menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

بزرگمهر حسین پور

بزرگمهر حسین‌پور درباره ی مرحوم زرویی نصرآباد دست به قلم شد

بزرگمهر حسین‌پور، شاعر و منتقد ادبی، در صفحه اینستاگرام خود درباره مرحوم زرویی نصرآباد دست به قلم شد.

به گزارش شیرین طنز، به نقل از پایگاه خبری حوزه هنری، بزرگمهر حسین‌پور شاعر و منتقد ادبی، به مناسبت درگذشت ابوالفضل زرویی نصرآباد در صفحه اینستاگرام خود چنین نوشت:

«اولین بار که دیدمش فکر نمی‌کردم این‌قدر گنده باشه. سیبیل‌هایی سیاه… ابروهای پرپشت پهن… چشمانی کوچک و مشکی با مژه‌هایی بلند ترکیبی از یک غول مهربان ساخته بود.

با خوش‌رویی نزدیک شد و دستم را فشرد. ۱۳۷۱ و من هفده ساله بودم. اولین بار بود که می‌خواستم وارد جلسه تحریریه گل‌آقا شوم قلبم از تپیدن افتاده بود و تلمبه می‌زد.

دستم را گرفت و برد نزدیک کیومرث صابری و گفت ایشان همان بزرگمهر است که تعریفش را کرده بودم.

صابری یا همان گل‌آقا لبخندی زد و گفت اول من او را دیدم. راست می‌گفت. همین چند روز قبل که وارد ساختمان گل‌آقا شدم اول از همه شخص شخیص گل‌آقا را دیده بودم و یکی از تصویرهای ماندگار ذهنم شده است.

از همان ابتدا در مجله گل‌آقا حامی‌ام شد. توی جلسات تحریریه (که منم روی جلد می‌کشیدم ) یک زمانی را حضرات طنزنویس می‌گذاشتند و به خاطر اغراق‌های زیادم و زاویه دید‌های پرسپکتیودارم ازم انتقاد شدید می‌کردند.

و تنها حامی‌ام ملا بود و شخص خود گل‌آقا. ابوالفضل یا همون ملا طنز را خیلی خوب می‌فهمید و به همین خاطر درک درستی هم از کارتون و کاریکاتور داشت.

اون‌قدر تو گوش من خوند که قلم تو به درد بچه ها می‌خوره که من همون زمان مجموعه دلمه رو راه انداختم.

یه بار اومد و با شرم گفت دلم می خواد کتاب تذکره المقاماتم رو تو طرح جلدش رو بزنی… زدم.

با عشق طراحی کردم. به نظرم از مهم ترین اتفاق های طنز معاصر همان کتاب بود‌. و همین‌طور کشیدن جلدهای چند کتاب پی در پی او…

برای من افتخاری بود با او کار کردن و اونقدر متواضع بود همیشه از در شرم بهم پیشنهاد می‌داد و نمی‌دونست برای من کلی ذوق آوره…

سال ها بعد که گل آقا فوت کرد و شب شعر «در حلقه رندان» رو راه انداخت و از اونجایی که به من محبت زیاد داشت گفت این اتفاق بزرگیه و دلم می‌خواد تو پوسترش رو بزنی. زدم.

چقدر همکاری با او و لحظه‌های خلوت که ترمزش رو ول می‌کرد و از هر دری می‌گفت آموزنده و موندگار بود.

طنز‌نویس بزرگی بود. از اون بزرگتر طنزسرایی بی‌نظیر… کلمه در دستش مثل خمیر مجسمه‌سازی بود. نرمش می‌کرد و با آن شعر می‌سرود… دلمون برایت تنگ میشه…ملای طنز نویسی ایران.»

ابوالفضل زرویی نصرآباد در شامگاه ۱۰ آذر ۱۳۹۷ و در سن ۴۹ سالگی دار فانی را وداع گفت.

انتهای پیام/

chatنظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر