menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

یادداشت داوران بخش مقالات پژوهشی نهمین جشنواره ی طنز سوره

به گزارش شیرین طنز، نهمین جشنواره طنز سوره با هدف پرورش استعدادهای جوان، ترویج و معرفی طنز فاخر در بخش های نثر، نظم، داستان کوتاه، مقالات پژوهشی، عکس، کاریکاتور و استندآپ کمدی با موضوع آزاد و چالش های اقتصاد مقاومتی عصر یکشنبه ۳۱ اردیبهشت ماه ۹۶ در حوزه هنری برگزار شد.

این جشنواره در بخش‌های استندآپ کمدی، داستان کوتاه، عکس، کاریکاتور، مقالات پژوهشی، نثر و نظم برگزار شد که در همه این بخش‌ها ۲۰۶۷ اثر به جشنواره ارسال شده و از این میان ۲۱۷ اثر به مرحله نهایی راه یافته‌اند.

در ادامه یادداشت داوران بخش مقالات پژوهشی نهمین جشنواره ی طنز سوره به نقل از کتاب جشنواره را می خوانید، همچنین می توانید کتاب جشنواره را در پایان همین مطلب دانلود کنید :

دکتر سید علی موسوی گرما رودی

طنز چیست؟

چند سال پیش در یک مصاحبه، ضمن بحث از داستان تراژیک و کمیک، اشاره به این مطلب داشتم که : در تراژدی، قهرمانها فراتر از واقعیت مطرح میشوند و در کمدی، فروتر از واقعیت . با الهام از همین سخن می توان گفت در مورد هر مفهوم تراژیک یا کمدی هم می توان همان را گفت، با این تفاوت که در آنجا یعنی در داستان، چون با قهرمانها یعنی اعیان خارجی، سروکار داشتیم، معیار ما، واقعیت بود و در اینجا چون با مفهوم سروکار داریم، معیار ما حقیقت است.

بنابراین، اگر جوهر کمدی را بازیافت یک واقعیت در سطحی فروتر از حقیقت بدانیم، در تعریف کمدی می توان گفت: کمدی عبارت است از بیان یا گزارش یا عرضه یک پدیده حیاتی، انسانی و یا اجتماعی در سطحی فروتر از حقیقت و انواع و درجات آن چنان که بعدًا خواهیم گفت از سه گونه خارج نیست. طنز، هزل و هجو.

وقتی نیما می گوید:

شعر فصلی است از کتاب حیات

چو ز ما، نیک نقش بندد، به

باری، ار ندهد از من و تو نشان

گر، به ریش من و تو خندد، به

در بیت اول، این حقیقت عنوان شده که شعر، فصلی از کتاب زندگی ماست و اگر از ما، نقش ما را درست بنگارد، چه بهتر، اما اگر ننگارد، سزاوار آن است که از حقیقت فروتر بلغزد و ما را به سخره بگیرد، برای آنکه ما را به پویه و واکنش وادارد.

در واقع، این دو بیت از یک سو تعریفی است که نیما، غیرمستقیم از طنز به دست می دهد و از ، سوی دیگر پیشنهاد (=دکترین) او در مورد سمت و سوی شعر است.

یعنی شعر بی آنکه شعار بدهد، باید آینه حیات جامعه و آرمانهای آن باشد و اگر نبود یا به علت خفقان نتوانست باشد، بهتر آن است که به طنز پناه جوید یا به تعبیر طنزآلود نیما به ریش ما بخندد و با تکاندن و تکان دادن، ما را به حرکت وادارد تا ما را خواب فرا نگیرد و ریشه ما نسوزد.

ارسطو می گوید : از میان جانداران، تنها انسان قادر به خنده است.

برگسون فیلسوف فرانسوی (۱۹۴۱- ۱۸۵۹) در واقع در تتمیم و تکمیل سخن ارسطو می گوید: هر چیز خنده انگیز هم، تنها در قلمرو وجود و تصرف آدمی، خنده انگیز شده است، و گرنه یک منظره هر چه زیبا و با معنا، یا هر چه نازیبا و بی معنا باشد، خندیدنی نیست. حتی اگر شما به یک جانور یا کلاه بخندید، به خاطر حالتی است که در او در ارتباط با انسان کشف کرده اید.

در واقع گفته برگسون به نوعی دنباله همان سخن ارسطوست، جز اینکه ارسطو نفس خنده را ویژه انسان می داند و برگسون، موضوع و سوژه خنده یا چیز خنده دار را نیز تنها در ارتباط با انسان، مضحک یا کمیک (comic) می بیند.

شاید به دلیل همین ارتباط، یعنی نگرش انسان به موضوع خنده و بازیافت انسان از سوژه خنده انگیز است که گفته اند:

… گاهی که حق و باطل، چهره به چهره درمی یابند، طنز دلنشینی پدید می یابد و اگر باطل از آنها باشد که سالها در پرده پنهانند، این طنز واقعاً مضحک است. فیلسوف دانمارکی (سورن کی یرکه گور) در کتاب Either/or در این باب اشاره ای دارد : تا جوان بودم، از خنده غافل بودم، بعدها که چشمانم بازتر شد و حقیقت را دیدم… به خنده افتادم… و هنوز همچنان می خندم.

به هر حال روانشناسان برآنند که افراد هوشیارتر دیرتر به خنده می اُفتند، یا به تعبیر دیگر، سوژه های خنده انگیز برای هوشیاران محدودتر از دیگران است.

خداوندگار ما مولوی در دیوان شمس می فرماید:

گرچه من خود ز عدم دلخوش و خندان زادم

عشق آموخت مرا، شکل دگر خندیدن

به صدف مانم، خندم چو مرا درشکنند

کارِ خامان بود از فتح و ظفر خندیدن…

من از همین واقعیت، استفاده کرده و انواع و درجات کمدی و هم خانواده های معنایی آنها یا به تعبیر بهتر، زیر مجموعه های آنها را مشخص کرده ام .

البته یادآور شوم که پیشنهاد این تعریف و تقسیم و تشخیص، استحسانی است ولی امیدوارم که برای طنز و تمام هم خانواده های تنی و ناتنی آن، شناسنامه هایی روشن و تعاریفی شفاف به دست آید و مرزهای مه آلود و محو هر یک از آنها، با خطوطی بارز، مشخص و معین شود:

به نظر من کمدی، چه در شعر و چه در نثر و چه در هنر نمایش، به سه دسته اصلی تقسیم می شود: طنز، هزل و هجو. هر یک از این سه، زیرمجموع ههایی دارد :

زیر مجموعه های طنز عبارتند از:

لطیفه، ظریفه، مطایبه، بذله، شوخی، تعریض و تجاهل العارف سقراطی، نقیضه گویی طنز یا به عبارت کوتاه تر: نقیضه طنز.

زیر مجموعه های هزل عبارتند از:

ذمّ شبیه به مدِح، مدح شبیه به ذمّ، مزاح، ضِحک، سخریه، تهکّم، اشتلم، تسخر زدن، ریشخند،  طعنه، کنایه، بیغاره یا سرزنش، استهزاء و نقیضه هزل.

زیرمجموعه های هجو عبارتند از:

ژاژ، فحش، دشنام، سقط، تقبیح، بیهود هگویی، ذم، بدگویی، بدزبانی، بددهانی، ترّهات و خزعبلات، سبکساری، فضولی، قذف، چرند و پرند، لاغ، گستاخی، لودگی، لعن و طعن، هرزه لافی، هرزه درایی، استهجان و نقیضه هجو.

در واقع می توان گفت:

طنز و زیر مجموعه های آن، قلقلک دادن ارواح اعیان و والا (= فرزانه و فرهیخته) به قصد آگاه کردن شادمانه آنها از موضوعی است.

و هزل و زیر مجموعه های آن، قلقلک ارواح اشخاص معمول و میانه برای آگاه کردن شادمان یا صرفاً برای خنداندن آنهاست که گاهی از حدّ قلقلک در می گذرد و نیشگون می شود و پوست را می آزارد و حتی کبود می کند.

ولی هجو و همه زیر مجموعه های آن، تازیانه است و فقط پوست کلفتها از آن احساس قلقلک می کنند .

بی گمان هوشمندان و هوشوران اند که تنها از طنز به لذت و شادمانی می رسند و هر چه از آن فروتر رویم با افرادی دارایِ ضریب هوشی کمتر روبه رو خواهیم بود.

به تعبیر دیگر:

طنز، از آنِ فرزانگان و فرهیختگان است. کسانی که به قول عثمان مختاری: روح از بذله نغزِ آنان هر لحظه شرف می یابد .

هزل، برای مردم میانه و معمول است هر چند سعدی گفته باشد :

الهزل فی الکلام کالملح فی الطعام.

و هجو، موجب شادی فرهیختگان.

البته گاهی هزل را فرهیختگان جامعه هم می آفرینند، اما برای تعلیم و آموزش مردم معمول و میانه.

دکتر محمد رضا اصلانی

نویسندگان طنز از منابع غیر فارسی بیشتر استفاده کنند

در فراخوانِ نهمین جشنواره ی طنزِ مکتو ب، ارسالِ دهها مقاله ی پژوهشی، خبر خوشی بود که دلالت بر رویکردِ جدّیِ دانشجویان و محققان به حوزه ی تئوریِ طنز داشت .

تنوع و نوآوریِ موضوعاتِ مورد بررسی ، نکته ی مثبتِ دیگری بود که در کنار کمّیتِ بالای مطالب ارسالی، بر اعتبار هرچه

بیشتر جشنواره می افزود. البته آرزوی من این است که نویسندگانِ اینگونه مطالب، از منابع غیر فارسی بیشتر بهره ببرند، بر انس و الفت خود به ادبیات جهان بیفزایند و اصول بنیادینِ نگارشِ مقاله ی پژوهشی را بیشتر به کار ببرند. امید است که به همّتِ حوزه، این روندِ رو به رشد، مستدام باشد و در سالهای آینده، شاهد نگارشِ نقدهای ادبیِ درخشان باشیم.

سید فرید قاسمی

 طنز منظوم در آثار بسیاری از طنزنویسان زن

هرگاه سخن از طنز و فکاهه در مطبوعات کشور می شود، محققان به سراغ نخستین نشریه ها رفته و آنها را سر آغاز طنزنویسی در کشور، معرفی می کنند . در حالی که طنزنویسی مطبوعاتی در کشور ما، پیشین های طولانی دارد.

مقوله طنز درمطبوعات ایران، با چاپ زندگینامه شاعران و معرفی آثارشان آغاز شد.  نمون ههای نخست در نشریه ( ملتی )

منتشر شد که شاید عده ای از طنزنویسان امروز، آن مطالب را اساسا طنز ندانند اما به هر حال شروع خنده و طنز در مطبوعات ما حساب می شوند . پس از انتشار اشعار و شرح حال شاعران بذله گوی داخلی، انتشار شرح حال شاعران غربی، به مطبوعات  کشور راه پیدا کرد. روزنامه ( اطلاع) اولین روزنامه ای بود که شرح حال شاعران اروپایی را منتشر کرد.

نسخه های خطی راهنمای ما برای تحقیق درباره ورود زنان به عرصه طنز مطبوعاتی کشور بوده است. طنز منظوم و تذکره نویسی را می توان در آثار بسیاری از طنزنویسان زن دید. یکی از دلایلی که نام کمی از زنان طنزنویس در تاریخ معاصر کشور دیده می شود، این است که زنان در عصر قاجار، با نام های مردانه اقدام به تولید ادبی و طنز می کردند . درست در همان زمان و در نقطه مقابل، مردان رمان نویس را داریم که برای استقبال بیشتر از رمانهایشان، رمان عاشقانه شان را با نام زنانه منتشر می کردند .

دانلود کتاب نهمین جشنواره طنز سوره

chatنظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر