menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

ژله

ژله و علت‌های لرزش آن از زبان یک طنزپرداز پیشکسوت؟!

ژله و علت‌های لرزش آن از زبان یک طنزپرداز پیشکسوت؟!

ما ایرانی ها خیلی لطیفه دوست هستیم. و این فقط مربوط به جنس لطیف نیست. همه مان اینطوری هستیم. طوری که وقتی به هم می‌رسیم، اول سلام می‌کنیم، بعدش می‌پرسیم که جوک جدید چی داری؟!….و آنگاه که سر شوخی باز شد، راجع به تحولات و اتفاقات جامعه هم صحبت می‌کنیم؛ چون به هر حال به سرنوشتمان مربوط می‌شود و کاریش نمی‌شود کرد. مگر در مواردی که شورای عالی امنیت ملی ممنوع اعلام کرده است.

شادی همه لطیفه گویان صلوات

این لطیفه گویی، یک روحیه بسیار خوبی است که باعث انبساط خاطر افراد و ادخال سرور در همه می‌شود و ثواب هم دارد. اگر خوب نبود که یک آدم با فرهنگ و ادبی همچون حضرت حافظ با صدایی بلند و نافذ نمی فرمود: «شادی همه لطیفه گویان صلوات»!

ـ ناشاد از دنیا نری، دوم صلوات رو بلندتر بفرست! (این را یکی از پامنبری های همیشه در صحنه و از مخاطبان عرایض راهگشای ما که شدیداً ذوق زده و جوگیر شده بود، بر زبان آورد که البته با استقبال عمومی هم مواجه شد. طوری که خودش نیز خوشش آمد و گفت: به این میگن صلوات!)

لطیفه گفتن، یکی از نشانه های آدم‌های شاد و شادکننده است. خصوصاً وقتی که گوینده نیز آن را خیلی لطیف تعریف کند. طوری که حیثیت تاریخی لطیفه زیر سؤال نرود. استفاده از لطیفه، نه تنها باعث خوشحالی و سرزندگی افراد و اطرافیان می‌شود، که گاهی اگر در راستای یک مطلب و منظوری هم گفته شود، باعث جا انداختن بهتر و بیشتر آن مطلب و منظور می‌شود.

فلذاست که حتی سخنرانان فرهنگی، هنری، مذهبی، سیاسی، و غیره نیز بعضاً لابه لای صحبت‌های جدی‌شان از طنز و لطیفه برای تقریب اذهان عمومی و لطیف کردن فضا استفاده بهینه می‌کنند که این خود از شگردهای یک سخنرانی خوب و مؤثر و قابل ضبط کردن با موبایل و پخش کردن با بلوتوث است.

*طنزنوشته های نویسندگان معروف را با تخفیف بخرید*

شاهد مثال:

سال ها پیش، رئیس جمهور وقت مملکت، در مراسم تودیع و معارفه وزیر کشورش، به هنگام سخن گفتن به ذکر خاطره ای لطیف پرداخت که به تعبیر این خبرگزاری، شادی و فرح حضار را فراهم آورده بود و باعث ادخال سرور شده بود. ایشان تعریف کرده بود که: « یک روز مهمان داشتیم. بعد از غذا ژله آوردند. یکی گفت: این ژله خیلی مقوّی است. و آن مهمان گفت: اگر مقوّی است، چرا می‌لرزد؟!»

قرائت قدیمی لطیفه:

برای یک مریضی مقداری ژله آوردند گفتند بگیر بخور کمی قوّت بگیری، بتوانی سرپا بایستی!…. طرف پقّی زد زیر خنده و گفت: این ژله خودش را نمی‌تواند سرپا نگهدارد، مرا می‌تواند؟!

علل لرزش ژله:

ماهیت هر لطیفه ای چنان است که هر چه عمیق تر و فلسفی تر و چند لایه تر باشد، بیشتر باعث خنده افراد می‌شود؛ چون همزمان، قوّه تفکر آنها را هم همراه با تبسم فعال می‌کند. مثلاً در همین لطیفه ای که هم ما عرض کردیم، هم رئیس جمهور؛ خود لرزش ماهوی ژله جای تفکر بیشتر دارد و هرچه بیشتر به آن گیر بدهیم، بیشتر حالش را می‌بریم. و این خوراک ماست. ملاحظه بفرمایید علت لرزش مستمر ژله را از دید ما:

۱ـ ترس از خورده شدن:

چون ژله راحت الحلقوم و سهل الوصول و سهل الدخول در معده است؛ لهذا از نظر روانشناسی مثل چی می‌ترسد و به خودش می‌لرزد که مبادا سریع السیر خورده شود. وگرنه چرا کلّه پاچه نمی‌لرزد؟ چون می‌داند که نسل جوان خیلی طرفدارش نیست و کاریش ندارد.

۲ـ عبور گسل از زیر ژله:

برخی احتمالات ظاهراً غیرمنطقی است، اما چون احتمال است و از بیخ غیر منطقی است، به هر حال باید در نظرش گرفت. ضرری ندارد. قانون احتمالات هم همین طوری شکل گرفت. به گمان ما شاید که از زیر یا از داخل ژله هم رگه های باریک و ظریفی عبور کرده باشد که وصل به گسل های زیر خودمان باشد و با چشم غیرمسلح دیده نشود. مگر از چین ابزاری وارد کنیم.

۳ـ خربزه خوردگی:

ممکن است که لرزش ماهوی ژله به ابتدای پیدایش زمین و دوران پارک ژوراسیک برگردد. زمانی که جد بزرگ ژله (ژله نخستین) به اشتباه مرتکب خوردن خربزه شد. با آن که می‌دانست هرکس که خربزه می‌خورد، باید پای لرز آن هم بنشیند. از اینروست که لرزش مذکور، نسل به نسل به ژله های دیگر منتقل شده است، الی یومنا هذا که باز هم هرکس خربزه بخورد، باید پای لرز آن بنشیند.

۴ـ ترس از سایه:

از قدیم معروف است که یارو از سایه اش هم می‌ترسد. ای بسا که اگر تحقیق شود، شاید علت ترس ژله هم معلوم شود که از سایه اش می‌ترسد. وقتی که ارزش غذایی بالایی نداشته باشد و کشکی و کتره ای شکل گرفته و قوام یافته باشد؛ حق دارد که حتی از سایه اش هم بترسد و بلرزد. آهای غذای لرزون…..بلرزون بلرزون بلرزون!….

۵ـ دعوت به ورزش:

خیلی هم نباید بدبین بود. شاید که ذات ژله طوری آفریده شده که غیر مستقیم و با زبانی نرم و غیربرانداز، انسان تنبل و خمود را دعوت به نرمش و ورزش کند. غرب همین حرکات لرزشی را در ژله دیده، اما بنا به ماهیت غیر ارزشی خود، آن را حمل بر حرکات موزون ریتمیک کرده است. در صورتی که در کف هریک اگر شمعی بدی، به قول مولانای ژله ندیده، اختلاف از گفت شان بیرون شدی و اینجور حرف ها که لرزه بر افکار آدم می‌اندازد. حتی ما!….

نویسنده : رضا رفیع در روزنامه اطلاعات

chatنظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر