menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

شب سوم خنداننده شو۲

استندآپ کمدی ۴ کمدین در شب سوم خنداننده شو ۲ + نقد

استندآپ کمدی وحید رحیمیان، ایمان خرمی زاده، امیرحسین قیاسی و ناصر محبی در شب سوم خنداننده شو سری دوم به همراه نقدهای مهرداد حسین زاده، مهدیسا صفری خواه، میثم کریمی و معین بادپا را در ادامه می بینید :

استندآپ کمدی وحید رحیمیان

مهرداد حسین‌زاده:

اجرای وحید رحیمیان با ماجرای تاکسی گرفتنش شروع شد، با تکرار شوخی نسبتاً زشت انگشت در بینی ادامه یافت و با همان شوخی تمام شد.

وحید رحیمیان از گروه فرهاد آئیش اولین کمدینی بود که در هفته دوم خندوانه روی صحنه آمد.

نوع اجرا وحید رحیمیان
وحید رحیمیان اجرایش را با اندکی استرس شروع کرد. و از نوع حرکاتش بر روی صحنه مخصوصاً حرکات پاهایش می‌شد این نکته را فهمید.

البته فیزیک او متناسب با نوع اجرایش بود. یعنی نوع شوخی‌هایش نیاز به نشان دادن ضعف جسمانی‌اش داشت و در کل استایلش به این موضوع کمک کرد.

شوخی‌ها
رحیمیان از خودش شروع کرد و کوشید از نقص جسمانی‌اش که همان انگشت اشاره کوچکترش بود شوخی‌هایی بسازد. همان کاری که محمدجواد رضایی کرد.

اجرای او با ماجرای تاکسی گرفتنش شروع شد، اما اجرایش با تکرار شوخی انگشت در بینی ادامه یافت و با همان شوخی تمام شد و به لودگی رسید.

کمدین باید بداند هر شوخی حدی دارد و اگر نتواند حد شوخی را رعایت کند کارش به لودگی می‌کشد.

وحید رحیمیان از نصف زمانش استفاده نکرد. به قول رامبد جوان این مسئله نشان دهنده نداشتن استراتژی و متن برای اجرای طولانی‌تر بود.

مربی‌اش فرهاد آئیش هم از او به خاطر فراموش کردن متن و کوتاه شدن زمان اجرای استندآپش انتقاد کرد ولی در کل راضی بود.

حالا باید دید مردم هم از این اجرا راضی هستند یا او را با رای‌شان به خانه می‌فرستند.

در کل برای اجرایی به این کوتاهی بیشتر از این نمی‌شود نقد نوشت. پس کمی متن را به بزرگی خودتان ببخشید.

استندآپ کمدی ایمان خرمی زاده

مهدیسا صفری‌خواه:
ایمان خرمی زاده شروع متوسط، میانه قابل‌قبول و پایان ضعیفی داشت. مولفه‌های طنز تا حد قابل قبولی روی هم چفت و بست شده‌بودند اما با یک اجرای تمام‌کننده فاصله زیادی داشت.

شوخی‌ها می‌توانستند راحت‌تر اجرا شوند. شاید استرس قرار دادن برخی شوخی‌های جنسی لابلای شوخی‌ها کمی روی سبک اجرایش تٲثیر گذاشته بود.

ناهماهنگی در ریتم
ایمان خرمی‌ زاده پاسکاری با مخاطب، بداهه‌ و اشاره‌های کنایه آمیز قابل‌قبولی داشت اما جنس اجرا با تم و موضوع آن فاصله داشت و شوخی‌ها یک پیک جلوتر از جنس اجرا بود و این ناهماهنگی اگرچه خیلی نمایان نبود اما گاهی اوقات مخاطب و مجری استندآپ را به دردسر می‌انداخت.

فراز و فرودهای نامحسوس
داستان استندآپ باید فراز و فرود داشته‌باشد. استفاده از حلقه‌های تکرار شونده بر روی یک بستر طنز می‌تواند کارساز باشد. بهم خوردن ریتم و جابه‌جایی شوخی‌ها می تواند ماهیت طنز یک استندآپ را به‌خطر بیندازد.

فیزیک مٷثر در اجرا
ایمان خرمی‌ زاده باید بیشتر از قبل روی تٲکیدات اشکان خطیبی تمرکز کند. میمیک صورت و فیزیک او می‌تواند در کشیدن بار طنز استندآپ کمک کند. او برای درخشش تنها به‌اندازه یک متن که آن را مال خودش کرده‌باشد، فاصله دارد.

شوخی‌های تمیز را انتخاب کنیم
وقتش رسیده که باور کنیم شوخی‌های خاص و عجیب قرار نیست نجات‌دهنده باشند. برای خنداندن به یک فرمول ساده‌تر هم می‌شود بسنده کرد و اولین عنصر برای رسیدن به آن محتوای مناسب است و بعدها باید لحن و لهجه و امضای شخصی را هم در خدمت متن درآورد تا برآیند آنها تماشاگر باهوش را راضی نگه‌دارد.

استندآپ کمدی امیرحسین قیاسی

میثم کریمی:
امیرحسین قیاسی علی رغم اینکه در استنداپ خود هیچگونه اکت و بازی بدن نداشت اما با داشتن یک متن استنداپ کمدی منسجم اجرای خوبی ارائه کرد.

اما قیاسی هم مجموعه‌ای از جک‌ها را برای روایت خود برگزیده بود. یعنی اغلب شوخی‌ها را تالیف نکرده بود. بلکه از اینجا و آنجا کپی کرده بود.

مهم‌ترین قوت این اجرا پیوستگی روایت بود. او به خوبی توانست مخاطب را با روایت خود همراه کند و اجرا را خوب به پیش ببرد.

اشکال مسابقه
این اشکال در مسابقه خنداننده شو خندوانه واقعا برای بیننده حرفه‌ای این مسابقه قابل هضم نیست که انقدر تفاوت مربی‌ها بتواند یک نفر را به مرحله بعدی برساند و یک نفر را حذف کند.

در این دوره مسابقات تمام افراد گروه رامبد جوان و اشکان خطیبی به دلیل کمک‌های زیاد از طرف مربی خود و گروه نویسندگانی که از طرف مربی‌ها به استنداپ کمدین‌ها کمک می‌کنند واقعا سطح بالاتری نسبت به مخصوصا افراد گروه آقای فرهاد آییش دارند.و شاید این قضیه قابل اصلاح بود.

بیان خوب امیرحسین قیاسی
بیان خوب نیز یکی از مشخصه‌های امیرحسین قیاسی بود که به خوبی توانست از آن استفاده کند و بیننده را راضی نگه دارد.

استفاده از جک
به نظر می‌رسد او استفاده‌ خوبی از جک‌ها کرده بود. یعنی جک‌‌ها را در بستر یک روایت قرار داده بود و برخی را مال خود کرده بود به طوری که شاید تالیفی به نظر می‌رسیدند.

پایان‌بندی اجرای او بسیار خوب بود و توانست مخاطب را تا پایان با خود همراه کند.

او برای موفقیت باید بازی بیشتر به بدن و صورت بدهد و کمی روی لحن و بیان نیز کار کند تا هشت دقیقه سخن گفتن برای مخاطب یکسان به نظر نرسد.

استندآپ کمدی ناصر محبی

معین بادپا:
ناصر محبی در خنداننده شو نشان داد تا لهجه شیرین آذری اگر به درستی و نه به عنوان یک ابزار استفاده شود، هم به دل مخاطب می‌نشیند و هم از سوء برداشت جلوگیری می‌کند.

بداهه خوب
ناصر محبی بداهه می‌داند. او هم در ابتدا و هم در میانه اجرا با اشاراتی این دانستن خود را منتقل کرد. حتی زمانی که در پایان اجرا، زمان کم آورد و اجرایش بدون پایان بندی به اتمام رسید، با گفتن جمله «اینجا دیگه با بابام کات کردم» تلاش کرد تا اندکی هم شده، سرانجامی برای اجرایش داشته باشد.

نامفهومی در خدمت اجرا
او به طور مکرر با جابجایی واژگان در یک جمله یا تلفظ عمدی اشتباه برخی لغات و عبارات، شخصیت اصلی قصه را به مخاطب نزدیک کرد. در هر مرتبه که او عبارتی عجیب را به زبان می‌آورد ذهن مخاطب را قلقلک می‌داد تا به اصل عبارت او بیاندیشد و این خود درگیرکردن مخاطب بود. این جابجایی‌ها و نامفهومی در اکثر موارد به درستی انجام شده بود. البته در دو مورد به درستی جا نیفتاده بود که خوشبختانه، سایه‌اش سنگینی نکرد.

ردپای فضای مجازی
گمان می‌کنم ناصر محبی این توانایی را داشت که بدون توجه به لطیفه‌های فضای مجازی و تکراری، متن خودش را تکمیل کند.

او حتی اولین داستان را به ماجرای کاملا قدیمی «کلاغ و سیگار و تلفن» اختصاص داد که بسیار شنیده شده است. افرادی که استندآپ کمدی اجرا می‌کنند گاهی اوقات به صورت غیرعمد از اندوخته ذهنی خودشان برای شوخی‌ها بهره می‌گیرند.

آنها باید در بازنویسی متون خود، به منبع این اندوخته ذهنی توجه کنند و اگر پیش از آن در فضای مجازی منتشر شده است، بدون تأمل حذف کنند. مگر آنکه بتوانند به شیوه درست و با تغییرات کاملا ملموس از آن خود کنند.

ناپیوستگی در عین پیوستگی
روایت ناصر محبی، حول روابط پدر و پسری بود. پدر و پسری که به گفته خودش «جوبشون تو یه آب نمی‌ره». تمام اتفاقات هم دقیقا اختلافات همین دو شخصیت را شرح داد. اما حلقه‌های واسط، بین این روایات مفقود شده بود.

نبود این حلقه، در مکث‌های بین داستان‌ها نمود پیدا می‌کرد. او می‌توانست با استفاده از یک خط کلی، این مهره‌ها را به یکدیگر متصل کند. خطی که به عنوان مثال در بستر زمان پیوستگی آنها را بیشتر می‌کرد.

ناصر محبی
ناصر محبی اجرایی قابل قبول داشت. او به اندازه کافی از حرکات استفاده کرد و اگر متنی به قلم خودش با توجه به خصوصیات زبانی و شخصیتی اجرا کند، می‌تواند بیش از این موفق باشد. به شرط آنکه عنصر زمان را برای پایانی درست فراموش نکند.

منبع : گلونی

chatنظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر