شعر طنز / خون دل با دوز بالا نخورم میمیرم!
خون دل با دوز بالا نخورم میمیرمقدحی از غم فردا نخورم میمیرم خودخوری در بشر انگار نهادینه شدهمن که یک روز خودم را نخورم میمیرم…
خون دل با دوز بالا نخورم میمیرمقدحی از غم فردا نخورم میمیرم خودخوری در بشر انگار نهادینه شدهمن که یک روز خودم را نخورم میمیرم…
سلطان ماسک این من که خراسانی ام و ساکن تهرانبی ماسک پریشانم و با ماسک پریشان تاچند پیامک بدهم. گل بفرستمتا چند به یاد تو…
خشتکِ شلوارِ او سوراخ شددر فضاهای مجازی شاخ شد حیف با گفتارِ چرت و کارِ پرتپرتماشاگر شده در شهرِ هرت طفلکی در کافه با ژستی…
«دل میرود ز دستم صاحبدلان خدا را»دیگر به سر رسیده آن دوره ی مدارا گفتی خبرنگاری؛ اهل تلاش و کاری محتاط منعکس کن انبوه سوژه…
جمعی از شاعران کشور در روزهای اخیر برای کمک به حفظ سلامتی جامعه و به خصوص کادر درمانی کشور، اقدام به راهاندازی پویش شعر طنز…
ماسک بزن گر که از خانه برفتی تو برون ماسک بزنگوش کن توصیه ی اهل فنون ماسک بزن کرونا جان بگرفته، کرونایی افزونگر بخواهی که…
در خانه بمانیم این حرف موَکّد همه در گوش نشانیمدر خانه بمانیم و بمانیم و بمانیم در کوی و خیابان کرونا گشته فراوانگر خانه نمانیم…
دوبیتیهای خبری هفته قیمت سکه از قیمت سکه هی ننالید مدام تاثیر گذاشت روی ما خوب و تمام چون شد بسیار احترامم به زنم این…
مناظره ی هشتک و خشتک ! : گفت هشتک به خشتکی که: ببین!زندگی ی تو را کنم شیرین عکس گیرم ز تو؛ شوی مشهورمی کنم…
کودک کار ؛ یخ زده هشتککنجِ دیوار یخ زده هشتک یکنفر با تمام رؤیایشزیرِ آوار یخ زده، هشتک کارگر بینِ پینه ی دستشجنبِ بلوار یخ…
حالِ ما مثلِ کارِ ما پنچرکلّ ایل و تبارِ ما پنچر دوست، دشمن، برادر و خواهرهرکس آمد کنار ما پنچر هرکه شد همجوارِ « او…
گفت روزی عاقدی با نوعروسبی که باشد یک سرسوزن عبوس کای ربوده دل ز داماد جواندر جهان شغل شریفت چیست هان! داد پاسخ نوعروس کامیابمن…
شعرهاى بهارى و کرونایى! آمد بهار با ماسک! محمد جاوید – شیراز «آمد بهـار جانها ای شاخ تـر برقـص آ»با ماسک روی صورت مثل فنر…
شعر طنز پزشک همدانی برای کرونا ویروس را بخوانید. به گزارش شیرین طنز، به نقل از خبرآنلاین از همدان ؛ دکتر اصغر دیندار ، پزشک…
هر که با ما بد است میخندیم، « کرونا » آمده است میخندیم بهترین نعمت جهان؛ خنده چاره ی رنجِ بی کران؛ خنده مرگ بر…
کارِ فرهنگی کرده ام کار؛ کارِ فرهنگی برده ام بار، بارِ فرهنگی! گاه با آدمِ مناسب هم می گذارم قرارِ فرهنگی! گر که دیر آید…
ما شام نداریم ؛ تو داری اما آرام نداریم؛ تو داری اما در کافه برای زحمتِ کارگرش انعام نداریم؛ تو داری اما در حومه ی…
مدرک فوق دکترا دارم، منتها آس و پاس و بیکارم شعر طنز بیاعصاب مدرک فوق دکترا دارم منتها آس و پاس و بیکارم زن گرفتم،…
ما ـ طنزنویسان ـ بجز از حق نپرستیم … *** ما ـ طنزنویسان ـ بجز از حق نپرستیم دل جز به رضای دل آن یار…
زندگی با یار، خیلی بهتر است کار؛ بی اجبار خیلی بهتر است با چنین وضعی که دارد اقتصاد خانه از بازار خیلی بهتر است گرچه…