دختر اصفهانی حرف ندارِد
سر اِز همه کارا درمیارِد
هرجور که دلش بخواد می تونِد
کلّی بشریّتا بکارِد
یُخته دوس دارِد طلا ، جَواهَر
راحت می کوند هر کسیا خر
اگه بشنفه حرفی مفت آ بی خود
شوتت می کوند به زیری خاور
کلّی جک می گد خوشگل آ با حال
اهلی جست و خیزس آ والی بال
اِز چارباغ آ هشت بهشت آ طوقچی
هم رد که می شِد ، زود می شه جنجال
انگاری آژیری آمبولانسس
آ تو چونه زدن تحتی لیسانسس !
اگه “اِس ” نباشِد وردی کلامش
باورت می شِد اهلی فرانسس !
کم نیمی یارد تو جرّ و بحثا
حرفی چیز نزن ، بِت می ده پَسّا
با لهجه ی میخی می زِند حرف
می گه :” می خَی ، نیمی خَی ، وَخی اَصّا “!
خولَّص بوگمت ، زرنگس آ شاد
برو اون طرف آ بذار بیاد باد
چون توو بارون کلک زدن ها
گول نیمی خورد ، حتّی نیمی چّاد !
شاعر : زهرا دری