menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

کاریکاتور چهارشنبه سوری

طنز : چارشنبه سوریانه

نویسنده: سید مهدی طیار

در اینجا می¬خواهیم ناشنیده¬هایی از چهارشنبه¬سوری برایتان بگوییم؛ فقط انتظار داریم از ما نشنیده بگیرید تا «ناشنیده بودنشان» باقی بماند و بیات نشوند:

۱- در آستانه¬ی سال¬تحویل، خبر رسیده که اروپایی¬ها، امریکایی¬ها، و رژیم¬صهیونیستی بر سر چگونگی ضربه¬زدن به ایران، برای تضعیفش در پسابرجام، اختلاف دارند.
بر اساس این خبر، اروپایی¬ها می¬خواهند رسانه¬هایشان را پر کنند از صحنه¬های چهارشنبه¬سوری ما؛ و بعد به دنیا بگویند: می-بینید؟! از بس صلح¬ستیزند، جشن¬هایشان هم شبیه جنگ است.
اما امریکایی¬ها می¬گویند: نه، می¬توانیم صحنه¬های چهارشنبه¬سوری آنها را پخش کنیم و بگوییم: ایرانی¬ها دچار جنگ داخلی شده¬اند؛ این هم عکس و تصویر و مدرک و سند!
اما رژیم¬صهیونیستی معتقد است: نباید صحنه¬ای از چهارشنبه¬سوری ایرانی ها پخش کرد؛ چون آنوقت دنیا با خودش می-گوید: «اینها که جشن¬هایشان اینطوری است، جنگ¬هایشان چطوری خواهد بود؟! وقتی به خودشان رحم نمی¬کنند، با دشمنانشان چه خواهند کرد!؟»؛ اینطوری ترس ایرانی¬ها می¬افتد به دل دنیا، و آنوقت دیگر هیچ کس از ما نخواهد ترسید.

آخر سر، این بیگانگان به نتیجه مشخصی نرسیدند و فقط قرار شد با استناد به مراسم چهارشنبه¬سوری، این ادعای واهی را مطرح کنند که ایرانیان ممکن است به دنبال بمب هسته¬ای بروند تا با آن چهارشنبه¬سوری ملی برگزار کنند!

چهارشنبه سوری

۲- داعش به اسم اسلام داعشیت می¬کند که اسلام بدنام شود. فقط همین¬مان مانده که سازمان منافقین هم به آنها بپیوندند و به اسم ایرانی، در آستانه پایان سال، اسیرسوزی کنند و بگویند این است چهارشنبه¬سوری ایرانی¬ها!

۳- طبق یکسری اسناد، افشا شده که صدام¬یزید¬کافر، بعد از پایان جنگ، خواستار مطالبه¬ی حق پیمانکاری از ایران شده و دستمزد خواسته! به این دلیل که او، ۸ سال تمام، بر سر این ملت آتش و مواد محترقه¬ی رسمی و بین¬المللی استاندارد و فرااستاندارد (خریداری شده از عموم کشورهای صنعتی) ریخته و نزدیک به یک¬دهم قرن (قریب یک دهه) از عمر ایشان را تبدیل کرده به یک چهارشنبه¬سوری شاهانه!
در سند دیگری، پاسخ ایران چنین دیده می¬شود: «چهارشنبه¬سوری ایرانی¬ها زمان خاص و مکان محدود و شیوه¬ای (تقریبا) مشخص دارد، نه اینکه آتش بر روی سرشان ببارد و این بارش، ۸ سال هم به طول بیانجامد!».
این در حالی است که طبق اسناد دیگرتر، معلوم شده صدام¬یزیدکافر مذکور، در دوران جنگ ۸ ساله¬اش علیه ایران، به نیروهای هوایی خود دستور اکید داده بوده که مواظب باشند در شب چهارشنبه¬ی آخر سال ِ ایرانی¬ها، به پالایشگاه¬ها و چاه-های نفت ایران حمله نکنند؛ چون ایرانی¬ها از آتش¬بازی در این شب خوشحال می¬شوند!

۴- شرکت چینی «فرهاد»، اعلام آمادگی کرده که طی یک طرح «شیرین»، می¬تواند آتشفشانهای خاموش ایران را، در شب آخرین چهارشنبه¬ی سال ایرانی¬ها فعال کند! حال، صلاح مملکت خویش «خسرو»ان دانند.

۵- شرکت ملی گاز ایران اعلام کرد بهای گاز مصرفی در سه شنبه¬ی پایانی سال رایگان بوده و هزینه ی آن روی روزهای قبل و بعد از این روز (دوشنبه و چهارشنبه) توزیع خواهد شد!

۶- می¬گویند پریدن از روی آتش در چهارشنبه¬سوری، همان «اسفنددودکردن» است در مقیاس صنعتی! توضیح اینکه در «اسفند دود کردن»، چهار دانه اسفند را بر فراز آتش قرار می دهیم تا بالا و پایین پریده و در شرایط اضطراری دعا کند که اربابانش چشم نخورند (با توجه به اینکه دعای مظلوم دل سوخته، مستجاب است؛ إن¬شاءالله). در چهارشنبه¬سوری نیز، شب آخرین چهارشنبه¬ی اسفندماه، به نیابت از چهاردانه اسفند، به آتش کشیده می شود؛ تا خودمان از فراز آتش اینور و آنور بپریم و آنچه باعث زردیمان می شود (یرقان و هپاتیت و …) به درون آتش رفته و آنچه باعث سرخی آتش است (نیرو، انرژی، هیجان، سوخت ارزان، …) جذب پوست گردد.

۷- از آنجا که تحقیقات هیچ ارتباطی بین آتشکده و چهارشنبه¬سوری نیافته، لذا محققین بر این عقیده¬اند که این رسم سوزان می¬بایست پیشینه¬ای کهن¬تر داشته و حتی با مسأله¬ی آفرینش دوزخ مرتبط باشد؛ چون نقل است که دوزخ در یک چهارشنبه آفریده شده.

۸- طبق کشفیات برخی منجمین، سیارات منظومه¬ی شمسی به دور خورشید نمی¬گردند، بلکه به نوبت از رویش می¬پرند! و طبق برآورد به عمل آمده توسط ایشان، نوبت پرش کره¬ی زمین، در هر سال فقط یک بار می¬باشد که به آن چهارشنبه سوری می¬گویند!

۹- عده¬ای بر این عقیده¬اند که به آتش کشیدن شب چهارشنبه¬ی پایانی سال، باعث می¬شود ققنوس سالخورده¬ی سال جاری، شعله¬ور شده، سوخته و تبدیل شود به زغال؛ تا سپس، از خاکستر آن، در لحظه¬ی «سال¬تحویل»، ققنوس جوان و جوجه¬ای (که همان سال جدید است)، سر برون آرد!

۱۰- به نقل از شاهنامه، «زال» بچه¬ای سرراهی بوده که سیمرغ وی را یافته و پروده. سالها گذشته و زال بالغ شده و زمان جدایی فرارسیده. هنگام جدایی، سیمرغ پری از پرهای خویش به زال داده تا همیشه¬ی بعد از آن، قبل از تحویل سال، آنرا در آتش چهارشنبه¬سوری بیاندازد و بدین وسیله سیمرغ را خبر کند؛ چون سیمرغ سوختن پر خویش را به وسیله¬ی حس ششم ( یا سی ام) درمی¬یابد و به سویش می¬آید. بدین وسیله، سیمرغ این امکان را می¬یابد که قبل از تحویل سال، مکان زال و بروبچ را دانسته و قبل از لحظه¬ی «سال¬تحویل» خود را به آنها برساند و دور هم باشند (لازم به توضیح نیست که همه ساله، عیدی سیمرغ برای زال، پر دیگری از پرهایش می¬باشد؛ برای چهارشنبه¬سوری بعدی!)

۱۱- طرفداران چهارشنبه¬سوری متفقا بر این عقیده¬اند که منظور سعدی در متن ذیل، به هیچ وجه چهارشنبه¬سوری نبوده و وی تلویحا به چنین مقوله¬ای اشاره نکرده است؛ مگر نه از یک «هندو» نام نمی برد، بلکه صحبت از یک «ایرانی» می¬کرد؛ آنجا که گفته:
«هندویی نفت¬اندازی همی آموخت. حکیمی گفت: ترا که خانه نی ین است بازی نه این است!»

۱۲- شیشه خودروی آنچنانی، همین طور سواری اینچنینی، پایین می¬آید و یک چیزی می¬افتد بیرون و خودرو هنوز خیلی دور نشده که آن چیز عمل ترکیدن را با موفقیت به انجام می¬رساند. گاهی نیز می¬بینی یک وانتی دارد رد می¬شود و کارگرانی که پشتش سوارند یک چیزی می¬اندازند پایین و همان می¬شود که گفتیم. گویا از همه اقشار به این نکته باور دارند که: «تنها صداست که می¬ماند»؛ البته خاطره صدا از خود صدا ماندگارتر می¬نماید. به هر حال، این مشاهدات نشان می¬دهد که ترکاندن، به بالا یا پایینی طبقه اقتصادی ربط ندارد، بلکه با یک عامل مشترک در درون افراد مرتبط است؛ یا شاید نوعی نبودن و کمبود است که به عنوان عامل مشترک، اقشار را به هم می¬پیونداند.

کاریکاتور چهارشنبه سوری

۱۳- هنگام حراج می¬گویند: «آتیش زدم به مالم!»
درچهارشنبه¬سوری نیز، ملت قصد فروش سال قدیم را دارد تا با پول این عتیقه، سال نو را خریداری نماید که از قدیم گفته¬اند: «نو اومده به بازار کهنه شده دل آزار!»
بنابراین، «مکان» را به نمایندگی از «زمان» به آتش می¬کشند تا خریدار (که همان دهر است) از دل و جان باور کند که ملت، آتش زده به مالش و قصد بزفروشی دارد! (مگرنه وام که کفاف خرید سال نو را نمی¬دهد!)

۱۴- می¬توان گفت که «آتش» از جمله پسوندهای زبان فارسی است که استفاده از آن، در انتهای بسیاری از کلمات اصیل فارسی رواج فراوان دارد. مثال: کلماتش (: کلم + آتش)، حملاتش (: حمل + آتش)، ادبیاتش (: ادبی + آتش)، سبزیجاتش (سبزیج + آتش)، خدماتش (خدم + آتش)، صدماتش (صدم + آتش)، و … الخ.
روشن نمودن «آتش» در انتهای سال نیز می¬تواند مانند «پسوندی برای این واحد زمانی ۳۶۵ روزه¬ای» باشد و خالی از معنا نباشد؛
و اکنون چند نمونه کاربرد این پسوند اصیل در متن ادبیات کهن فارسی:
به مشکلات که گفتم کجاست پس شکلاتش؟
به دار حادثه آویخت توسط کرواتش
نیز:
سفینه¬ای نخریدند نه آسمف*، نه رباتش
نه او خودش به فضا رفت نه منجی اتوماتش

* توضیح: آیزاک آسیموف (۱۹۹۲ – ۱۹۲۰): نویسنده¬ی داستان¬های علمی- تخیلی؛ که قوانین سه¬گانه¬ی ربات¬های او معروف است، البته در عالم کتاب¬هایش! کار پیشرفت ربات¬ها در داستان¬های او به جایی رسید که بعضی از آنها، توانایی خواندن فکر آدمها را پیدا کرده و به فکر نجات بشریت افتادند!

chatنظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر