menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

سید محمد اجتهادی ناصر اجتهادی

سید محمد اجتهادی که بود و چه کرد؟

شادروان «سید محمد (ناصر) اجتهادی» متولد ١٣٠٩ کازرون (استان فارس)، یکی از طنزنویسان محبوب دوره سوم توفیق است که از او کمتر یاد و خاطری مانده است. لاغراندام و بلندقامت بود. چشمانش حالتی خاص داشت. پلک‌هایش افتاده بود و به چشمانش حالتی خمارگونه می‌داد. تکیه‌کلامش «عمو» بود که با لهجه شیرازی آن را «عامو» تلفظ می‌کرد. از دوستان نزدیکش در توفیق، عمران صلاحی، پرویز شاپور، منوچهر احترامی، مرتضی فرجیان، محمد حاجی‌حسینی، تهمورس حسن‌پور و… بودند. می‌گویند وقتی با کسی دوست می‌شد، دیگر جزو افراد آن خانواده محسوب می‌شد و او را «عمو ناصر» صدا می‌زدند.

اجتهادی در جوانی به بیشتر شهرستان‌های ایران سفر و در هر جایی سکونت و کار کرده بود. او کارمند کولی‌وشِ زحمتکشِ کوله‌به‌دوشی بود که با اصطلاحات فولکلور و فرهنگ عامیانه بیشتر شهرها آشنا بود.

اجتهادی در اوج تنگدستی و جدال با دیو فقر، در عیش و زنده‌دلی خاصی می‌زیست و همین خصلتش مایه غبطه بسیاری بود. جایی در وصف بهار سروده بود: «برخیز که فصل گُل و هنگام بهاره/ بردار یکی دام، که هنگام شکاره/ دانی ز چه پروانه رقاص کند رقص؟/ چون زمزمه جوی، چو آهنگ سه‌تاره/… / ما خسته‌دلان را چه نصیبی ز بهاران؟/ گُل را چه کند، آنکه ستم‌دیده و خواره؟/ آن‌کس ز تماشای گل و سبزه کند کیف/ کو غرق، توی لیره و دینار و دلاره!». شعر اجتهادی گه‌گاه پندآمیز و انتقادگر بود. او جلفی، سبکی و بی‌بندوباری را با لحنی شیرین مورد عتاب قرار می‌داد. در توفیق ستونی با عنوان «نکته‌هایی باریک‌تر از تار عنکبوت» می‌نوشت، که رگه‌هایی از طنزهای اجتماعی و شبه‌فلسفی داشت: «الهی شکر که نمردیم و به این حقیقت رسیدیم که بالاخره باید مُرد!»، «زندگی مثل خیار است؛ به بعضی‌ها سر شیرینش می‌رسد و به بعضی دیگر ته تلخش!»، «چقدر بی‌پشت‌وپناه‌اند کسانی که به‌جز آفتاب داغ، هیچ‌گونه پشت‌گرمی ندارند!»، «پست‌ترین آدم‌ها کسانی هستند که بدون «شرف» می‌توانند زندگی کنند ولی قادر نیستند بدون «پول» به زندگی ادامه دهند!».

اجتهادی، ده‌ها اسم مستعار داشت. مهم‌ترین‌شان «زالاس» بود که بعدها یکی از تکه‌کلام‌های عمران صلاحی هم شد. صلاحی در وصفش سروده بود: «رواندازش آسمان، زیراندازش زمین بود/ لبخند و مهربانی؛ دارایی‌اش همین بود/ ساده، بی‌شیله‌پیله، دور از تزویر و حیله/ مجنون این قبیله، موجودی نازنین بود/ گاهی دون‌کیشوت ما، گاهی عبید و ملا/ گاهی نسیم و یغما، گاهی عزیزنسین بود/ مثل خود مهربان بود، چون خوبی بی‌نشان بود/ آقا بود و انسان بود، اصل مطلب همین بود!».

اجتهادی همه عمر در سادگی، بی‌چیزی و مجرد زیست. وقتی از او می‌پرسیدند چرا ازدواج نمی‌کنی؟! پاسخ می‌داد: «حوصله بچه بزرگ کردن ندارم. صبر می‌کنم تا یک‌باره زن و بچه بگیرم!». ‎ او یک‌بار هم عاشق شد. عشقی یک‌طرفه و از سر ترحم. بعدها همین مساله انگیزه نوشتن داستان طنزی شد به‌نام «زشت‌ها باید بمیرند!». طبع زیباپسند و حساس او درخصوص دفاع از حقوق زنان، گاه چنان اوج می‌گرفت که خودش را زن می‌دید و شوهران لاابالی و بی‌قید را به باد انتقاد می‌گرفت. امضاهای مستعار «ماماجیم‌جیم»، «پریچهر دلاور»، «آمنه»، «آمنه باشنگی»، «مارگریت بیگم» و «الیزابت بیگم»، موید همین امر است. مرتضی فرجیان از اجتهادی به انسانی متواضع، امین و وظیفه‌شناس یاد می‌کند. و بالاخره یک‌روز (٢۶ آبان ١٣۶٢) در چلوکبابی واقع در مشهد، تنها و غریب، هنگامی که منتظر غذا بود، سرش را به آرامی روی میز رستوران می‌گذارد و با سکته قلبی تمام می‌کند. به همین سادگی. حتی به آن دنیا هم گرسنه سفر می‌کند. جنازه‌اش را از مشهد به گورستان «دارالرحمه» شیراز منتقل می‌کنند. برای سنگ مزارش سروده بود: «چو شد مشمول لطف و رحمت حق/ به دارالرحمه مدفون گشت ناصر». از آخرین سروده‌های طنزآمیزش درباره «مشکل مسکن» چنین است: «باید به شما عرض کنم، محترمانه/ با حرف زدن، حل نشود مشکل خانه/ با این‌همه سرمایه، زمین، نیرو، امکان/ این مشکل مسکن همه عذر است و بهانه/ دانی چه بُود فرق فلان مالک و بنده؟/ او سنگ محک دارد و من سنگ مثانه!/ گویند: زمین‌خوار، زمین خورده، ولی نه/ این دام، نشسته به کمین، در پس دانه/ هرکس پی پُر کردن جیب است ز هر راه/ از عاطفه و صدق نمانده است نشانه/ تفهیم هنر، چند کنی بی‌هنران را/ بابای کچل را چه نیازی است به شانه؟/‌ای پول! که فکر همه باشد به تو مشغول/ چون ریگ مشو جانب هر سفله روانه!

نویسنده : عمادالدین قرشی

منبع : روزنامه اعتماد

chatنظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر