menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

صد و سی و ششمین حلقه طنز نصف جهان

گزارش صد و سی و ششمین حلقه طنز نصف جهان

صد وسی وششمین حلقه طنز نصف جهان ، ششم شهریورماه راس ساعت پنج و بیست و سه دقیقه و سی ثانیه، در حالی شروع شد که بطورهمزمان مراسم جشنی بیرون از خانه هنرمندان برپا بود. جشنی که همراه با موسیقی اوپس اوپس بلند ، فضای نیمه شرقی استان اصفهان را کاملا پر کرده بود. ولی طنزپزدازان که به “از رو نرفتن” مشهور همگان هستند، به هر ترفندی که بود طنزهایشان را تا پایان بخوانند.

به گزارش شیرین طنز، به نقل از حوزه هنری اصفهان، ابتدای جلسه در نطق پیش از دستور، محمود سلطانی پیشنهاد دادند که به جای گرفتن مدیران فاسد، بهتر است مدیران سالم را بگیرند چون تعداد محدودتر هستند و با این طرح از اتلاف هزینه و انرژی جلوگیری می شود.

سپس طنزپردازی تازه وارد، این شعر را خواند؛

لایک کردی و آسمان کج شد

ناز شستت به عشق منتج شد

آقای سلطانی اسم ایشان را پرسید که گفتند؛ ( محمد محمدرضایی) و آه از نهاد جمع برآمد که قرار است یک محمدرضایی دیگر هم به جمع طنزپردازان اضافه شود(!)

امین عاملیان شعر طنزی خواند که موجبات ایراد گیری های محمدرضایی را فراهم آورد و این بار آه از نهاد امین عاملیان برآمد.

حمیدرضاربیعیان خواند:

موشی از آن گوشه دیوار رفت

و از فرار مختلسین انتقاد کرد. ولی عده ای از کارشناسان حلقه طنز معتقدند فرار یک مختلس به معنای این است که ایشان اختلاسش را در کشور ادامه نداده و یک مختلس از جمعیت مختلسین کم شده، بنابراین جای شور شعف دارد.

سعیدآزاد در ادامه از مسائل خصوصی اش گفت:

اهل نیرنگ و ریا نیست که هست

غافل از یاد خدا نیست که هست

مادرش آید اگر خانه ما

روزمان شام عزا نیست که هست

و طی ابیاتی دیگر، همگان را غرق در تحسین از شجاعتش کرد و همگان آماده بودند که بعد از اتمام شعرش بایستند و نیم ساعت دست بزنند که فرمود:

جای او بر سر ما نیست که هست!

و به این ترتیب اعلام برائت از کل محتوای شعرش کرد و “همگان” هم تحسین شان را غلاف کردند.

آقای فتاحی که از قضا در کار ساختمان هستند گلایه هایی را نثار وزیر سابق مسکن کردند:

دورباد از حُسن تو اخلاق ناجور ای وزیر

لابد می پرسید این که گلایه نبود. خدمت شما عارضم که فقط همین مصراع اول از این هجویه، قابل پخش در نیوزقند بود!

علیرضایعقوبی چند رباعی حماسی خواند که در آن از روحیه جمعی وهماهنگی و انسجام و اتحاد مردم تشکر کرد؛

چندین روحیم البته در یک بدنیم

ورزیده و جزء نخبگان وطنیم

در بازی ها اَرِنجمان اینگونه است؛

ما یک گلریم و ده نفر گل نزنیم!

در همین هنگام که صدای موسیقی جشن بیرون از خانه هنرمندان روی دیوار صوتی قدم می زد، نوبت به مرتضی نیکوکار رسید . حدودا ۲۶۵ بیت شعر خواند و در بیت ۲۶۶ طبق روال شاعران، تخلصش را آورد که همانا ( ندا) بود. حضار آن ۲۶۵ بیت را به کل فراموش کرده و بیت ۲۶۶ را هم فراموش کرده! و فقط به تخلص ایشان گیر دادند. آقای سلطانی گفتند اولین بار در فضای مجازی با (ندا) چت کرده اند و قرار و مدار گذاشته اند که در حلقه طنز یکدیگر را ملاقات کنند و روح آقای سلطانی هم خبر نداشته که (ندا) ، دکتری سبیلو و اخمالو ست! (البته در صحت خاطرات آقای سلطانی همیشه باید شک کرد!)

مسعود صفری هجویه ای با لهجه اصفهانی خواند درباره آقای پوررشیدی . اسمش را هم گذاشته بود؛ اخوانیه، که ندا جان…ببخشید… جناب ندا(آقای نیکوکار) تذکر دادند که اخوانیه وقتی معنا پیدا می کند که دو طرف برای هم بنویسند. ضمن اینکه این شعر بویی از اخوانیت و برادری نبرده بود و بیشتر شبیه به دشمنی بود!

حسین حدادیان که اولین جلسه حضورشان در حلقه طنز بود گفتند ایشان هم با دعوت (ندا) در فضای مجازی، به اینجا آمده اند و حالا متوجه شده اند قضیه چیست.(براستی که فضای مجازی منشاء سوء تفاهمات است و باید فیلتر شود)

در انتهای برنامه محمد پوررشیدی قصیده بلندی با استقبال از اخوان ثالث برای دفتر طنز اصفهان خواند:

تو را دفتر طنز که عینهویی

نگینی در این بوم و بر دوست دارم

نگین گفتم و حلقه آمد به یادم

پر از شاعران قَدَر دوست دارم

و بدین ترتیب حلقه طنز نصف جهان در میان سر وصدای موسیقی جشن بیرون از خانه هنرمندان به پایان رسید وطنزپردازان با گلوهای متورم از سالن متواری شدند.

chatنظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر