سید ابوالفضل طاهری :
روز پنج شنبه دل همه خروسای عالم شکست، خاطرشون مکدر شد و کشتی امیدشون به گل نشست، اونم تو مراسمی که سخنران نداشت، بگذریم آبرو هم واسه صنف ما نذاشت. تا چشم کار می کرد مرغ بود قد یه اتوبوس، اما دریغ از ردپای یه دونه خروس، بشکنه این بال که نمک نداره، کر بشه این گوش که سمک نداره، نمی دونیم ما چه هیزم تری بهشون فروختیم؟ ما که با بی مهری هاشون سوختیم و ساختیم.
سلامتی خروسی که نوکش واسه سینما شکست، سلامتی نویسنده و کارگردان ارتفاع پست، سلامتی فیلمبردار دوربین به دست. سلامتی خروس و کبک و غاز، سلامتی فیلمی با پایان باز، سلامتی پرنده باز آلکاتراز، سلامتی خروس های خسته و کاکل های نخ نما، سلامتی زحمتکش های تئاتر و سینه چاک های سینما، سلامتی خاک خورده های صحنه و استخون شکسته های انگشت نما. سلامتی آذر، شهدخت، پرویز و دیگران، سلامتی عبدی، اصلانی، پرستویی و عطاران، سلامتی سوگلی ها و از ما بهتران، سلامتی خروسی که همیشه سرش بی کلاهه، رقیبش مرغه و اون همیشه آب زیر کاهه، ما یه خروسیم بی نشان و بی تندیس بلورین، خروسی که پشت سرش کلی حرفه، کلی ناله و نفرین. آسمون به زمین و زمین به آسمون می رفت جای سیمرغ چهل خروس می دادین؟ زمین دهن وا می کرد سودای چهل خروس داشتین و خروس بلورین می دادین؟ ای خروس های از خشم لبریز، تا کجا ادامه داره سایه شوم تبعیض، قوقولی قوقو سر بده و برخیز، تا بهار پایانی باشه بر قلمرو زمستون و پائیز.
امضاء جمعی از خروس های دل شکسته
منبع : جیم – ضمیمه روزنامه خراسان