menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

منصور خانلو

منصور خانلو ، طنزپرداز پیشکسوت تبریزی درگذشت

منصور خانلو ، طنزپرداز توانمند و شهیر تبریزی و از همکاران نشریه طنز گل آقا عصر یکشنبه دار فانی را وداع گفت.

به گزارش شیرین طنز، به نقل از ایرنا، منصور خانلو از طنزپردازان بزرگ معاصر ایران است که عمر پر بهایش را در کتابخانه زیست و از همانجا نیز بازنشسته شد.

زندگینامه

مرحوم خانلو متولد سال ۱۳۲۶ در شهر مراغه و اصلیت خانوادگیش از شهر هشترود بود؛ او در رشته هنرهای زیبا تحصیل کرده بود و در مورد تحصیل و رشته اش می گفت:
‘آن زمان ها نقاش کم بود، امّا ماشاالله امروزه دیگر همه نقاش شده اند؛ همدیگر را رنگ می کنند و میلیون ها عایدشان می شود’.
این هنرمند فقید طنزپرداز از سال ۱۳۵۰ شمسی که به عنوان کتابدار استخدام شد، در مخزن کتابخانه ی تربیت تبریز تربیت یافت، رشد و نمو کرد و در همان جا بزرگ شد.
خانلو، انسان ظریفی بود که نکته سنجی خود را در یادداشت های طنزخود آشکار کرده است؛ او بسیارعلاقه مند به کارش بود وضمن این که بسیارمی خواند و می نوشت، علاقه ی وافری داشت که در همه ی مراجعین به کتابخانه، اشتیاق به کتاب را وسعت بخشد.
از جملات زیبایی که از او نقل شده، این است که ‘فرقی نمی کند ،دریایی بی کران باشی، یا برکه ای کوچک. زلال که باشی خورشید در تو می درخشد.’
مرحوم خانلو با همین فلسفه زیست و در برکه ای کوچک زلال ماند و خورشید در وجودش درخشید.
او انسانی بود منیع الطبع و پای بند به ارزش های انسانی و می گفت: ‘طلا فلزی است که فاسد نمی شود ، اما خیلی ها را فاسد می کند. محک طلا آتش است و محک انسان طلا’.
این طنزپرداز فقید تبریزی، شعری با عنوان وصیت نامه (آخرین طنز) سروده است که نمایانگر عمق شخصیت والای او و کارنامه ی زندگی او است:

وصیت نامه

‘وصیت می کنم بعد از وفاتم
هر آن چه مانده باقی از حیاتم
ببُرّید از تنم بیرون در آرید
کف دست طلب کاران گذارید!
کنون که ساعت ترک زمین است
تمام حاصل عمرم همین است!
که چون شعر و ادب بوده است کارم
جز این سرمایه ای دیگر ندارم
من عمری زیستم با دست خالی
نکردم ناکسان را…
از اوضاع زمانم می سرودم
مدیحت گوی هر ابله نبودم
به خار و خس گل و سنبل نگفتم
به عرعر نغمه ی بلبل نگفتم
نیالودم به پستی لقمه نان را
نچسبیدم دو دستی این جهان را
که ازقانون جنگل تیشه سازم
بکش تا زنده مانی پیشه سازم
به صورت های گوناگون درآیم
که انبان شکم را پُر نمایم
نبودم از تبار چند رویان
نگشتم کاسه لیس سود جویان
که در توجیه نفس خود بکوشم
به هر ناحق لباس حق بپوشم
گذشت روزگاران داده ام یاد
ننامم … را سرو آزاد
چو این سان زیستن را فرض دیدم
خودم را تا گلو در قرض دیدم
به هر حالی چه گویا و چه خاموش
نکردم دردمندان را فراموش
کنون گرچه گرفتار شبم من
همان خونین دل خندان لبم من
اگر از آن چه گفتم یاد دارید
به لبخندی دلم را شاد دارید… ‘
مرحوم خانلو معتقد بود ‘اگر می خواهی بعد از مرگ فراموش نشوی ،یا چیزی بنویس که ارزش خواندن داشته باشد و یا آن گونه زندگی کن که ارزش نوشتن داشته باشد. اما یادت باشد زیاد هم به واژه ها اعتماد نکن، وقتی اوّلین حرف الفبا سرش کلاه برود، تکلیف بقیّه ی حروف معلوم است’.
در مورد عشق ازش سوال کردم و گفت :’عشق های امروزی بی نام، قابل انتقال به غیر و معاف از احساس هستند’
دعای این شاعر و نویسنده طنزپرداز تبریزی نیز همواره این بود که ‘خدایا دوست بدار آن هایی را که دوستمان دارند – و نمی دانیم. و سلامت بدار آن هایی را که دوستشان داریم – و نمی دانند’.

آثار

از کتاب های ارزشمند ی که (به قول خودش) مرتکب شده است! عبارتند از:
– روزهایی که بابا نان می داد
– آلبوم خنده
– بهلول می خندد…گزیده ی لطایف
– می خندم پس هستم
– با راویان اخبار
– کره ی زمین تیمارستان کرات دیگر است!
– عقاب سفید
– در خلوت شب
– خود آموز زبان آذری
– اونودولموش ماهنی(ترانه ی فراموش شده)
– بویونون بایاتی لاری(بایاتی های آذری امروز)
– ۲۴ ساعات یوخو و آییقلیق آراسیندا (ترجمه ی آذری کتاب ۲۴ ساعت در خواب و بیداری اثر صمد بهرنگی)
کتاب های در دست چاپ او:
– سوز سوزو گتیرر آرشین بئزی (اصطلاحات و ضرب المثل های آذری)
– فل سفیه
مرحوم خانلو در مورد طنز در ابتدای کتابِش با عنوان می خندم پس هستم ، می نویسد:
طنز پرسشگر است، و نه پرخاشگرو هتّاک. یک علامت سئوال بزرگ است در مهرورزی مسئولانه آدمی در تقابل با ریشه ی بیماری های اجتماعی. طنز، دقیقاً ‘پنی سیلین’ است: کانون دُمل های چرکین را نشانه می رود، نیش می زند، به درد می آورد… تا درد اصلی را التیام بخشد.
خنده ی ‘رنجنامه ی’ طنز با خنده ی ‘انبساط خاطر’ کمدی میانه ای ندارد. خنده ی کمدی آرامش خاطر می آورد- و خنده ی طنز، آشوب در ‘آرامش خاطر’می اندازد تا هر چه بیشتر به تفکّر و تعمّقش وادارد.
کمدی دلگشا است، و طنز، راهگشا…

انتهای پیام /

chatنظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر