كاشكي من يك تريلي يا كه خاور داشتم
نه ولش كن كاشكي تنها دو تا خر داشتم
مي نشستم رويشان در روز فرد و روز زوج
عالمي با جفتك و آواي عرعر داشتم
خر؟! كجا؟ اينجا توي پنجاه متر آپارتمان؟!
خر نمي خواهم ولي اي كاش كفتر داشتم
روي پشت بام مي سوتيدم و كف مي زدم
كاكلي در اينور و پاپر در آنور داشتم
شأن ما عالي تر از اينهاست، نه؛ اي كاش من
شاه بودم نوزده قصر مدوّر داشتم
پرده هايي زركش از ابريشم بسيار اصل
تاجي از جنس طلا، تختي معطّر داشتم
مي شدند از هر طرف در پيش من دولّا و راست
يك لباس فاخر زرباف در بر داشتم
امر مي كردم به اين و آن كه اين و آن شود
هفت تا جان بركف و هفتاد نوكر داشتم
اندروني داشتم قدر زمين فوتبال
ششهزار و نهصد و هشتاد همسر داشتم
بچّه هايم حاكماني در بلاد مختلف
دختراني غرق در انبوه زيور داشتم
مالياتم مي رسيد از چارسوي مملكت
من خودم دام ديم دارام در كاخ مرمر داشتم
شاه؟ نه، چون سرنوشتش غالباً خيلي بد است
كاش از يك شاه حكم كلّ لشكر داشتم
مي هجوميدم به هر سو عينهو مور و ملخ
در تصرّف سيصدوپنجاه كشور داشتم
نه؛ بدم مي آيد از خون ريختن، اي كاش من
يك معلّم بودم و شغل پيمبر داشتم
در كلاسي خارج از تعريف استانداردها
درس افعال مؤنث يا مذكر داشتم
آهنين اعصاب مي خواهد ندارم، كاشكي
مدرك از فيفا و اسم و رسم داور داشتم
نه؛ تماشاگرنما فحش و فضيحت مي دهد
كاش باغ ميوه اي دورش صنوبر داشتم
هم صفايي داشت آب و سبزه و بستان و هم
توي هر فصل خدا محصول نوبر داشتم
خشكسالي مي شود از بسكه من شانسم بد است
كاش پانصد گاو ماده بيست تا نر داشتم
گاوداري شغل مطلوبي ست، بو دارد ولي
كاش ملّا بودم و يك گوشه منبر داشتم
نه نمي خواهم بلد هم نيستم، اي كاش من
تاجري بودم كه تن تن بار بندر داشتم
صد تريلي خربزه در راه تهران و شمال
هم هزاران تن علوفه بر شناور داشتم
پخش مي شد در تمام شهرها كالاي من
اعتبار و پول و چك با چند شرخر داشتم
نه؛ طلبكار و بدهكار كسي بودن بد است
كاش در دكان بساط چاي و سمور داشتم
قل قل قليان و دودش پخش مي شد در فضا
يك ژيان كهنه ي هر هفته پنچر داشتم
نه؛ برايم دود قليان و شلوغي خوب نيست
كاشكي يك كار نو، يك شغل ديگر داشتم
قفل كرده مغزم و اصلاً نمي دانم چرا
رفتم و يكمرتبه كاغذ قلم برداشتم.
