menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

مسابقه زن ذلیلی

عزیز من، چطوره اصل حالت؟/شعر طنز مرد زن ذلیل

تنگه دلم براى قیل و قالت / عزیز من، چطوره اصل حالت؟

نامه هاى مرد ذلیل; نامه دوم

بخون ولى جواب نامه فورى
عیال نازنین من چطورى؟

تنگه دلم براى قیل و قالت
عزیز من، چطوره اصل حالت؟

اون شیر قبلنا، شغالتم نیست
من بمیرم، عین خیالتم نیست

حالا که هیچ، وقتى دوستم داشتى که
محل سگ بهم نمى ذاشتى که

همش مى گفتى: «اومدم اسیرى»
هى متلک، همش بهونه گیرى

جز ویدئو که خونه ی ننه م بود،
خدا وکیلى تو خونه ت چى کم بود؟

تلخى زندگیت که مثل قند شد
یواش یواش زیر سرت بلند شد

آبى که شد اون دو تا چشم سیات
شدم اسیر چشم و هم چشمیات

با نق نق و غرغر و قهر و آشتى
خونه و زندگى برام نذاشتى

همه ش بکن نکن، همه ش تغیّر
همه ش بدى، همه ش ستم، همه ش غر

با گریه روزمو به شب رسوندى
تا اینکه جونمو به لب رسوندى

گفتى: «مى رم» اما گرفتم تو رو
اونقده غر زدى که گفتم: «برو…»

•••

عزیز من رفته و برنگشته
ببین عزیز، گذشته ها گذشته

بیا، گذشته گفت وگو نداره
که خونه بى تو رنگ و بو نداره

بیا دوباره چاى تازه دم کن
بساط قیمه و پلو عَلَم کن

بپَز از اون کلوچه نوبرت
براى قند و عسلت، شوهرت

زنى که خوب و پاکه، شوهر مى خواد
خوب مى دونم جونت واسم در میاد

تا نگى عشقو دست کم گرفتم
ویدئومون رو از ننه م گرفتم!

شاعر : ابوالفضل زرویی نصرآباد

منبع : سایت زرویی

فیلم شعر خوانی مرحوم ابوالفضل زرویی نصر آباد در شب شعر عاشورایی رندان تشنه لب :

 

ابوالفضل زرویی جدی جدی مُرد

مرد طناز ادبیات و مطبوعات ایران پشت میزش در خانه احمدآباد مستوفی نفس‌های آخر را کشید و هنوز به ۵۰سالگی نرسیده جدی جدی با زندگی خداحافظی کرد و رفت.

به گزارش شیرین طنز، به نقل از ایسنا، ابوالفضل زرویی نصرآباد هرچند که سال‌ها بود گوشه عزلت گزیده و از تهران و هیاهوهایش فاصله گرفته بود اما چنان کارنامه‌ای دارد که نام و تاثیرش همچنان حضور دارد.

شنبه (دهم آذرماه ۹۷) محمد زرویی نصرآباد با پیکر بی‌جان برادرش در خانه‌اش مواجه شد. تعدادی از طنزپردازان و دوستانش خود را برای دیدار آخر به خانه احمدآباد رساندند؛ همه در بهت و شوک. خبر هم دیگر پیچید و آخرین خبر شامگاه شنبه شد خبر رفتن ابوالفضل زرویی نصرآباد در ۴۹سالگی.

طنز دارد جان می‌گیرد

یار قدیمی «گل‌آقا» رفت. او امید کیومرث صابری فومنی بود؛ گل‌آقا در پاسخ به این که «امیدتان در طنزنویسی امروز به کیست» گفته بود: «…قلمی که عبید و دهخدا در دست داشتند، الان بی‌صاحب نیست. طنز دارد جان می‌گیرد. یکی از مشهورترین طنزنویسان امروز ما ـ ملانصرالدین ـ (ابوالفضل زرویی نصرآباد) فقط ۲۳ سال دارد! چراغ‌ها دارند روشن می‌شوند. شهر چراغانی خواهد شد…».

زرویی با نوشته‌هایش در مطبوعات، با کتاب‌های طنزش، با پژوهش‌هایش در عرصه طنز و شاید مهم‌تر از آن با آموزش طنزپردازان جوان و حمایت از آن‌ها چراغ طنز را روشن نگه داشت و به قول گل‌آقا شهر را چراغانی کرد.

حالا بعد از رفتنش، اکبر اکسیر می‌گوید: انصاف نیست مرثیه‌گوی شاعری باشیم که خود، نوشته‌هایش و قلمش برای خنداندن مردم بود؛ از طنزپردازان می‌خواهم برای تدفین او مراسم شادی برگزار کنند.

او می‌افزاید: زرویی خدمات بسیاری به طنز کرد و طنزپردازان جوانی را به جامعه ادبی ما معرفی کرد، به خاطر همین کارش می‌توانیم برایش کف بلند بزنیم تا صدایش به بهشت برسد.

رویا صدر با اشاره به نقش بی‌نظیر او در جامعه طنز ایران اظهار می‌کند: استحکام ساختاری آثار و عمق و تلخی نگاه زرویی، او را از دیگر طنزپردازان متمایز می‌کرد.

نامه هاى مرد ذلیل;نامه اول

تسبیح طنز کشور

ابراهیم رها هم با تأکید بر تأثیرگذاری او بر طنز ایران و این‌که تسبیح طنز کشور یکی از دانه‌های درشت خود را از دست داد به این وجه از کار زرویی نصرآباد اشاره می‌کند: زرویی خود را به امواج پرتلاطم پیرامونی نمی‌سپرد؛ تلاش داشت سنگ زیر آب باشد و کارهای ماندگار انجام دهد.

شهرام شهیدی می‌گوید طنز ایران یکی از بزرگ‌ترین و بی‌ادعاترین آدم‌هایش را از دست داد. او با بغض و گریه از خاطره ورودش به «گل‌آقا» و حمایت‌های زرویی نصرآباد یاد می‌کند.

سیدمهدی شجاعی هم با تجلیل از ابوالفضل زرویی با این جمله که «او نه تنها شخصیتی بی‌بدیل در ادبیات طنز معاصر بود که در تاریخ طنز ایران مثل و نظیر نداشت» انتقادهای تندی را خطاب به مسئولان مطرح می‌کند: رحلت غریبانه ابوالفضل زرویی نشان داد که در کشور ما هیچ مقام مسئولی دلش برای فرهنگ و ادب نمی‌تپد…

در رحلت مظلومانه این شخصیت بی‌بدیل عرصه ادب، همه مدیران و مسئولان عالی و دانی مسئول‌اند و باید در هر دو جهان پاسخگوی بی‌توجهی و سهل‌انگاری و بی‌رحمی خود باشند.

در این واقعه مؤلمه و مصیبت جانسوز هیچ کدام حق ندارند ابراز تاثر و تاسف کنند و پیام تسلیت بدهند و برای خود کسب آبرو کنند. کسانی که از وضعیت و شرایط این عزیز خبر داشتند و هیچ کدام هیچ قدمی برنداشتند. همان بهتر که ما را با غم خود رها کنند و به کار و بار خود بپردازند.

کلثوم ننه

ابوالفضل زرویی نصرآباد زاده اردیبهشت ۱۳۴۸ در تهران بود. او با اسم‌های مستعار ملانصرالدین، چغندر میرزا، ننه قمر، کلثوم ننه، آمیز ممتقی، میرزا یحیی و عبدل در نشریاتی مانند نشریات مؤسسه گل‌آقا، همشهری، جام جم، ایرانیان، انتخاب، زن، مهر، کیهان ورزشی، بانو، جستجو، عروس و تماشاگران طنز نوشته‌ است.

خرید کتاب های ابوالفضل زرویی نصرآباد

از کتاب‌های این طنزپرداز و پژوهشگر هم به این عنوان‌ها می‌توان اشاره کرد: «تذکره المقامات»، «افسانه‌های امروزی»، «پقایع‌نامه طنز ایران» (همکاری با فریبا فرشادمهر)، « بامعرفت‌های عالم» (کتاب گویای طنز)، «رفوزه‌ها» (مجموعه شعر طنز)، «حدیث قند» (مجموعه مقالات طنزپژوهی)، «غلاغه به خونه‌ش نرسید» (مجموعه افسانه‌های طنزآمیز)، «ماه به روایت آه»، «خاطرات سر پروفسور حسنعلی‌خان مستوفی»، «یک بغل کاکتوس: صد شعر طنز»، «اصل مطلب: مجموعه شعر طنز»، «اندر حکایت شیرین بیمه» و «این مرد مشکوک».

chatنظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر