menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

بررسی طنز در شعرهای احمدرضا احمدی

مجتبی احمدی :

«احمدرضا احمدی» که سی‌ام اردیبهشت ١٣١٩ در کرمان به‌دنیا آمده، چند روز پیش ٧٨ساله شد. شاعری که نخستین مجموعه‌شعرش را با نام «طرح» در سال ١٣۴٠ منتشر کرد و در نزدیک به شش دهه فعالیت ادبی، همواره با سبک خاص و شیوه منحصربه‌فرد خود، حضور و سلوکی شاعرانه داشته است.

درباره آثار و کتاب‌های او، بسیار گفته و نوشته‌اند. چند سال پیش که به پژوهشی با موضوع «بررسی طنز در شعر معاصر کرمان» مشغول بودم، دریافتم که لابه‌لای سطرهای آثار این شاعر بلندآوازه کرمان و ایران هم، می‌توان رگه‌هایی از «طنز» را دید، خاصه اگر اساس و بن‌مایه طنز را «نقد» بدانیم.

احمدرضا احمدی به گفته بسیاری از دوستان و نزدیکانش، در زندگی و روابط اجتماعی و برخوردهایش بسیار شوخ‌طبع است و طنز جایگاه ویژه‌ای در ادبیات شفاهی او دارد. در بررسی شعرهای او نیز، اگرچه چندان با طنزی آشکارا روبه‌رو نیستیم، اما در بسیاری موارد با طنزی عمیق و پنهان در لایه‌های گاه حزن‌آلود شعر او مواجه می‌شویم.

شاپور جورکش در نوشته‌ای در «تلاش برای زمینه‌یابی چند شعر اجتماعی احمدرضا احمدی» می‌نویسد: «خودمحوری، شورش و بی‌اعتنایی به گفتمان مسلط روشنفکری و سیاسی روز (دهه چهل و پنجاه) در شعر احمدرضا احمدی، وجوه منشوری را کامل می‌کند که هرچه به دامنه‌های مدرنیته نزدیک‌تر می‌شویم، بازتابی روشن‌تر می‌یابد.» او ضمن اشاره به شعر «قصه» معتقد است احمدرضا احمدی «شوربختی‌های جامعه تصنعی و بر باد دادن لحظه‌های حیات را در جملاتی خبری به مدد زبانی کودکانه و ساده به شعر بدل می‌کند».

به گفته جورکش، راوی شعر احمدرضا احمدی «ابایی ندارد از این‌که گاه خود را جزئی کوچک از همین آدم‌های دم‌دست، غیرموجه و جایزالخطا ببیند و در میان تصویرهای ملموس و معمول زندگی روزمره بنشیند و به‌جای قضاوت کردن، خود را در معرض داوری طنزآلود دیگری قرار دهد»: «گذشته را قضاوت‌کردن اندوه‌بار بود/ می‌توانستیم برای آینده‌هایی دور داوری کنیم که خود در آن نباشیم/ در یک پسین پاییز…».

هما سیار در نوشته‌ای با عنوان «مداد رنگی یا واژه؟»، درباره شعر و زبان شعری احمدی معتقد است «فضای شعر و زبان ویژه او در مدتی بیش از چهل‌سال تغییر و تحول چندانی نیافته»، اما رویدادهای دوسه دهه اخیر را پدیدآورنده «اثر عمیقی بر زاویه دید و مشغله ذهنی وی» می‌داند؛ «اثری که اساسی‌تر و عمقی‌تر از تاثیری است که تنها بر اثر گذشت زمان و افزوده‌شدن سن و سال در فردی ایجاد می‌شود». سیار اعتقاد دارد که احمدی طی این سال‌ها «به خود می‌آید و خود را در برابر فاجعه عینی می‌یابد… و اندوه که از نخستین شعر او با وی بود از این پس علاوه بر حساسیت‌های شاعر، به حوادث بیرونی اندوه‌زا، آن هم در سطحی آن‌چنان گسترده اشاره دارد. البته در این میان، احمدی زبان غافلگیرکننده و گاه طنزآلود، یعنی هویت شعری خود را هم فدای این‌همه فجایع اجتماعی نمی‌کند.»

این سه خط از یک شعر او را بخوانید:

«ما نشسته بودیم/ که بمب صبور و فروتن/ از پنجره به کافه آمد» یا: «مرگ را/ کمک کردم که راه خروجی را بداند/ رفت» و یا: «هزار همسایه را می‌شناسم/ گل میخک بر سینه زدند/ و در بمباران/ پله‌های زیرزمین را گم/ کردند/ به آسمان رفتند.»

شاپور جورکش به دهه‌های ۴٠ و۵٠ می‌پردازد و صدای مسلط روشنفکران ایرانی را در آن روزگار «خشمی فروخورده و یأس‌آلود» می‌داند که در «زمستان» از اخوان ثالث، «شبانه»‌های احمد شاملو و «اسب سفید وحشی» از منوچهر آتشی بازتاب یافته، و این صدا را «صدای نسلی که خود، درگیر مبارزه‌های سیاسی بودند» برمی‌شمارد، اما شعر احمدرضا احمدی را «که ظاهرا حاشیه‌نشین این وضعیت و آزاد از تعهدات اجتماعی به نظر می‌رسد»، صدای تماشاگران جوان این وقایع می‌داند که «سردمداران سیاسی را به همان اندازه در حیطه نقد و نظر خود قرار می‌دهد که نسل مبارزه‌گر و معماران فکری جامعه را.»

اگر یکی از مهم‌ترین کارکردهای طنز را انتقاد اجتماعی بدانیم، این شعر را باید یکی از آثار طنز احمدرضا احمدی با رویکرد یک منتقد اجتماعی برشمرد. جورکش می‌نویسد: «شاهدانی که آن سال‌ها را زیسته‌اند، شعر «پیامبران» را گزارشی دقیق و دوربین‌وار از وقایع و بنیادهای در حال تکوین آن زمان، نقدی گزنده بر روابط حاکم در جامعه شهری، و در عین حال، کالبدشکافی مردمان «نجیب» ما خواهند یافت.»

باز هم از همان شاعر:

«امروز بانک/ قلک نداشتن‌های کودکان است/ کارمندان بانک بی‌حوصله و خسته‌اند/ دو پنجره در مقابل دارند/ یکی بر روسپی‌خانه و دیگری بر سربازخانه‌ها می‌گشاید/ کارمندان از تهی بودن و تنگدستی/ اسکناس‌ها را می‌شمارند/ چشمان فرسوده‌شان در پی کلید روان است/ خواهند دانست که محجوب‌اند/ و از حجب آنان هر چیز قفل خواهد شد/ و خود نیز قفل خواهند گشت/ از پنجره صورت‌های صبح کنار صندوق/ را می‌بینند که کلید گشته‌اند/ و می‌بینند که کلید‌ها مشتاقانه به روسپی‌خانه‌ها می‌رود/ و سربازان را می‌بینند/ که…».

فرم نوشتاری شعرهای احمدرضا احمدی هم منحصر به خود اوست. شاعر گاهی حتی شعرش را به صورت یک نثر می‌نویسد اما آن شاعرانگی که با کلمات او درآمیخته، شعرش را از یک اثر منثور متمایز می‌کند. زبان و بیان شاعرانه احمدی هم در عین پختگی و داشتن ژرفا، از روانی و سادگی ویژه‌ای برخوردار است. گاهی در مواجهه با مضمون‌هایی مانند عشق، زندگی و مرگ که در نگاه سنتی غالبا بسیار جدی به آن‌ها پرداخته می‌شود، همین سادگی را می‌بینیم و این تقابل، منجر به شکل‌گرفتن طنزی ظریف می‌شود. بسیاری از طنزهای شکل‌گرفته در شعرهای احمدی، حاصل نکته‌سنجی‌ها، باریک‌بینی‌ها و رندی‌های او در آفرینش معناست. یعنی او ممکن است از شگرد و ابزار خاصی برای پدیدآوردن طنز در کلام شاعرانه استفاده نکرده باشد، اما نگاه ظریف و رندانه او به موضوع و مضمون در کنار لحن و بیان صمیمی و بی‌پیرایه‌اش، منجر به شکل‌گیری شعرهایی شده که طنزآمیز است و با عنصر غافل‌گیری و شگفتی‌آفرینی درآمیخته است. از این گونه، در شعرهای احمدی کم نیست. باید گفت شاید نتوان از این‌ دست سروده‌های احمدرضا احمدی را، با معیارهای مرسوم نقد شعر طنز و برمبنای آنچه که درباره ابزارهای پدیدآوردن طنز در شعر گفته می‌شود، تحلیل کرد، اما حتما کلام ظریف و طنزآمیز و مضامین رندانه او را لابه‌لای شعرهایش می‌توان دریافت.

برای حسن ختام، این شعر طنزآمیز احمدرضا احمدی را از مجموعه «قافیه در باد گم می‌شود» بخوانید:

«ما صبح فردا امتحان داریم/ باید/ ساعت مرگ بیماران/ ساعت آغاز عطر یاس/ ساعت سرد شدن شیر و قهوه در فنجان/ ساعت برگریزان درختان در شهرستان/ ساعت ضربان قلب/ – هنگام شنیدن مرگ کودکانی که با بمب شیمیایی می‌میرند-/ ساعت شنیدن خبرهای مه‌آلود/ – از ایستگاه راه‌آهن شهرهای گرمسیری-/ ساعت شستن پیرهن یوسف/ ساعت مد دریا/ ساعت جزر امید را امتحان دهیم./ ما همگی بیماریم/ در امتحان فردا/ که در یک میدان چمن/ با هوای بهاری/ و معلمین فداکار/ انجام می‌شود/ شرکت نمی‌کنیم.»

منبع : روزنامه اعتماد

chatنظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر