menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

شب ۶ خنداننده شو۲

استندآپ کمدی غلامرضاپور، رضایی، بی غم و آقادادی در خنداننده شو ۲ + نقد

استنداپ کمدی سهیل غلامرضاپور، محمدجواد رضایی، آیت بی غم و مهسا آقادادی در مرحله دوم گروه اول شب ششم خنداننده شو سری دوم به همراه نقد آن را در ادامه می بینید :

استندآپ کمدی سهیل غلامرضاپور : 

معین بادپا: اجرای سهیل غلامرضاپور نسبت به اجرای مرحله اول خود، یک گام به عقب بود. اجرای او در مرحله قبل، موجب شد که دیروز انتظار یک اجرای بهتر را از او داشته باشیم. اما چنین اتفاقی نیفتاد.

تکرار در عنصر یا موضوع
سهیل غلامرضاپور در متن خود از تکنیک تکرار استفاده کرد. چه در آنجا که شخصیت یک پیرمرد را در داستان خود آورد و استندآپ با همان شخصیت به پایان رسید، چه آنجا که یک نوزاد می‌گرفت. این تکرار یکی از شگردهای طنزنویسی است. اما مشکل اصلی، تکراری بودن کلیت اجرای او بدون لحاظ کردن خلاقیت جدید بود. بدیهی است که می‌توان تمامی موضوعات روز جامعه را تکراری دانست و مگر تاریخ جز تکرار است؟ اما اگر بر آن تکرار، ارزشی افزوده نشود، چرا باید خریدار داشته باشد؟

استندآپ کمدی سهیل غلامرضاپور روایت چهره‌ای است که با حضور در یک برنامه تلویزیونی به شهرت می‌رسد و باز غافلگیر می‌شود. اما غافلگیری‌های او آنطور که باید در روایتش جا نمی‌گیرد.

یک شروع ضعیف
در اجرای یک استندآپ کمدی، وقتی کمدین به اجرای قبلی خود ارجاع می‌دهد، این امکان را برای مخاطب فراهم می‌کند که به مقایسه بپردازد. زیرا که خود او به دنبال بهره بردن از اجرای قبلی است. سهیل غلامرضاپور در شروع اجرا، به سراغ شباهت خود با مادرش می‌رود. اما برخلاف اجرای قبلی، این بخش در چارچوب قصه نمی‌نشیند. دلیل آن هم این است که به روایت امروز او متصل نیست. ارجاع زمانی صحیح است که در دل قصه باشد نه آنکه وصله پینه شود.

اذیت نشوید
یکی از دغدغه‌های رایج چهره‌های شناخته شده، رودررو شدن با مردم و طرفدارانشان است. سهیل غلامرضاپور به درستی بر یک کلید واژه تاکید کرد و آن «اذیت شدن» بود. او حتی زمانی که راننده اتوبوس به پشت میکروفن رفت با خوشحالی گفت « اومده اذیت کنه». این نقدی درست بر رفتار برخی از چهره‌هاست که اگرچه در زبان از حضور طرفداران خود می‌نالند، اما در دل خود، آرزو می‌کنند تا مخاطبان به سمت آنها بیایند. چرا که اگر چنین نشود، نشانه پایان کار آنهاست.

بیراهه نروید
یکی از مهم‌ترین نکات اجرای سهیل این است که گرفتن یک کودک از موهای او به هیچ وجه خنده‌دار نیست و رسانه نیز جایی برای خنده گرفتن از چنین موضوعاتی نیست. از او و برنامه‌ای چون خندوانه انتظار می‌رود تا خطوط قرمز واقعی و نه ساختگی را رعایت کند. علاوه بر این شوخی با بر روی دنده یا ترمز دستی نشستن، همان بی راهه رفتن است آن هم در یک برنامه پرمخاطب.

باز هم عمه
این سخن را باز تکرار می‌کنم که کمدین‌ها باید به دنبال شخصیت بگردند و استفاده از واژه «عمه» در داستان‌ها، جز خالی بودن متن و قلم از شخصیت‌سازی یا شخصیت‌یابی، معنای دیگری ندارد.

کش ندهید
اجرای سهیل غلامرضاپور را می‌توان با نیمه اول اجرای اول او مقایسه کرد. در آن اجرا، او از تکنیک ضربتی برای خنده گرفتن استفاده کرد و تلاش می‌کرد تا از حاشیه رفتن پرهیز کند. اما در اجرای دوم، گویی متن کوتاهی را بدون اضافه کردن محتوای بیشتر، توسعه داد. همین هم موجب شد تا ضعف متن او بیشتر به چشم آید. این کش دادن تا آنجا پیش رفت که زمان کم آورد و با آنکه ده دقیقه اجرا داشت باز هم اجرای او بدون پایان‌بندی مشخص تمام شد.

سهیل غلامرضاپور
سهیل غلامرضاپور اجرای خوبی دارد. او بر روی صحنه راحت است و می‌تواند اثرش را به خوبی روایت کند. لهجه شیرین او نیز به نمک قصه گویی‌اش می‌افزاید. اما باید به سراغ متنی برود که با اجرای او تناسب داشته باشد. او باید بداند شرط ماندگاری در بیان دغدغه است و هر رسانه‌ای مقتضیات خود را دارد.

***

استندآپ کمدی محمدجواد رضایی :

معین بادپا: اجرای محمدجواد رضایی اشاره به نگاهی خاص در جامعه با ترکیب جذابی از تاریخ داشت که اگر استرس گریبانش را نمی‌گرفت، موفق‌تر بود.

او شوم نبود، این گناه از ما بود
استندآپ کمدی محمدجواد رضایی، شوخی با خود است. او این بار در قالب خود بودن، به سراغ یک نکته خاص رفت و به «شوم و نحس بودن» اشاره کرد. او دنیا را از نگاه فردی روایت کرد که از دید دیگران، برای جامعه خطرناک است. آن هم فقط به دلیل همزمانی مجموعه‌ای از اتفاقات ریز و درشت با تاریخ تولد او. بدون هیچ دلیل موجه از نگاه مخالفان.

اجرای محمدجواد، مرا به یاد یک رباعی از بیژن ارژن انداخت که باید شوم بودن را نه در اصل یک پدیده که در نگاه خودمان جستجو کنیم. بیژن ارژن در آن رباعی می‌گوید «او شوم نبود، این گناه از ما بود / پرهای سیاه او سیاه از ما بود / آواز کلاغ را خدا بد ننوشت / ما بد خواندیم، اشتباه از ما بود». موضوع اجرای محمدجواد شاید در ظاهر پدیده‌ای رایج نباشد، اما یک دغدغه است. دغدغه‌ای که باز به ما و نگاه ما بازمی‌گردد.

راز این تاریخ‌های عجیب و غریب
متن محمدجواد رضایی پر از ارجاعات تاریخی بود. او برای شوم بودن خود، دلایل زیادی را گفت که می‌توان آنها را به دلیل تلقین دیگران هم ارزیابی کرد. برای چسباندن یک صفت مذموم به یک فرد، برخی به دنبال دلیل نمی‌گردند. اینکه آیا محمدجواد رضایی ۳۲ سال پیش در زمان حادثه چرنوبیل به دنیا آمده بود یا نه، برای آنان که دیگران تخریب کنند، اهمیتی ندارد. حتی اهمیتی ندارد که بدانند اصلا آن حادثه چه بود. برای آنها طلاق دو فرد در گوشه دیگر دنیا، یا یک حادثه تروریستی، ابزاری است برای نابودی یک فرد. او در اجرایش حتی پا را فراتر گذاشت و گفت برای آنها حتی همزمانی این تاریخ‌ها هم اهمیتی ندارد.

حرکت دست
یک خصلت محمدجواد رضایی همان بهره بردن از حرکت دست است. او در ابتدای اجرا انگشت خود را بالا برد و به عنوان یک حاشیه برای خنده گرفتن از تماشاگر استفاده کرد. اما همین امر موجب شد تا در تمرکز او اختلال ایجاد شود. علاوه بر این از لرزش دست خود هم در چند خاطره از جمله سفر به روسیه برای غنی سازی به خوبی استفاده کرد.

اشاره به اجرای قبلی
محمدجواد چندین مرتبه به اجرای قبلی خود ارجاع داد. مشخص‌ترین آن، همان تلفن و ردیف شدن اسامی برادران و خواهر او بود که این بار در صحبت با کی روش تکرار شد. این ارجاع به استندآپ قبلی، هم مزیت است و هم آسیب. اگر مخاطب قسمت قبلی را دیده باشد، برای او یادآوری مثبت است و اگر ندیده باشد و این بار هم در جای درست قرار نگیرد، شاید برای مخاطب جدید سوال ایجاد کند. این ارجاع در اجرای او در میانه این دو قرار داشت.

عمه را فراموش کند
اگر بخواهم میان استرس محمدجواد و استفاده از «عمه» برای خنده گرفتن، یکی را انتخاب کنم، بدون شک استرس او را برمی‌گزینم. استندآپ کمدین قرار است در نهایت، اختلافات و ذهنیت‌های غلط را ترمیم کند. نه همچون برخی از سریال‌های تلویزیونی به این ذهنیت‌های نادرست دامن بزند. به نظرتان چند بار دیگر شاهد این شوخی با «عمه» خواهیم بود؟

استرس را کنار بگذار
در اجرای قبلی محمدجواد رضایی، استرس به مکث‌های کوتاه منجر می‌شد. اما این بار مکث تبدیل به توقف کامل اجرا شد. البته او توانست از دقیقه دو – سه به بعد اجرای خود را به مسیر درست برگرداند. اینکه محمدجواد رضایی استرس دارد، خوب است و موجب جدی گرفتن اجرا می‌شود. اما به شرطی که این استرس را قبل از اجرا کنار گذاشته و با خود به روی صحنه نبرد.

محمدجواد رضایی می‌تواند
برای سنجش یک فرد باید شرایط و امکانات او را هم در نظر گرفت که اگر چنین نکنیم، نگاه جامعی نخواهیم داشت. محمدجواد رضایی را نباید با فردی با تمام امکانات مقایسه کرد. بلکه باید پرسید آیا او می‌تواند در صورت در اختیار داشتن آن امکانات، استندآپ کمدین شود؟ پاسخ به این سوال روشن نیست. اما می‌دانیم بدون شک او نیاز به تمرینات بیشتری دارد تا بتواند بدرخشد. البته مقایسه اجرای اول و دقایقی از همین اجرا نشان می‌دهد می‌توان به او امید داشت.

محمدجواد رضایی
شرط موفقیت محمدجواد رضایی، اعتماد به نفس است و اگر خودش را باور نداشته باشد، نمی‌تواند مخاطب را به سوی خودش بکشد. اما اگر شناخت درست از استعدادش داشته باشد، میتواند با تمرین بدنی و بیانی لازم، در این عرصه فعالیت کند. فقط کافیست بخواهد.

***

استندآپ کمدی آیت بی غم :

نگار فیض‌آبادی: آیت بی غم شروع سؤال‌برانگیزی را برای اجرایش انتخاب کرد.

او سراغ ارتباط با مخاطبان هم رفت. ارتباطی که فقط به اشاره‌های کلامی‌اش مربوط نبود. فراتر از کلام، بی غم برای مخاطب، فضاسازی کرد تا نشان دهد خود واقعی هر کسی با آنچه نشان می‌دهد فرق دارد. اینجاست که ما با یک سوژه انسانی و اجتماعی روبرو هستیم.

سبک منحصربه‌فرد
اگر قرار باشد اجرای کسی را مختص خودش بدانیم، آیت بی غم است. کسی که از قدرت سوژه‌اش استفاده می‌کند و دنبال جوک‌های تکراری نمی‌رود. او با تکیه بر متن و اجرای تئاتری‌اش، قدرتش را حفظ می‌کند و نیازی به شو‌خی‌های سطحی ندارد. این شرکت‌کننده با پوشش خاصی روی صحنه آمد و این یعنی او علاوه بر محتوا، فرم را هم در نظر گرفته بود.

هوشمندی در انتخاب سوژه
هر کسی این جرئت را به خودش نمی دهد که به سمت سوژه‌های اجتماعی برود. به نظر می‌رسد نقد رفتارهای اجتماعی (فحاشی در فضای مجازی) برای آیت بی غم، اولویت داشت. او تلاش می‌کند از طریق تلفیق تئاتر و کمدی، آیینه‌ای برای مخاطب‌ها باشد.

سوژه‌های اجتماعی، نقطه ضعف یا قوت؟
ممکن است مخاطبان دلشان بخواهد بیشتر بخندند. اما سبک آیت بی غم این است که شما را به فکر فرو ببرد. شاید این سبک، تماشاگر را شاکی کند که چرا ما را بیشتر نمی‌خندانی؟

اگر بی غم بتواند در اجراهای بعدی با شوخی‌های بیشتری، به سوژه‌های اجتماعی بپردازد، می‌تواند هم راه و رسم خودش را حفظ کند و هم مخاطب عام را راضی کند. اتفاقی که البته سخت است و باید پذیرفت که او نمی‌خواهد مخاطب را به هر قیمتی بخنداند.

***

استندآپ کمدی مهسا آقادادی :

معین بادپا: اجرای مهسا آقادادی با تمرکز بر یک عادت اجتماعی همراه بود و این همان شرط اول برای یک اجرای دغدغه‌مند است.

نقد یک عادت
موضوع اجرای مهسا آقادادی بررسی عاداتی چون «چانه زدن، تخفیف گرفتن و اشانتیون» بود.

نکته مهم این است که این عادات، در زندگی روزمره ما، به میزان بیش از حدی درشت شده‌اند. استندآپ کمدین می‌تواند آئینه‌ای در مقابل جامعه باشد و با برشمردن آنچه در حال وقوع است، نظر مخاطب را به خودش جلب کند.

کنار هم قرار دادن این عادات، به بهتر دیدن شدن این پدیده غلط کمک کرد و مخاطب را در برابر این پرسش قرار داد که این حد از تمایل به این رفتار، از کجا نشأت گرفته است؟ نقش افراد و حتی شرایط اقتصادی حاصل سیاستمداران در رواج این پدیده چیست؟

اشاره برای آنکس که بداند
مهسا آقادادی علاوه بر آنکه تنه اصلی درخت خودش را به درستی انتخاب کرد، در شاخه‌ها و موضوعات فرعی هم حواسش بود و تکرار چند باره این اتفاقات در این اجرای او نشان داد که بدون هدف در کنار هم چیده نشده‌اند.

اشاره به هزینه فرزندآوری به عنوان یکی از دلایل عدم پذیرش سیاست افزایش جمعیت، از بین رفتن یکی از تفریحات مردمی که دغدغه مالی دارند یعنی خشک شدن زاینده رود، توجه به بالا بودن بهای بلیت سینما نسبت به وضعیت اقتصادی جامعه و ماجرای سه شنبه‌ها، دست داشتن افراد پشت پرده برای دخالت در محیط زیست ایران در جهت منافع شخصی و گروهی، تبدیل شدن دروغ به عنوان پدیده‌ای عادی در فروش از جمله برچسب «تغییر شغل» در فروشگاه‌ها، فروش کلیه به عنوان پدیده‌ای شوم که نیازمند را مجبور به فروش اعضا بدن خود را آن هم با تخفیف ۵۰ درصد می‌کند، توجه به تخفیف تا جایی که به زیان فرد تمام شود و …. بخشی از اشارات ریز اما به موقع، درست و دقیق مهسا آقادادی بود. چنین اشاراتی در متن او بسیار قابل تحسین است.

کوچک و بزرگ
در انواع طنز و از جمله استندآپ کمدی، نویسنده با جابجایی عناصر در ماجرا، طنز خود را تقویت می‌کند. این نمونه چندین مرتبه در اجرای او دیده شد. کت و شلواری که به عنوان اشانتیون خرید کمربند داده می‌شود و کوچک شمردن اشانتیونی چون لباس مجلسی، همان قرارگیری درست عناصر در یک روایت طنز است.

آنچه باید اصلاح کند
مهسا آقادادی در مرحله قبل به گروه نجات رفت و این طبیعی است که او این بار با استرس بیشتری به روی صحنه بیاید. صدای نفس زدن و حرکاتی که نشان از اضطراب او داشت، از نقاطی است که او باید به اصلاح آن بپردازد. اگرچه در روایت او اختلالی ایجاد نکرد.

علاوه بر این، متن او هنوز جای اصلاح داشت، چرا که استفاده از دو مورد شوخی و لطیفه شنیده شده در متن او دیده شد. استفاده از شوخی‌های قدیمی، یک ضعف است.

شاید اگر به درستی در جای خودش قرار بگیرد، بتواند تا حدودی مخاطب را قانع کند اما نفس کار در اجرای مسابقه خوب نیست. مهسا آقادادی برای دفعات بعد باید متن خودش را باز هم چکش کاری کند و زائدات آن را بکاهد.

مهسا آقادادی
اجرای مهسا آقادادی به مراتب از اجرای مرحله نجات او چندین پله بالاتر بود. او از متن خوب با اشارات درست استفاده کرد و علاوه بر نقد یک رفتار جامعه، از مخاطب خود خنده نیز گرفت. او اجرای خوبی دارد و این استندآپ کمدی هم نشان داد اگر متن مناسب داشته باشد، با کمک اجرای خود می‌تواند موفق عمل کند.

منبع : گلونی
chatنظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر