از وقتی که صحبت از اجرای طرح قابل اجرای خروج شهروندان تهرانی به سمت شهرهای دیگر شده و تسهیلات خاصی نیز برای خارج شوندگان در نظر گرفته شده است؛ بسیاری از اقشار ملت که امکانش را دارند، شروع کردند یواش یواش به خارج شدن از تهران.
راههای اخراج از تهران
آن قدر آهسته و یواش که خیلی به چشم نیاید و همسایه های اطراف حساس و کنجکاو نشوند که تسهیلات دریافتی را چه کردند. همین دیروز خودم با همین دو چشمم دیدم که یک خانواده ای داشتند از تهران خارج می شدند. وقتی که پرسیدم:«کجا به سلامتی؟…»؛گفتند شمال.
عرض کردم: خوش خبر باشی ای نسیم شمال!…تو می روی به سلامت، سلام ما برسان!….
به تازگی نیز توسط نمایندگان ویژه رئیس جمهور در کارگروه انتقال کارکنان دولت از تهران،از اتخاذ ۲۸ تصمیم جدید برای خروج از تهران و خلوت شدن نامبره دادند که تکلیف پاره ای از دم و دستگاهها و تشکیلات دولت را در این راستا مشخص می کند و جای بسی خوشحالی زائدالوصف دارد.
به امید روزی که هیچ فرد تهرانی در تهران ساکن نباشد. کاش می شد که کلّ تهران را برداشت برد گذاشت یک جای دور از پایتخت که مجبور به انتقال جزء به جزء آن به تدریج نباشیم. کاش می شد؛ که اگر می شد، چی می شد.
کاش با یک سطل ماست چکیده می شد دریا را تبدیل به دروغ کرد. آن هم نه به دروغ. کاشکی…….افسوس که…..!
القای یأس:
اگر را با مگر چون جفت کردند از ایشان بچه ای شد کاشکی نام
راهکاری ضربتی تر:
علاوه بر راهکارهای پیشین و این ۲۸ تصمیم جدید اعلام شده؛ وجود مبارک ما نیز که همیشه راهکارهایی مفید و مؤثر و کارآمد در آستین داشته است، به سهم خود از مجموعه راهکارهی ذهنی متصوّر، دست به نقد یک چند تایی را در اینجا رو می کنیم.
البته بنا به جهاتی کامل رو نمی کنیم؛ در حدّ نیمروست:
۱ـ فعال کردن گسل ها:
الآنه فقط خواجه حافظ شیرازی ممکن است از وجود چند گسل مشکوک در زیر تهران خبر نداشته باشد. فلذا از این امکان بالقوه به نحو احسن می توان استفاده تکان دهنده کرد.
اگر بشود با روش های پیشرفته خداپسند، یک تکان مختصری به یکی از این گسل ها یا بیشتر داد؛ حداقل نصف جمعیت تهران فردا صبح در کرج به سر می برند.
در استان البرز. ما کم گفتیم که مشتری شوید. حالا یه تکون، حالا دو تکون،….کلاً بتکون!
۲ـ افزایش آلودگی هوا:
اگر سرعت خرگوشی ورود خودروهای گوناگون از سوی شرکت های خودروسازی مختلف به میدان و سرعت لاک پشتی خروج خودروهای مستهلک از رده به همین روالی باشد که عجالتاً هست و شدت هم پیدا کند؛ بحمدالله میزان آلودگی هوای پایتخت به حدی خواهد رسید که خودمان به زبان خوش از تهران خارج خواهیم شد؛ قبل از آن که افقی خارج شویم.
همه ما رفتنی هستیم. یکی جلو ما را بگیرد که به نوبت برویم. خروجی شهر، شلوغ است.
۳ـ افزودن بر نرخ مسکن:
اگر مسکن در تهران ارزان باشد، عمه ما هم از شهرمان بلند می شود می آید تهران؛ چون شایع کردند که هرچه امکانات است، توی تهران است.
وقتی هم که میلش بکشد بیاید، فیل هم جلودارش نیست تا چه رسد به شوهدعمه مان که دندان ندارد پف فیل بخورد.
فلذاستت که اگر قرار شد اوضاع مسکن از حالت خوابیده رکود خارج شود، کاری کنیم که به سمت بالا خارج شود؛ یعنی قیمت فروش و اجاره و رهن چنان برود بالا که کسی نتواند بکشد پایین.
و ما تا به حال ثابت کردیم که می توانیم. خواستن، توانستن است؛ مگر خلافش ثابت شود.
۴ـ زیاد کردن خروجی ها:
مسلم است که متناسب با شدت گرفتن خروج از تهران، باید که تعداد خروجی های شهر نیز افزایش پیدا کند. راههای انحرافی و دوربرگردان ها کفایت نمی کند.
کفاف کی دهد این طرح ها به معضل ما؟….الغرض، هرچه تعداد خروجی های سطح غیر مسطح بزرگراهها و خیابان ها بیشتر باشد؛ مردم ما بیشتر تشویق به خارج شدن از شهر می شوند.نصب تابلوهای خروجی خیلی مفید است.
چرا که چشم تابلو را می بیند و سپس به قول شاعر، آنچه بینی دلت همان خواهد. دلت می خواهد که سریع السیر از تهران خارج شوی. به امید روزی که هر تهرانی عزیز یک خروجی مناسب داشته باشد.
* طنز بالا هفشده سال پیش، یعنی دقیق در سال ۱۳۸۹ نوشتهشده است و نشان از چشمانداز بلند ما در طراحی درست اهداف دوردست دارد.
الحمدلله در زمینه هرچهار گزینه پیشنهاد شده، به نحو احسن عمل شد؛ به طوریکه الآن، همه دارند از تهران کوچ میکنند. بلا تشبیه عین پرستوها!
منبع : روزنامه اطلاعات/رضا رفیع
کاریکاتور : محمدعلی رجبی/تسنیم