menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

قیمت مرغ

مرغ ها در طول تاریخ/کسی تا حالا سیخُروس شنیده؟!

سیر تحوّل مرغ در طول تاریخ

انسان ها موجوداتی دوپا، دو دست، با یک سر و هزار سودا بودند که از نظر تغذیه به سه دسته تقسیم می‌شدند:

  1. گوشت خوار
  2. گوشت نخوار
  3. گیاه خوار (گوشت نخوار و لبنیات نخوار)

در این مجال، به رده گوشتخوار و مشکلاتش می‌پردازیم. انسان برای برآوردن سوداهای در سر، از نقطه پا با محیط سازگار شد و در ساز و کار بدنش تغییراتی صورت گرفت. مثلاً وقتی با اصرار خانواده برای ازدواج و بقای نسل روبرو می‌شد، دو پا داشت دو پا هم قرض می‌کرد، در می‌رفت. بعدها تاریخ نشان داد که او بیشتر به دلیل گوشت نخواری بود که جان و پَرِ ایستادگی در برابر ناملایمات را نداشت.

با گذشت زمان، انسان گوشتخوار پدید آمد که از شیر مرغ، خفاش و اختاپوس تا جان آدمیزاد می‌خورد. آنهایی که کله و پاچه بار می‌گذاشتند و مغز می‌خوردند، قدرت بیشتری داشتند و در شرایط مشابه در نمی‌رفتند و مثل کوه می‌ماندند و چه بسا عروسی می‌گرفتند؛ حتی در زمان کرونا! که البته بعد از پلمپ تعدادی از کله پزی‌ها معلوم شد که مغز خر به خوردشان دادند. آنها هم دو پای اضافی قرض گرفتند، اما برای در رفتن دیر بود. برای در نرفتن همسر از کوره، تا بتوانند با چهارپا پول گوشت را به منزل برسانند.

در بیت پایین دقت کنید:

ای کاروان آهسته ران کارام جانم می‌رود
وان دل که با خود داشتم با دلستانم می‌رود

شاعر علیه الرّحمه، حرکات رانش آهسته بوده و آرام حرکت می‌کرده و پول به اندازه در نمی‌آورده؛ از این رو همسرش از کوره در رفته و قلب مرد را که مهریه اش بوده با خود برده و پخته و خورده و تازه از همسرش پرسیده که جگر تو خام خام بخورم یا بپزمش اول عزیزم؟!

گوشت خواران، طی سازگاری‌های اقتصادی، به رده‌های اختصاصی مرغ و ماهی خوار تبدیل شدند. لازم به ذکر است که اینان با مرغ ماهی خوار تفاوت داشتند. مرغ هم موجودی دوپا بود و بزرگترین فرقش با انسان در داشتن بال بود. سر و تهش یک نوک بود و یک دم. خلاصه چیز دندانگیری هم نبود.

مسئولیت اصلی مرغ‌ها تخم گذاری بود و از این نظر جزو شجاع ترین موجودات کره زمین به حساب می‌آمدند. آنها گاه تخم دو زرده هم می‌گذاشتند که نشان از لیاقتشان بود. انسان ها هم از این موضوع مستثنی نبودند. برای مثال، جاری یکی از آشنایان ما ظرف چند روز پیش یا بهتر بگویم چند روز پیش در ظرف، تخم دو زرده گذاشته بود که شوهرش برایش طلا خرید.

در داستان‌های اساطیری به تخم طلای این گروه از جانوران (مرغ ها) اشاره شده است. خروس دارای یک عضو تاجی شکل است که به همین علت از بردن نام این حیوان خودداری می‌کنیم. چون ما را یاد ویروس های تاج دار می‌اندازد. این همه خروس به خوردمان دادند گفتند مرغ است، فرقی هم نداشت. حالا چه مرغ، چه خروس. فکر نکنید مطلب فمنیستی است، نه. فکر کنید بروید رستوران بگویید چلو خروس می‌خواهم. انسان حس می‌کند باید با خروس زنده روبرو شود. راحت همه را مرغ صدا کنید.

 

نکته : خواهر من، به جای خروس بگو مرغ نر!

مرغ ها با داشتن بال به مراحل بالایی از رشد و ترقی رسیدند. آنها در گذشته دور، روی معنویات تمرکز بیشتری داشته و به عرفان می‌رسیدند و می‌شدند سیمرغ.

کسی تا حالا سیخروس شنیده؟!

بعدها مرغ‌هایی پدید آمدند که ظواهر مادی دنیا را بر تعالیم عرفانی ترجیح دادند و مادیات کورشان کرد. این گروه مرغان خودفروخته، قیمت خود را ناگهان بالا کشیدند و از سفره ها پر کشیدند و به تبعیت از اجدادشان، خود را تا قله قاف بالا کشیدند. این عده مرغ لاکردار، خود را سیمرغ که نکردند هیچ، مردم را هم بی مرغ کردند.

دیگر کسی هم نبود که مرغ سحر را بخواند و بخواهد ناله این مرغ لاکچری بی سر و صاحب را بشنود. بعد از آن، مرغ ها سحرها ناله نکردند و خروس های بی محلِ محل ما هم به ما محل نگذاشتند. البته ما هم بهشان محل نگذاشتیم. این به آن در! آنها هم گذاشتند رفتند و گذاشتند ما شب ها کپه مان را بگذاریم.

شعر طنز / حافظا! در قرن هشتم مرغ کیلو چند بود؟

بررسی ریشه ها :

انسان مدتی از ترس ویروس، مرغ نخورد. در نتیجه مرغ روی دست صاحبانش باد کرد و قیمتش پایین آمد. هی می‌گوییم نخرید ارزان شود، کو گوش شنوا؟!…..تعداد بی‌شماری جوجه، سر از تخم در نیاورده، به خاطر کم ارزش شدن مادران شان به رگ غیرت شان برخورد و بر اثر خونریزی از بین ما رفتند.

آینده سازان جامعه مرغی کم شد و ناگهان قیمتش در اواسط پاییز بالا رفت و انگشت اشاره، به سمت آنها که مرغ نخریدند رفت. به آنها گفته شد که بفرما… جوجه را آخر پاییز بشمار! این شد که عده ای مرغ چاق چله باد کرده، از بس یخ زدند، قیمت شان به تنظیمات کارخانه برگشت و از همان جا راهی بازار روز شدند.

مردم که می‌توانستند از ساعت چهار صبح تا ساعت نه شب از خانه بیرون بیایند، به سمت بازارهای روز رفتند و بنا را بر سلامتی افراد دور و بر گذاشتند. آنها که دریافته بودند برای زنده ماندن فقط رعایت فاصله فیزیکی (فاصله اجتماعی سابق) کافی نیست، فاصله اقتصادی را هم حفظ کردند تا دو روز بیشتر زنده بمانند. دریغ از این که باز از جانب فاصله اجتماعی ضرر می‌کنند. به قول معروف، از سر بروی، کلاه پاره می‌شود و از پا بروی، کفش!

راهکار برای از بین بردن صف تنظیم بازار :
  • نوبت دهی تلفنی برای فروش در مراکز مورد نظر
  • فروش مرغ طبق پلاک زوج و فرد منزل فرد
  • رو آوردن به گیاهخواری و گوشت نخواری
  • تغییر ساعات ممنوعیت از شب به روز و یا تغییر بازار روز به بازار شب
  • خودکشی بقیه جوجه ها و راحت شدن خیال همه
  • تخم کردن مرغ ها بیش از پیش و تنظیم خانواده، به جای بازار و کارخانه
  • استفاده از کتاب و شبکه مجازی برای افزایش سطح اطلاعات عمومی
  • خوردن تولیدات و ضایعات مرغ

من خودم از وقتی که فواید پای مرغ را فهمیدم، زندگی ام از این رو به آن رو شد. به جای خرید مرغ ارزان در صف کرونا مالی شده، طرز تهیه خوراک پای مرغ را جستجو کنید. همانطور که تخم مرغ دزد شتر مرغ دزد می‌شود، شتر مرغ خوار، مرغ و تخم مرغ خوار می‌شود. همیشه اصلاحات باعث بقا و پیشرفت است.

فواید پای مرغ :

رفع آرتروز، روماتیسم، نرمی، شکستگی و پوکی استخوان و… مصرف آن با پوست مؤثر در درمان افسردگی و اضطراب است.

هر کدام را علم ثابت کند، این آخری هیچ جور در کَتمان نمی‌رود. پای مرغ بخوری و افسرده نشوی؟…. جلّ الخالق!

نویسنده : ریحانه ‌فرزی در روزنامه اطلاعات

کارتون : رسول آذرگون

chatنظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر