menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

شعر طنز عید آمد

شعر طنز میهمان عید

« عطر نرگس رقص باد آهسته می آید بهار »
بنده اما می کنم از دست مهمانان فرار

گرچه فروردین هوایش دلپذیر و جالب است
لیک هرگز نیستم من این هوا را خواستار

چون به همراه هوای دل پذیرفرودین
می رسد مهمان برایم از یمین و از یسار

چون که مدت هاست هشتم را به نه دادم گرو
پس به من از جانب این قوم می آید فشار

نیست درمان جز فراراز حمله ی قوم مغول
چون بجز تخریب از آنها نباشد انتظار

یا به هر علت اگر در خانه ماندم روز عید
می کنم خود را به شکل ماهرانه استتار

لامپ ها خاموش می گردند در اوقات شب
تا یقین گردد که رفته میزبان از این دیار

آیفن تصویری خود را چنان میزان کنم
تا شود رخسار مهمانان به خوبی آشکار

هرچه زنگیدند و کوبیدند در را ،بی خیال
میهمان چون خسته گردد می رود دنبال کار

گر زبانم لال آمد زورکی در خانه ام
می روم زیر لحاف و می کنم داد وهوار:

دارم از سردردمی میرم به فریادم رسید
می شوم از دست این سردرد آخر رهسپار

لوزه تینم باد کرده معده ام دارد ورم
کلیه ام در خود هزاران سنگ کرده احتکار

شست پای راستم رفته درون چشم چپ
نیست دیگر بعضی از اعمال من در اختیار

میهمان بخت برگشته ترحم می کند
بر من بیمار و کی گیرد در آن خانه قرار؟

از من بیمار کی خواهان عیدی می شود؟
تازه شاید رحم کرد و داد ما را صد دلار

از پذیرایی مهمانان شوم آخر خلاص
در امان مانند سیب و موز و کیوی و خیار

الغرض «جاوید» با این پولتیک !!جالبش
« می شود حالی به حالی ،خوش به حال روزگار »

چون که دک شد میهمان از خانه برخیز و برقص
«ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار»

محمد جاوید

chatنظرات شما

یک دیدگاه

  1. اسماعیل تقوایی:

    سلام
    مثل همیشه شعر آقای جاوید عالی بود..
    ایشان برنده نوروزی مسابقه قند پهلو هم شده اند..

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر