menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

محمد جاوید

شعر طنز شب نشینی طنزپردازان در بهشت

شب نشینی در بهشت:

خواب دیدم که رفته ام به بهشت
همه جا سبز بود و رویایی
میوه هایش رسیده و نوبر
حورهایش عجب تماشایی

محفلی بود گوییا آن شب
مثل شب های طنزاین ور ِآب
جمع بودند خیل طنازان
شام هم داشتند جوجه کباب

بمب خنده (عبید زاکانی)
بود مسئول حلقۀ رندان
داشت از موش و گربه های بهشت
شعر می خواند با لبی خندان

قوقولی خوان رسید مردی که
به گمانم خروس لاری بود
(حالت) البته حال خوبی داشت
دست او توی دست یاری بود

جنس مان جور شد در آن شب خوش
چون (گل آقا) به جمع ما پیوست
(میرزا ایرج) پس از سلام و علیک
آمد و صاف پیش بنده نشست

(دهخدا) هم که آن حوالی بود
آمد البته با کمی تأخیر
(احترامی) به احترام دخو
بانگ برداشت : دوستان تکبیر

کاکا (توفیق) و دار و دستۀ او
همه مشغول طنزپردازی
مشتی (عِمران) ز دور و با فریاد
گفت ای دوستان منم !بازی

بعد هر کس به نوبه طنزی خواند
حوریان غرق شادی و خنده
بس که مشغول کارشان بودند
یادشان رفت ساعت چنده!؟

آمد از سوی قادر متعال
این ندا سوی محفل رندان
بابت هدیه می دهم به شما
پنت هاووسی بزرگ در رضوان

وضع روحی ساکنین بهشت
رفته بالا ز کارهای شما
جن و انس و ملک در این وادی
یادشان رفته قرص و دار و دوا

غرق شادی و شور بودم که
آمد از دور مالک دوزخ
گفت « جاوید » کیست؟ برخیزد
شدم از ترس مثل قالب یخ

گفت برگرد سوی خانۀ خود
جای تو دوزخ است ای بدبخت
چه کسی گفته بین طنازان
بشوی پهن با خیالی تخت

گرچه بُر خورده ای در آن دنیا
بین ارباب طنز قاچاقی
نیست جایت ولی در این محفل
تازه جاگیر و خیلی هم چاقی

با یکی مشت چند تا تیپا
بنده را برد سوی دیگ بخار
گفت حالا برای دوزخیان
تا توانی ادا اصول در آر

چون پریدم زخواب دانستم
بختم از بیخ گشته وارونه
بنده در خواب هم نمی باشم
توی فردوس صاحب خونه!!
شاعر : محمد جاوید

chatنظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر