زمانی که انتشارش متوقف شد اصلا مقام شامخ گلآقایی در قید حیات نبود. شنونده حرف هایم معمولا نگاه عاقل اندرسفیهی به من میکند انگار که جنس بنجلی را بهش قالب کرده باشم و بعد سری تکان می دهد و میگوید به هرحال جای هفتهنامه گلآقا خالیست.
بعداز مدتی به این نتیجه رسیدم که لازم نیست توضیحی بدهم، که بگویم ماهنامه گلآقا از سال ۷۵ هم شکلش و هم محتوایش تغییر کرد، که بیشتر به مباحث نظری میپرداخت و سعی میکرد فضا برای انتشار نوع خاصتری از طنز و کاریکاتور فراهم کند که خیلی هم با سلیقه عمومی جفت و جور نبود، که هفت سال بعد از توقف انتشار هفتهنامه گلآقا هم منتشر میشد و خیلی از قالبهای معروف نویسندگان طنز مثل پیر ما گفت احترامی و درحال حاضر صلاحی در آن به چاپ می رسید. راستش اکنون به نظرم فقط همین مهم است که گلآقا جزو خاطره جمعی مردم شده است.
ولی این یکی را اینجا میگویم: امروز پانزدهم مرداد، سالگرد انتشار ماهنامه گلآقاست!
نویسنده : گیتی صفرزاده / اینستاگرام گل آقا