میشود بدون لودگی و مسخره بازی هم مردم را خنداند.
نویسنده : روح الله احمدی
وقتی میخواهیم درباره زندهیاد ابوالفضل زرویی نصرآباد صحبت کنیم، چه کسی بهتر از اسماعیل امینی که هم اهل ادبیات و طنز است و با استاد همکار بوده، هم دوست قدیمی ابوالفضل زرویی است.
* ابوالفضل زرویی نصرآباد را از کی و کجا میشناسید؟ چطور شد که با هم آشنا شدید؟
به خاطر علاقهای که به طنز دارم، از دوران نوجوانی یعنی از دهۀ پنجاه نشریات طنز را با علاقه میخواندم و بعدها برای نشریات طنز مطلب مینوشتم. آثار ابوالفضل زرویی را در نشریات طنز دهۀ هفتاد دیده بودم و دیدارهایی کوتاه در مجامع شعری و محافل دانشگاهی و گلآقایی، تا این که دفتر طنز شکل گرفت و دیدارها و آشناییها بسامانتر شد.
* مرحوم زرویی در زمینههای مختلفی مثل شعر، داستان، قصه و نثر قلم بسیار توانایی داشتند. چطور میشود به این همه توانایی رسید؟
توانایی در نوشتن، حاصل عشق به مطالعه است. خوب نوشتن، نشانۀ پرباری فکر و تجربه و سرشاری گنجینۀ مطالعاتی است.
زوریی با شیفتگی و عشق، کتاب میخواند؛ نه با تکلف و ملال. چنان که با عشق از کتاب حرف میزد و به حرفهای دیگران دربارۀ کتاب توجه میکرد.
این عشق به کتاب را مقایسه کنید با طنزنویسانی که فقط مینویسند، نه کتاب میخوانند و نه هنگامی که از کتاب حرفی به میان میآید اشتیاقی نشان میدهند.
* بیشترین شگردهای طنزپردازی که در آثار مختلف ایشان (نظم، نثر و…) به کار رفته چیست؟
استفاده از قابلیتهای زبانی و بلاغی برای طنزآفرینی، که فقط از طنزنویسانی برمیآید که سواد و مطالعه و احاطۀ لازم را دارند.
دامنۀ لغات در آثار گسترده است، تنوع ساختارهای نحوی، تلمیحات، اشارات، تمثیلات و از همه دلنشینتر، آشنایی او با گونههای مختلف زبانی اعم از زبان طبقات مردم و زبان ادیبانۀ متون کهن تا زبان خاص دورههای مختلف سبکی در نثر و نظم.
* خودتان به عنوان مخاطب، کدام دسته از طنزهای زرویی را بیشتر دوست دارید؟
من افسانههای امروزی را دوست دارم به خاطر فضاهای فانتزی و کودکانه و شعرهای طنز را به خاطر ظرافتهای بلاغی و بیانی.
* طنزهای جناب زرویی بیشتر درباره موضوعاتی است که تاریخ مصرف زیادی دارند یا اصلا تاریخ مصرف ندارند. این موضوع چقدر در جاودانگی آثار طنز تاثیر دارد؟
البته ایشان طنزهایی هم دارد که دربارۀ خبرهای روز است. به نظر من موضوع طنز، اعم از آن که خبرهای روز باشد یا موضوعات عام و به قول شما بدون تاریخ مصرف، تأثیر چندانی در ماندگاری طنز ندارد.
شیوۀ بیان و بهرهگیری از ظرفیتهای زبان، طنز را از دستبرد زمان مصون میدارد. چنان که (تذکره المقامات) دربارۀ موضوعات روز و مسئولانی است که بسیاری از آنها اکنون در آن مسئولیت نیستند، اما تذکره المقامات همچنان ماندگار و خواندنیست.
* مهمترین مواردی که طنزپردازان جوان میتوانند از ابوالفضل زرویی یاد بگیرند چیست؟
از ابوالفضل زرویی خیلی چیزها آموختیم از جمله این که:
-
میشود بدون لودگی و مسخرهبازی هم مردم را خنداند.
-
میشود بدون فحاشی و پردهدری و عصبانیت، طنز جدی و گزنده و انتقادی نوشت.
-
میشود، بدون غر زدن و تنزهطلبی با نسل جدید طنزنویسان دوستی و همراهی کرد و کارشان را جدی گرفت.
-
میتوانیم طنز را طوری بنویسیم که هم ادیبانه و استوار و بیغلط باشد و هم ساده و بیپیرایه و قابل فهم و صمیمی باشد.
-
میتوانیم به جای قدم زدن در جادههایی که دیگران ساختهاند، خودمان راههای تازه باز کنیم و در قالبها و گونههای خلاقانه طنز بنویسیم.
-
میتوانیم قدرت قلم و احاطه به تکنیکهای طنز را به خدمت فرهنگ و اندیشه و خرد و معنویت درآوریم؛ به جای آن که آن را اسباب تمسخر و استهزاء این و آن کنیم.
-
میتوانیم قدرت جادویی خنده و نشاط را زمینهسازِ ترویجِ وسعت مشرب، مدارا و سعۀ صدر کنیم؛ به جای آن که آن را اسباب کسب منفعت فردی و اشتهار شخصی و جنجال رسانهای بدانیم.
-
میتوانیم طنزپردازی محبوب، صاحب اعتبار و پرطرفدار باشیم بی آن که از محبوبیت، رشد و اعتبار جوانان خلاق، بهراسیم و راه بر آنان ببندیم.
-
میتوانیم دینداری و عشق و ارادتمان را به اولیاء الهی، سرمایۀ خلق آثار ماندگار کنیم، بی آن که به وسوسۀ روی و ریا، بازیگر معرکهگردانیهای قدرت و ثروت شویم.
* شما علاوه بر اینکه با زندهیاد زرویی همکار بودید، دوست و رفیق هم بودهاید و احتمالا خاطرات زیادی با هم دارید. لطفا از خاطرات بانمکتان بگویید.
جشنوارۀ طنزی بود در اصفهان، من و آقای زرویی مهمان جشنواره بودیم و در مهمانسرای استادان دانشگاه اصفهان، هماتاق بودیم.
به خاطر اختلافات اداری، کارکنان خدمات به مهمانان جشنواره چای نمیدادند و میگفتند در قرارداد جشنواره فقط ناهار و شام و صبحانه است و چای را ننوشتهاند.
آقای زرویی خیلی عاشق چای بود بر خلاف من که اصلاً علاقهای به چای ندارم. روزی دوبار آژانس میگرفتیم و میآمدیم به مرکز شهر و ابوالفضل چند تا چای میخورد و دوباره آژانس میگرفتیم و برمیگشتیم.
یعنی هر وعده چای به اندازۀ چند تا ناهار و شام خرج برمیداشت.
در طول مسیر رفت و برگشت البته ذکر خیر مدیران جشنواره و مسئولان دانشگاه، بر زبانمان بود و ابیات منشوری هم برایشان میساختیم که طبعاً قابل انتشار نیست.
منبع : دفتر طنز حوزه هنری