رسید از عالم بالا خبر که
ز یارانه بکن صرف نظر که
دهیم آن را به محرومی که باشد
همیشه دخل و خرجش مختصر که
ببیند روی شادی را دوباره
ببندد غم از او بار صفر که
بگیرد با صد و ده تا هزاری
دوای درد زانو و کمر که
تواند بار مردم را گذارد
به روی گُرده یا بر روی سر که
کند حاصل در آمد تا برد او
به خانه شادمانه نان تر که
خورد فرزند او این مختصر را
که از بابا شود آماده تر که
گذارد بار مردم را به دوشش
کمی افزون تر از بار پدر که
تداوم یابد این دور و تسلسل
به لطف این پدر یا آن پسر که
بچرخد چرخ تولیدات ملی
شود چیزی از این بهتر مگر که
شاعر : احمد آوازه