دکتر اسماعیل امینی (شاعر، طنزپرداز و مدرس دانشگاه) :
از همان آغاز سال تحصیلی، دانشجو ذکر مصیبت میکند: استاد! من خیلی گرفتارم، شاغلم، پدر بزرگم مریض است و فرزند نوزاد دارم. برای همین نمیتوانم سر کلاسها حاضر بشوم اما تلاش میکنم از درس عقب نمانم.
سر جلسه امتحان، دانشجو از استاد درخواستی دارد: لطفا جواب این دوتا سؤال را به من بگویید. من همه جوابها را نوشتهام و فقط همین دوتا مانده است. در برگه امتحان، دانشجو به جای پاسخ پرسشها، نامه سوزناک عاطفی نوشته است: شاغلم، بدهکارم، مستأجرم، بیمارم، مریضداری میکنم، ترم آخرم.
البته این قصههای سوزناک، همراه سوگندهای صعب و غلیظ است که از تختههای کشتی نوح تا تبر حضرت ابراهیم و ازعصای حضرت موسی تا نعل خر حضرت عیسی به میدان میآیند تا به استاد بگویند که دانشجو، بدون حضور در کلاس و بدون درس خواندن و بدون نوشتن چیزی در برگه امتحان، باید نمره بگیرد و قبول بشود و مدرک بگیرد تا حقوقش اضافه شود، تا استخدام شود، تا در خواستگاری جواب مثبت بگیرد.
راستی چرا همه باید به دانشگاه بیایند؟ چرا هم جویندگان کار در پی مدرک دانشگاهیاند؟ هم شاغلین، مدرک دانشگاهی میخواهند؟ هم بازنشستگان ناگزیرند مدرک دانشگاهی بگیرند؟ حتی مدیران ارشد و وزیر و وکیل هم دنبال مدرک دانشگاهیاند.
مدرک دانشگاهی چه گرهی از کار نظام اداری و اقتصادی ما باز میکند که تمام دستگاههای اداری، کارمندانشان را به دانشگاهها میفرستند؟ آن هم دانشگاههایی که بیش از آنکه میعادگاه آموزش و تحقیق و پرسشگری و مطالعه باشد، کلبه احزان و مجمع مصیبت دیدگان و گرفتاران است.
این چه ولع نامبارکی است که به جان مردم، خانوادهها، مسئولان و نظام اداری و اقتصادی افتاده است که همگان را وادار میکند به دانشگاه بروند؟ مگر ممکن است که مردم یک کشور از جوان و پیر و شاغل و بیکار و وزیر و وکیل، همگی اهل مطالعه و تحقیق و خواندن و نوشتن باشند؟ نکند ما آرمانشهر و مدینه فاضله دانشمندان را ساختهایم و خودمان بیخبریم؟!
کسی که حوصله کتابخواندن ندارد، کسی که از نوشتن چند سطر عاجز و بلکه بیزار است، کسی که هیچ پرسشی در هیچ زمینهای ندارد، کسی که بهره چندانی از هوشمندی و ژرفنگری ندارد و کسی که قدرت تحلیل و استدلال ندارد، نباید به دانشگاه بیاید و محیط علم و آموزش و تحقیق را به بنگاه خیریه و دکان چانهزنی بر سر نمره و مدرک بدل کند. چه رسد به اینکه در این وانفسا چنین کسی به لطایفالحیل، مدرس و استاد دانشگاه هم بشود و به دادوستد مقاله و پایاننامه دل بسپارد.
منبع : همشهری