یادداشتی از مجتبی احمدی
گفتیم که در این مقال برآنیم تا گونههای شوخطبعی، یعنی «طنز» و همسایههای خندهرویش «هزل»، «هجو» و «فکاهه» را بررسی کنیم و از این رهگذر، با در کنار هم قرار دادن تعریفها، ویژگیها، تفاوتها، هدفها و کارکردهای این گونهها، به آنچه از مفهوم «طنز» در نظر داریم، نزدیک شویم. در یادداشت اول، از «طنز» گفتیم، در یادداشت دوم، به «هزل»، «هجو» و «فکاهه» پرداختیم، در یادداشت سوم، از «ویژگیهای طنز» نوشتیم، در یادداشت چهارم، از «تفاوتِ گونههای شوخطبعی» گفتیم، در یادداشت پنجم، بررسی گذرای برخی از «روشهای طنزپردازی» را آغاز کردیم، در یادداشت ششم، به برخی از این روشها پرداختیم، در یادداشتهای هفتم و هشتم و نهم، برخی دیگر از این روشها را مرور کردیم، و در این یادداشت، به یک روش دیگر میپردازیم. در پایان هم، این یادداشتهای دهگانه را جمعبندی میکنیم.
روشهای طنزپردازی/ شش
استفاده از زبان و فرهنگ عامیانه
زبان و فرهنگ عامیانه، بهویژه در دوران معاصر، حضور پررنگی در ادبیات داشته و نویسندگان و شاعران با انگیزههای مختلف و در آثار گوناگون، از آنها بهره بردهاند. طنزپردازان نیز برای تاثیرگذارتر شدن از سویی و نزدیکتر شدن اثرشان به زندگی مردم که مخاطبان آثار ادبی هستند، از سوی دیگر، به بهرهگرفتن از زبان و فرهنگ عامیانه روی آوردهاند. گاهی نیز بنمایه اثر طنز از دل زبان و فرهنگ مردم درمیآید و طنزپرداز، با نگاهی دقیق و تیزبینانه، آنچه را در فرهنگ مردم وجود دارد یا آنچه را که در سطح زبان و ادبیات شفاهی ایشان میگذرد، دستمایهای برای آفرینش طنز و انتقاد اجتماعی خود قرار میدهد.
دکتر حسن جوادی در «تاریخ طنز در ادبیات فارسی»، ضمن اشاره به تعهد شاعر نسبت به اجتماع و آزادی شاعران دوره جدید از لحاظ زبانی، زبان عامیانه و محاورهای را برای بیان طنزآمیز مسائل اجتماعی بهتر میداند: «چون تعهد شاعر نسبت به اجتماع یکی از مهمترین مسائل مطرح در ادبیات جدید است، طبیعی است که انتقاد از معایب و مفاسد اجتماعی، قسمت قابل توجهی از شعر جدید فارسی را تشکیل میدهد و از این میان، یا مسائل به صورتی سمبلیک و یا طنزآمیز مطرح میشوند. شعرای جدید نیز، مانند نویسندگان دوره مشروطیت، از لحاظ زبانی از آزادی زیادی برخوردار هستند، و زبان محاورهای و کوچه و بازار بیشتر و بهتر، بیانگر مسائل طنزآمیز اجتماعی است.» (جوادی، ۱۳۸۴: ۵۹)
مرحوم منوچهر نیستانی، از شاعران تاثیرگذار معاصر است که زندهیاد عمران صلاحی در یک گفتوگو دربارهاش گفته است: «اگر قرار باشد که آنتولوژی طنز شعر معاصر ایران روزی منتشر شود، حتما دو شعر «امتحان» و «حق» منوچهر نیستانی از نمونههای درخشان این ژانر در این مجموعه گنجانده خواهند شد. البته، اگر به شعرهای منوچهر نیستانی دقیقتر شویم به شعرهای دیگری نیز که از نظر طنز قابل تامل هستند بر خواهیم خورد» (صلاحی، ۱۳۸۵: ۲). نیستانی در یکی از شعرهایش با عنوان «قهوهخانه»، بهرهگیری از اسطوره و فرهنگ مردم و زبان مردم را بههم میآمیزد و شعری خواندنی و اثرگذار میآفریند. در شعر «قهوهخانه»، فضاسازی و تصویرسازی هنرمندانه منوچهر نیستانی با نگاه باریکبین یک منتقد اجتماعی همراه میشود؛ منتقدی که نگرش و دغدغههای آدمها را در محیطی عادی و عمومی به تصویر میکشد و البته آن را با تعریضی رندانه همراه میکند:
چشمها خسته، چهرهها بیمار
حرف خشکیده بر لبان خموش
قصۀ ناتمام مرشد را
غرق حیرت، همه، سراپا گوش:
«مرگ سهراب یل به دست پدر
رستم و ماتم و شکیبایی
قصۀ وعدۀ حکومت ری
دشت رنگین ز خون پاک امام
(وای از این جیفه؛ مال دنیایی!)
زال دستان و قصۀ سیمرغ
شیخ صنعان و
عشق و رسوایی…»
مشتری، غرقِ نقلِ مرشد پیر
قهوهچی میرسد:
«عمو! چایی…»
…
پرسۀ بچهگربهای، هر سو
بندبازی عنکبوت به تاق
پچپچ از مرگ و میر بر سر آب
صحبت از جنگ و قیمت ارزاق!
سرِ زا رفتنِ زن ارباب…
(نیستانی، ۱۳۸۴: ۱۴۷)
شاعر در این شعر، پس از نقل پردهخوانی و نقالی مرشد در چند مصراع، ناگهان قهوهچی را وارد روایت شعر میکند تا با زبان عامیانه بگوید: «عمو! چایی…». بدین ترتیب، هم فضای قهوهخانه بهتر ترسیم شده و هم استفاده از زبان عامیانه، به صمیمیت و روانی شعر کمک کرده است و البته همۀ اینها، در خدمت زبان و فضای طنزآمیز اثر قرار گرفته است.
جمعبندی
بیشتر تعاریف ارائهشده و اظهارنظرهای پژوهشگران و صاحبنظران درباره «طنز»، ناظر به بیان برخی ویژگیهای این گونه ادبی است و نمیتوان با توجه به آنچه که گفته شده، تعریف جامع و مانعی از طنز بهدست داد.
آنچه در یک جمعبندی کلی میتواند راهگشا باشد، این است که ما «طنز» را با «انتقاد» و «اعتراض» همراه با شیرینی و ملاحت، مترادف میگیریم؛ انتقاد و اعتراضی که به هیچوجه شخصی نیست و عموماً متوجه اجتماع و مسائل اجتماعی است؛ آن هم با هدف یادآوری و هشداری که همراه با امید به اصلاح مطرح میشود. البته آثاری با نگاه و بیان رندانه و ظریف، که ممکن است رویکردی نسبت به مسائل اجتماعی نداشته باشند اما از نگرش و نگارشی طنازانه و خلافآمد عادت درباره یک موضوع برخوردارند، نیز میتوانند در شمار آثار طنزآمیز قرار گیرند.
همچنین، میتوان گفت که «خندهداربودن» الزاماً خصوصیت طنز نیست و از این حیث هم، «طنز» از «فکاهه» و «هجو» و «هزل» جدا میشود. البته ممکن است یک اثر طنزآمیز در عین نقد گزنده و اعتراض تلخ و صریحی که دارد، به خنده هم منجر شود که ارزشمند است؛ ولی قطعا آن خنده، خندهای است که به اندیشیدن گره خواهد خورد.
درباره شیوههای طنزپردازی هم، آنچه که گفته شد، تنها برخی از روشهایی است که بیشتر در ساخت کلام و موقعیت طنزآمیز، مورد استفاده قرار میگیرد. مسلماً شیوهها و روشهای طنزپردازی، به این موارد محدود نمیشود.
منابع:
– جوادی، حسن، تاریخ طنز در ادبیات فارسی، انتشارات کاروان، چاپ اول، تهران، ۱۳۸۴٫
– صلاحی، عمران، مصاحبه، وبسایت ایلنا، تهران، ۱۳۸۵٫
– نیستانی، منوچهر، گزینه اشعار، به کوشش علی باباچاهی، انتشارات مروارید، چاپ اول، تهران، ۱۳۸۴٫
منتشر شده در سایت دفتر طنز حوزه هنری