menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

حلزون

طنز : مهارت زندگی از نوع حلزونی!

نویسنده: سید مهدی طیار
بر خلاف شایعات که می¬گوید «حلزون خانه به دوش است»، باید گفت وی خانه¬¬اش کجا بود؟! او مستأجر هم نیست؛ چه برسد به اینکه صاحب¬خانه باشد. حلزون اصولا در چارچوب ِ هیچ شکلی از چاردیواری محدود نمی¬شود؛ بلکه فقط یک گردالی پشتش دارد که در واقع نوعی کوله¬پشتی به حساب می¬آید؛ و به جای وسایل، خودش را در آن می¬گذارد!
بعضی¬ها این¬طوری هستند. با امکانات کم می¬سازند و آخ هم نمی¬گویند. شما شنیده¬ای حلزونی «آخ» بگوید؟ طفلک اصلا صدایش هم درنمی¬آید؛ چه برسد به اینکه ناله کند. وی از ماهی و صدف هم کم¬حرف¬تر است.
دیده¬اید که؛ ماهی اگر حرف هم نزند، لااقل لب می¬زند. یا، صدف دریایی را ببین. جناب صدف¬خان، به نوعی دهانی است که باز و بسته می¬شود؛ و البته با این کار، در آب این¬ور و آن¬ور می¬پرد؛ یعنی او دهانی است که با باز و بسته شدن، به جای حرف¬زدن عمل می¬کند! بنازم به این همت؛ معرکه است.
اما حلزون از این دو تا هم کم¬حرف¬تر است. اصلا باید گفت او کاملا بی¬حرف است و به جای حرف، تمام¬قد به عمل می¬پردازد. با اینکه امکانات دوندگی ندارد، اما در عوض دارای همتی عالی است. پیوسته می¬رود و خسته نمی¬شود و جا نمی¬زند و درجا هم نمی¬زند. رهرو اوست؛ که با تمام وجود می¬رود. این¬جاست که از قدیم نگفته¬اند، اما از جدید که گفته-اند:

«رهرو آن نیست که در هر قدمش خسته شود
یا عجولانه و بی¬نقشه به هر سو بدود

رهرو آن است که مثل حلزون هم که شده
با طمأنینه و آهسته و پیوسته رود»

بعضی¬ها به حلزون تهمت می¬زنند که: «خیلی می¬خوابد»! به نظر شما، یک حلزون اگر برود توی صدفش و مدت¬ها بیرون نیاید، پس لابد حتما گرفته خوابیده؟ نخیر، بیرون همیشه شرایط مساعدی برای یک حلزون ندارد؛‌ به همین خاطر او سریع برنامه¬ریزی می¬کند و کرکره را پایین می¬کشد و می¬رود به کارهای داخلی می¬پردازد و منتظر می¬ماند و خودش را آماده می¬کند برای زمانی که شرایط درست شود! او موجود صبوری است و بلد است در شرایط نامساعد، از خودش خویشتن¬داری نشان بدهد.

حلزون

هر کدام از ما اگر همین اخلاق حلزون را داشته باشیم، خیلی وقت¬ها موفقیت بیشتری به دست می¬آوریم. مثلا وقتی دنیا به کام¬مان نیست، خودمان را کنترل کنیم و به جای بی¬تابی، برویم بنشینیم مثلا مطالعه کنیم؛ نه اینکه بزنیم به جاده¬خاکی و بی¬خیالی طی کنیم و ساعت¬ها توی شبکه¬های اجتماعی پرسه بزنیم و آن¬قدر آن تو بپلکیم که منزوی شویم!
حلزون وقتی دید موقعیش جور نیست، خودش را با شرایط وفق می¬دهد و صبوری پیشه می¬کند؛ وگرنه، اگر بی¬خودی خودش را به آب و آتش بزند و بخواهد هر طوری شده و به هر قیمتی، فکری را که در سر دارد پیاده کند، خیلی زود خسته و وامانده می¬شود و از نفس می¬افتد و از حرکت می¬ماند. آدم عاقل و حلزون بافکر، عاقبت کار را در نظر می¬گیرد. شما فکر نکن حلزون از راه و جاده فراری¬ست و رفته خودش را در صدفش قایم کرده. شما نگاه کن ببین وقتی دارد پیش می¬رود، چه جوری به راه می¬چسبد! اگر بگیری و بخواهی از راه و هدف بکنی¬اش،‌ می¬فهمی چه سفت مسیر را چسبیده! آنوقت شاید حتی تعجب کنی که با این همه چسبندگی،‌ چطور طوری جلو می¬رود که انگار دارد در مسیرش لیز می¬خورد؛ و فقط فیلم را کمی کند کرده¬اند و در دور آهسته داریم تماشایش می¬کنیم!
بعضی¬ها فکر می¬کنند کندبودن ِ حلزون، یک خصوصیت اخلاقی منفی، مثل تنبلی یا سستی و بی¬خیالی، در اوست؛ اما او پای ملخ را که ندارد تا با حرکت¬هایی ناگهانی و یک¬دفعه¬ای و انفجاری به سمت موفقیت جست بزند و ریسک افتادن در ناکجاآباد را به جان بخرد. حلزون با حداکثر امکاناتی که دارد، تلاش می¬کند و ناامید نمی¬شود؛ حتی اگر راه-پیمایی او چیزی شبیه لیسیدن باشد! او با عزمی حلزونی، از توانایی¬هایش حداکثر استفاده را می¬کند. ما اگر همین کاری که حلزون می¬کند را انجام دهیم و از همه استعدادها و توانایی¬هایمان بهترین استفاده را بکنیم و خودمان و داشته-هایمان را با شرایط بیرونی انطباق بدهیم و همیشه هم صبور باشیم، به کجا نخواهیم رسید؟ حلزون در حد توانایی¬های خودش، خیلی هم زبل است.

وقتی شرایطش نیست، فوری خودش را جمع و جور می¬کند تا از داشته¬هایش حفاظت کند و ضرر ندهد؛ اما به محض اینکه اوضاع جور شد، می¬زند بیرون و شروع می¬کند به تلاش و حرکت؛ آنهم با تمام وجود. همه¬ی فکر و ذکر و هیکلش می¬شود پیش¬روی و صبوری و استقامت. باور کنید لاستیک اگر به اندازه حلزون مدام کش بیاید و جمع شود، فوری وا می¬رود و خسته و فرسوده یک گوشه می¬افتد؛ اما این کوچولو انگار همه وجودش عضله است. بله، لاستیک حتی خودش از خودش خاصیت نشان نمی¬دهد و دیگران باید کش و قوسش بدهند؛ اما حلزون با نیروی درونی خودش را کش می¬دهد و دوباره جمع می¬کند و پیش می¬رود و در مسیر ثابت¬قدم می¬ماند. و البته او همه این کارها را با اراده¬ی خودش انجام می¬دهد. من که ندیده¬ام والدین یا دوستان یک حلزون، کنارش بایستند و به ایستادگی و استقامت تشویقش کنند. به کتاب روانشناسی هم که دسترسی ندارد تا با خواندن آن روحیه پیدا کند. «دوست نوجوان» هم که به دستش نمی¬رسد، دو تا مطلب مفید از تویش یاد بگیرد؛ بلکه این همه عزم و اراده و استقامت، همه در سر و ذهن خودش حضور دارد. ما هم اگر گاهی، در اوغات فراغت،‌ مثل حلزون، در صدف¬مان با خودمان جلسه بگذاریم و به زندگی و شرایط و توانایی¬ها و امکانات و مسیر و آینده فکر کنیم، چرا نتوانیم بر خودمان مسلط بشویم و از نعمت¬های خدا بهترین استفاده¬ها را ببریم؟!
منتشرشده در : شماره ۲۷۰ ماهنامه «دوست نوجوانان» (بهمن ۹۴)

chatنظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر