«نمی شود»
فرغون اگر شتاب کند جت نمی شود
این نت برای مردم ما نت نمی شود
امروز بی کتاب بسر می شود ولی
هرگز بدون گوشی و تبلت نمی شود
سرقت در این زمانه فراوانتر است و هست
آنقدر ماهرانه که ثابت نمی شود
در گوش پبنه هم بچپانی گریز نیست
زن ناطق است ذاتاُ و صامت نمی شود
در لحظه ی فشار، صد و بیست کاخ زر
همسنگ با دو متر توالت نمی شود
الیوم بی جریمه مسافر توان کشید
کی گفته با تریلی و وانت نمی شود؟
نسل قدیم روغن مرغوب خورده بود
با روغن نباتی و کتلت نمی شود
همسایه زار می زد و می گفت: «معذرت؛
دردی ست درد عشق که ساکت نمی شود»
تا ما شبیه مردن و مردن شبیه ماست
اوضاع زندگی متفاوت نمی شود
گاهی بهار غبطه به پاییز می خورد
مثل چلوکباب که املت نمی شود
تا زنده ای برقص! که غیر از نشاط و مهر
چیزی حریف موشک و راکت نمی شود
افسوس برق رفت و در این عصر، شاعری
با نور شمع و شعله ی پت پت نمی شود
شاعر : حسين گلچين (شكلات الشّعرا)