علیرضا لبش :
چند روزی است که در صحبتهای تلویحی مسئولان، خط فقر، درآمد ماهانه سه میلیون تومان تعیین شده است و درآمد کمتر از این زیر خط فقر محسوب میشود.
ما که قبل از تعیین این مبلغ هم زیر خط فقر بودیم، حالا بعد از این اتفاق آدمهای بیشتری به زیر خط، کوچ کردهاند. هرقدر هم به مسئولان میگوییم آقا اینجا دیگر پر شده است، حتی به اندازه یک کف دست جا ندارد، گوششان بدهکار نیست.
زیر خط فقر هم شده مثل اتوبوس بیآرتی و مترو هر روز بیشتر به همدیگر نزدیک میشویم و به هم فشار میآوریم. البته این فشارها برای عضلاتمان خوب است و باعث میشود قلنجمان هم شکسته شود. حالا این وسط سر و دستی هم شکسته میشود، خوب پیش میآید. این هم جزو شیرینیهای زندگی است.
از طرف دیگر وقتی خوب به زیر خط فقر نگاه میکنیم، عجایب و غرایب فراوانی میبینیم که باعث تفریح و سرگرمی هم هست. مثلا هستند اینجا آدمهایی که حقوقشان ماهانه ۸۰۰ هزار تومان است، ولی ماهی یک میلیون تومان اجاره خانه میدهند. حتی از ژانگولرهای «کریس آنجل» هم محیرالعقولتر است.
هر روز تعداد بیشتری آدم از بالای خط به زیر خط منتقل میشوند، هرقدر هم که از آنها میپرسیم: آن بالابالاها چه خبر؟ هیچ کدامشان دل و دماغ جواب دادن ندارند.
البته نه این که بالای خطیها خیلی خوشحال و بدون مشکل باشند. نه! آنها هم مشکلات خاص خودشان را دارند. مثلا چند روز پیش واردات ۲۴ مدل خودروی شورلت لغو شد. حالا این بالای خطیهای بینوا باید با همین پورشه و بنز بسازند و با همین ماشینهای دوزاری در خیابانها دور دور کنند و به همدیگر پز بدهند. آخر شما بگویید بنز و پورشه هم چشم و همچشمی دارد؟ خدا را خوش میآید؟ انصاف است؟
منبع : جام جم