menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

ماه مبارک رمضان

آخه به این زودی کجا داری میری؟

سلام
آخه به این زودی کجا داری میری؟ نمیشه بیشتر بمونی؟ من تازه داشتم بهت عادت می کردم. تو باعث شدی من یه آدم دیگه ای بشم و چیزهای تازه ای رو تمرین کنم. به من یاد دادی با چشمم طوری نگاه کنم، با زبونم طوری حرف بزنم که خدا خوشش بیاد. به من یاد دادی همه چیز زندگی خوردن و نوشیدن و خوابیدن نیست و هر موقع که لازم باشه میشه از خوردن و خوابیدن ظاهری به خاطر چیزهای مهمتر چشم پوشی کرد و پای سفره ی خدا نشست و خورد و نوشید. راستی چه روزها و شبایی رو با هم داشتیم.

شبای با توبودن، روزای با تو بودن و ساعتهای با تو بودن، بهترین های عمر من بودند. ولی در شبایی که با تو بودم اون سه شب چیز دیگه ای بود. میشد پایین اومدن فرشته هارو از آسمون حس کرد. بزرگمردی (پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده: “اگه مردم می دونستند در تو چه برکاتی وجود داره آرزو می کردند یکسال با تو باشند”. الان من واقعا به این مسئله رسیدم و دوست ندارم ازت جدا بشم. دلم داره آتیش می گیره چون می دونم تقدیر اینه که بری. ولی دلخوشیم اینه که یکسال بعد حتما بر می گردی.

ولی من می ترسم. می تر سم تا تو بری حالات من عوض بشه و همون آدم سابق بشم. همون بزرگمرد فرموده: “اگه کسی در مدت بودن با تو آمرزیده نشه دیگه تا سال بعد که تو دوباره بر می گردی آمرزیده نمیشه”. بعنوان آخرین خواهش : کمکم کن، تو پیش خدا خیلی عزیزی و خیلی دوستت داره. اینقدر دوستت داره که فرموده: “پاداش روزه دار در ماه رمضان رو من خودم میدم. پس پیش اون برای من واسطه شو تا کمکم کنه و نیرویی به من بده تا بتونم خودمو حفظ کنم و سال بعد اگه زنده بودم شرمنده ت نباشم. خداحافظ و به امید دیدار.

ماه مبارک رمضان

رو به پایان می رود ماه خدا
می شوم کم کم ز الطافش جدا
می رود ماه پر از تاثیرها
بس رقم خورده در آن تقدیر ها
ماه شرم معصیتکاران زحق
که در آن افتاده شیطان از رمق
می رود این ماه و حسرت می برم
در فراغش من گریبان می درم
خاطراتی خوش از آن در خاطرم
سرخوش از الطاف حی قادرم
خاطرات خوب افطار و سحر
ریزش اشک ندامت از بصر
یاد آن شبهای قدر پربها
صوت قرآن  ومناجات و دعا
می رود آن که سراسر خوب بود
بین هر پیر و جوان محبوب بود
می رود اما پس از سالی دگر
باز می گردد دوباره از سفر
از خدا خواهم که در سال دگر
باشم و ببینم مه نیکو ثمر

متن وشعر: اسماعیل تقوایی

chatنظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر