menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

شوخی با ضرب المثل ها

«طنزالمثل» به شوخی با ضرب‌المثل‌های فارسی پرداخته است

اخیراً کتابی جیبی با نام «طنزالمثل» در ۵۶ صفحه از سوی «نشر اختر» در تبریز، روانه بازار شده است که نویسنده آن به شوخی با ضرب‌المثل‌های مطرح فرهنگ و ادب فارسی پرداخته است.

آقای «حمید یاری» شاعر و طنزپرداز است و با این کارش خواسته تا حلاتی دیگر به مثلشوخی با ضرب المثل های ایرانی‌آباد ایران ببخشد و با این کار باعث یاد‌آوری و تکرار این مثل‌ها شود که جلوه‌ای ماندگار از ادبیات عامه و فولکور کشور ماست.

مقدمه کتاب

«مقدمه‌»ی کوتاه او را در آغاز کتاب بخوانیم: «گذر زمان، انسان را به سمت تغییر سوق می‌دهد. هر کس بنا به موقعیت فکری و اجتماعی که دارد، اثرگذار است. خوب و بد یا موفقیت و ناکامی‌اش را در انعکاس رأی مردم جستجو می‌کند. بی‌شک بشر قادر است در مراحل زمانی مختلف با خلق آثار شیرین و تلخ، حماسه‌ساز شود.

کتاب طنزالمثل، شوخی طنزآمیزی با ضرب‌المثل‌هاست. به‌گونه‌ای مختصر، ضمن خنداندن مخاطبانش، پیام‌های مختلفی از زندگانی و رفتارهایی که خودمان ساخته و پرداخته‌ایم می‌دهد. گاه شوخی می‌کند، گاه متلک می‌اندازد، گاه معترض است و گاه فقط با جواب‌های شیرین، به خنداندن اکتفاء می‌کند. از هر چه بگذریم، شادی مخاطبانش ارزشمند است. در هر صورت امیدوارم این هدیه کوچک مورد توجه و عنایت واقع گردیده و بتواند خنده بر لب‌های پرمهرتان بنشاند که اگر چنین شود به مراد خویش رسیده و موفقیتش حاصل گشته است.»

و این هم نمونه‌هایی از طنزالمثل های کتاب:

رو که نیست، سنگ پای قزوینه:
کار و بارو موقعیتش تضمینه!

ثواب شد کباب:
کاری نکن، بخواب!

راه باز و جاده دراز:
با این دنیا خوب بساز

مثل گچ سفیده:
انگار رنگش پریده!

«اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را»
کسی باید نرنجاند عزیز خوشگل ما را!

«ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند»
تا تو نانی به کف آورده، سلامت نخوری!

«مرغ یه پا داره»
گربه ما هاره!

«مرغ همسایه غازه»
دنیا قصه‌اش درازه

«آسمان آبی است هر جا می‌روی»
پس عزیزم بیهده چون می‌دوی؟

«از این ستون به اون ستون فرجه»
پاهام راه نمی‌ره فلجه!

«آب از آهن جدا کردن»
شلوار ساپورت پا کردن!

«آب از دریا بخشیدن»
اسم و رسم از دیگران چیدن

«پولش از پارو بالا میره»
شکمش سیر سیره

«پیاده شو با هم بریم»
ما که همیشه عابریم!

«تیرش به سنگ خورد»
بیچاره افتاد مرد!

«تافته جدا بافته»
ماست روش گل انداخته!‌

«تا توانی دلی به دست آور»
منشین پشت تریلی و خاور!

«تا خلق سخن نگفته باشد»
سرسبزی سرشکفته باشد!

«دیوار موش داره»
موشم هوش داره!

«داشتم داشتم حساب نیست»
مرغ که بوش کباب نیست!

«از حول حلیم افتاد تو دیگ»
از حول حلیم تو هر کار اولیم!

«میازار موری که دانه‌کش است»
که شاید لج کرد و نشست!

«ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند»
ما ندیدیم، همه بیکارند!

«دل شکستن هنر نمی‌باشد»
گوش عالی که کر نمی‌باشد!

«ادب از که آموختی؟»
بی‌ادب دیدی و سوختی!

«آش دهن‌سوز نیست»
باب مد روز نیست!

«پرتو نیکان نگیرد هر که بنیادش بد است»
آدمیت نیست، یارو همچو دیوان و دد است!

«ما ز یاران چشم یاری داشتیم»
روزگار شوم و زاری داشتیم!

«گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی»
گر صبر کنی، غوره خراب می‌گردد!

«شتر در خواب بیند پنبه‌دانه»
شود بیدار دارد درد چانه!

«خشت اول گر نهد معمار کج»
تا قیامت می‌کند دیوار لج!

«توبه گرگ مرگه»
انگار معتاد تو ترکه!

«با دم شیر بازی نکن»
با دود خودسازی نکن!

«نه به این شوری شور»
نه نمک پاش به زور!

«سعدیا، مرد نکونام نمیرد هرگز»
مرده آن است که از مال به جایی نرسد!‌

«آب هاون کوبیدن»
ادعا و منم منم دیدن!

«از دست و زبان که برآید»
کز عهده خرجش به درآید!

خرید کتاب های طنز با تخفیف ویژه از دیجی کالا

آقای «حمید یاری»، نویسنده کتاب جیبی «طنزالمثل» برای خالی‌نبودن عریضه، یکی از اشعار طنز خود را هم ضمیمه اثر کرده و بر پیشانی سفید آن چسبانده‌اند. بد نیست برای شادی دل ایشان و روح همه رفتگان‌شان، این شعر طنز را هم از نظر بگذرانیم که از قدیم گفتند: «طنز المثل به سوراخ نمی‌رفت، یه شعر طنز هم به دمش می‌بست!»

ما همیشه مانده‌ایم!

از قضا در زندگی آواره درمانده‌ایم
اَشهد خوش بودن و پول و مقامش خوانده‌ایم

گو که سهواً دست خورده به دست بخت و شانس
ریشه اقبال و طلعت را نگو خشکانده‌ایم

یحتمل با یک ترقه کرده تقدیر الفرار
بیخ ریش نحس طالع رفته و ترکانده‌ایم

فقر آری دور ما را در حصارش پیچ کرد
گهگداری با لواشک، نفس را سیر‌انده‌ایم

نان و دوغ و کشک و مشک و اندکی ماست و پنیر
با کمی آب گوارا معده را سیرانده‌ایم

عمری از کد یمین و از جبین خوردیم نان
خود ز قصد اختلاس صد تومن ترسانده‌ایم

پیش مردم از نداری سر به زیر انداختیم
ما فقط بر دفتر شعر و قلم فرمانده‌ایم!

منبع : روزنامه اطلاعات

chatنظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر