menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

صلح جو

کاریکلماتور : حضّار “کف” زدند، سخنران “کف” کرد!

کاریکلماتورهای ابوالقاسم صلح جو :

۱-وقتی پاهایم باد می کنند، خودشان را برای کفش هایم می گیرند!

۲- گریه، لبخندت را پلیسه می کند!

۳- سرد و گرم چشیدۀ روزگار بود که همۀ دندان هایش ریخته بود!

۴- وقتی خارج از متن می نویسم که قلمم حاشیه دار باشد!

۵- حضّار “کف” زدند، سخنران “کف” کرد!

۶- چون پولدار بود، بانک”می زد”!

۷- وقتی زیرپوستی عاشق می شوم، تمام بدن کهیر می ریزم!

۸- متّهم بود، “خلاف”اش ثابت شد!

۹- چوب ناآگاهی اش را، در آگاهی خورد!

۱۰- برای نشاندن “نهال”، صندلی گذاشتم!

۱۱- صدای پایم در اثر بوی جورابم، در کفش ام خفه شد!

۱۲- زنِ ورزشکار، “کاپِ”قهرمانی را روی”دوش”انداخت!

۱۳- صدای پای خیست را، روی خط حامل پهن می کنم!

۱۴- وقتی دودل می شوم، تردید به خود راه نمی دهم!

۱۵- نگاه خسته ام را، پشت لحاف پلک ام می خوابانم!

۱۶- نگاه ام به لبخندت، بوسه زد!

۱۷- “دیوان”غزل هایم، همه شیشۀ عمر دارند!

۱۸- فقر”اهن”داشت، “روی”اش را هم من کم کردم!

۱۹- گـارِ”سبیل ام را، با دنبه کوک می کنم!

۲۰- خط”کشیده” را، به صورت اش نواختم!

۲۱- وقتی سر از پا نمی شناسم که سرزده، با دست هایم فکر کنم!

۲۲- تا جاخالی داد، نشستم!

۲۳- فقط لبم می خواند، خط لبش را!

۲۴- نگاهش را برای چشمم، بلوتوث کرد!

۲۵- تاهمسرم فک اش را عمل کرد، سردردِ مُزمِن ام خوب شد!

۲۶- ماندنی نبود، فقط تنهائی ام را خراب کرد!

chatنظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر