menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

رضا رفیع : طنز باید علاوه بر حلال بودن، «حلّال» هم باشد!

حتی یک لحظه‌ هم لبخند روی لبش گم نمی‌شود. قیافه‌ای جدی هم به‌خود می‌گیرد معلوم‌ است که می‌خواهد شوخی کند.

آنقدر حرف‌هایش بانمک است که هرقدر هم تلاش کنی نمی‌توانی تسلیم لهجه و شوخی‌هایش نشوی. رضا رفیع که به قول خودش اهل سوسول بازی! نیست از ناف تربت‌حیدریه آمده است و این روزها اجرای برنامه‌های طنز مختلف را برعهده دارد. سال‌هاست که در مطبوعات ما طنازی می‌کند. اجرای موفق او در برنامه قندپهلو و حضورش در شبکه‌های مختلف تلویزیونی و اجتماعی بهانه‌ای شد که سراغش برویم و در محل کارش با او درباره طنز و شوخ‌طبعی ایرانیان و همچنین شوخی‌ در شبکه‌های اجتماعی گفت‌وگو کنیم.

رضا رفیع

رضا رفیع

با توجه به اینکه سال‌هاست در حوزه طنز فعالیت می‌کنید به‌نظر شما این روحیه طنازی ایرانی‌ها از کجا نشأت می‌گیرد؟

قبل از هر چیز باید به متون ادبی کهن نگاه کنیم که منابع اصلی فرهنگسازی در زمینه توجه به شادی و شادمانی است، حتی به رسوم و سنن اقوام آریایی خودمان که نگاه می‌کنیم، بخشی که باقی‌مانده به شکل نوروز در تمام این مراسم، حضور عنصر شادی، لبخند و شادمانی و به‌خصوص ابراز خوشحالی جمعی قابل مشاهده است. یعنی در تمام این مراسم می‌بینید که شادی و شادمانی از حالت انفرادی و فردی بیرون آمده و به‌صورت جماعت که ثواب بیشتری دارد، نمود دارد. من این اصطلاح را به‌کار بردم چراکه معتقدم که همچنان که می‌گویند دست خدا، همراه جماعت است این جماعت را در همه امور خیر و خوبی می‌توان دنبال کرد.

چرا به جماعت دنبال شادی نباشیم؟ بعد وارد حوزه ادبیات می‌شوید و تمام منابع اصلی ادبیات را که نگاه می‌کنید؛ از دوره رودکی که همزمان در حوزه موسیقی و حوزه شعر، حضور طربناک و شاد دارد. یعنی شعر رودکی، شعری شاد است چنان که وقتی آن پادشاه سامانی بیش از حد در تفرجگاه توقف کرد به‌منظور تشویق وی جهت بازگشت به بخارا، شعری همراه با موسیقی گفت که ریتمی شاد و طربناک دارد و شاه سامانی را به وجد آورد چنان‌که می‌گویند چار و چاروق و موزه به پا کرد و روی اسب پرید و اسبی دربست گرفت و به سمت بخارا حرکت کرد. آن زمان دربستی ارزان بود و الان یک مقدار گران است. (مستقیم هم نمی‌بردند!) یعنی از عنصر شادی در شعر همراه با موسیقی برای تشویق پادشاه سامانی استفاده کرد که به وطنش برگردد.

یعنی فقط همین شعر بوده که باعث روحیه شادمانی در ایرانی‌ها شده است؟

نه؛ در کشور ما، هم نگاه دینی، هم نگاه فرهنگی و هم نگاه علمی که در همه جهان مشترک است، تأکید بر شادی و شادمانی و شوخ‌طبعی دارد. انسان‌هایی که می‌خندند در فرهنگ ما، تقدیس شده‌اند. در دین ما از صفات افراد مومن، گشاده‌رویی و تبسم نام برده شده است. مومن غمش را در نهان و قلب خود نگه می‌دارد و آن بشاشیت و شادمانی را در چهره خود دارد؛ این علامت مومن شمرده شده است. نگاه ادبی هم وقتی حافظ بیان می‌کند که «با دل خونین، لب خندان بیاور همچو جام/ نی‌گرت زخمی رسد آیی چو چنگ اندر خروش» همزمان حافظ توصیه به صبر و حوصله قرآنی می‌کند. صبر بر مصیبت، صبر بر گرفتاری و دعوت به شادمانی، لبخندزدن، متبسم بودن که هر انسانی که شاد باشد، باعث شادمانی محیط می‌شود. محیط که شاد شد، جامعه شاد می‌شود و با شادمانی جامعه، اثرات و امواج آن در حوزه‌های مختلف باعث سلامت فردفرد و آحاد جامعه می‌شود و به نسبت می‌توان گفت که جامعه متعادل‌تر و کامل‌تری داریم.

آقای رفیع شما هم در شبکه‌های اجتماعی عضو هستید؟

بله من هم در بعضی از شبکه‌های اجتماعی عضوم و حتی بعضا از سوژه‌های برنامه‌هایم را از آنجا می‌آورم.

حجم زیادی از لطیفه‌ها و جوک‌ها در فضای مجازی به‌طور کلی و در شبکه‌های اجتماعی به‌طور خاص منتشر و گسترده می‌شود، واقعا ذهن ایرانی‌ها آنقدر در زمینه جوک و لطیفه پویاست؟

این مسئله عجیب است؛ البته برای من که طنزپردازم نه، ولی در کل مورد قابل تأملی است که به‌نظرم خیلی مواقع کارساز می‌شود به‌خصوص اگر در قالب خاصی دربیاید. من وقتی می‌بینم جوان‌ها به‌صورت خودجوش جریان طنزی را درست می‌کنند خیلی لذت می‌برم. به‌صورت خودجوش قالب‌هایی مبتکرانه را درست می‌کنند و یکسری طنزهای کوتاه‌کوتاه می‌سازند. مثلا یک قالب داشتیم مثل «پ ن پ» درحالی‌که اینها را طنزپردازان شناخته‌شده درست نکردند بلکه همین مردم کوچه و بازار که نمی‌شناسیمشان درست کردند و ادعای طنزنویسی هم ندارند. قالب‌های قشنگی درست کردند که سالم است.

هیچ‌کس با «پ ن پ» و «موردی داشتیم» مخالف نیست. جریانی این روزها راه افتاد به نام «کلیپس» که با کلیپس دخترخانم‌ها نگاه جدیدی شد. برخی در زمینه توجه به‌خود اغراق می‌کنند که مطلوب عرف ما هم نیست؛ بیش از حد آرایش می‌کنند و یک کلیپس معمولی را به اندازه برج میلاد! ارتفاع می‌دهند. اینجا طنزپردازان وارد می‌شوند و با این قضیه در قالب کلیپس برخورد می‌کنند که این مترادف می‌شود و اثر مثبتش برمی‌گردد. از فردا آن دخترخانمی که قصد دارد خارج از عرف یک کلیپس آنچنانی استفاده کند که توجه بقیه را جلب کند، یاد این حکایات می‌افتد و خودش هم مقابل آیینه خنده‌اش می‌گیرد و از اینکه بقیه هم این خنده را بکند می‌ترسد و نگران می‌شود و ارتفاع کلیپس‌اش را کم می‌کند. اینها اثرات مثبت جریانات به روز لطیفه‌سازی است. در حاشیه این هم ممکن است ۴تا مورد ناجور هم اضافه شود که قابل حذف است.

با این حساب حتما عضو گروه‌های جوک و لطیفه هم هستید؟

بله، نگاهی به گروه می‌اندازم و اگر نکاتی داشته باشند که منطبق با نگاهم باشد می‌مانم. اگر نه، می‌مانم حضور ندارم و حضورم در حاشیه است و از دور نگاه می‌کنم. گاهی مطالبی رد و بدل می‌شود که برایم قابل استفاده است. انسان هر نکته‌ای را از هرکسی می‌تواند بیاموزد. از هر گروهی می‌توانید معرفتی کسب کنید. اینها به دردم می‌خورد و ممکن است در اجرای قندپهلو از آن یادداشت‌برداری کنم. از این فضاها می‌توان آنقدر استفاده‌های قشنگ کرد منتها بیایید فرهنگسازی کنیم و یاد دهیم. مگر صله‌رحم عمل قشنگی نیست؟ می‌دانید همین وسیله اکنون به شکل امروز چقدر باعث صله‌رحم شده است؟ خانواده‌هایی که دور از هم هستند و در شهرها و کشورهای مختلف زندگی می‌کنند گروه درست کرد‌ه‌اند و هر ثانیه از احوال هم باخبرند.

کدام صله‌رحم قشنگ‌تر و به‌روزتر از این حالت می‌توانید درست کنید؟ فرهنگ‌سازی نگاه و تفکر و فرهنگ مولد می‌خواهد. همان چیزی که یک عمر بزرگان و اولیای ما به آن تأکید کردند. کسانی که در قله ادبیات و فرهنگ و علمای ما قرار گرفتند، همین مسیر را رفتند یعنی مولد بودند. وقتی مولد باشید، فرهنگساز می‌شوید و بقیه از تو می‌ترسند. فرهنگ مولد، فرهنگ مهاجم مغول را از بین برد. فرهنگ مغول، مهاجم بود. مهاجم در حد هجوم با اسلحه و بعد استیلا برجامعه در شئون مختلف. فرهنگ غنی مولد ما، فرهنگ خشن و به قول امروزی‌ها اکشن مغول را که سر می‌برید در خود هضم کرد. عالم دانشمند ما، وزیر حکومت مغول شد. آنها احساس کردند به فرهنگ ما نیاز دارند. پس ما سابقه این برخوردها را داریم، نترسید. گروه‌های علمی، ادبی را می‌بینم که در این فضاها، گروه زده‌اند. جدیدترین تحقیق و پژوهش‌های قرآنی، دینی و معرفتی در این گروه‌ها منتشر و منتقل شده‌اند. در کجا می‌توان به این سرعت اینها را انتقال دهیم؟ پس یاد بگیریم بر تکنولوژی سوار شویم نه اینکه بترسیم.

بعضا در این فضاها می‌بینیم که توهین‌هایی هم صورت می‌گیرد مخصوصا جوک‌هایی درباره اشخاص ساخته می‌شود چطور می‌توان این مسئله را حل کرد؟

همه ما در اینکه دوست داریم شاد باشیم و شوخ‌طبعی داشته باشیم با هم مشترک هستیم. همه انسان‌ها شوخی را دوست دارند. فقط گاهی بعضی‌ها به مواردی که خطوط ارزشی و قرمز را می‌شکنند، از سر کنجکاوی به آن نزدیک می‌شوند یا دوست دارند لطیفه‌ای را بشنوند که با قومی یا شخصی شوخی شده است. حتی گاهی خود آن اقوام هم این لطیفه‌ها را تکرار می‌کنند و برایشان جا افتاده است. منتها این موارد در یک حد فردی است وقتی به جمع و خانواده می‌رسد، همین افراد دوست ندارند لطیفه‌ای را میان خانواده خود تعریف کنند که برخی نکات ارزشی و اخلاقی در آن رعایت نشده است.

این نشان از یک پایبندی اخلاقی و تربیتی می‌دهد که مشترک خانواده‌های ما و تربیت اجتماعی ماست. دوست نداریم که خانواده‌مان مستمع لطیفه‌ای باشد و لطیفه‌ای را در جمعی تعریف کنیم که برخی از ارزش‌ها در آن رعایت نشده باشد؛ ارزش‌های قومی، دینی و اخلاقی ما لطمه بخورد. وقتی در یک میهمانی هستید افراد را نگاه می‌کنید که شخصیت‌شان چگونه است و متناسب با آنها لطیفه‌ای را تعریف کنید. به‌نظرم بخش عظیمی از جامعه دوست ندارند بعضا لطیفه‌هایی که به‌صورت قاچاقی پیامک می‌شود را در خانواده‌شان یا در جمع تعریف کنند و آن را پاک می‌کنند. نمی‌توان جلوی همه را گرفت که وارد فلان حریم نشود اما می‌توانیم او را راهنمایی کرده و دستش را بگیریم و حیطه‌های خوب و بد را به او معرفی کنیم.

در حرف این مسئله ساده است و همه می‌گویند که باید همین کار را انجام دهیم…

متولیان و مسئولان فرهنگی ما نیز باید سرمایه‌گذاری بیشتری در زمینه این فرهنگسازی کنند البته نه فقط در زمینه شعار و حرف. به شهردار تهران گفتم این شعار خیلی خوبی است که روی بیلبوردها و در سطح بزرگراه‌ها بنویسید: «لطفا لبخند بزنید، با لبخند شهر زیباست، تهران شهر مهربانی» اینها خوب است منتها اگر بستر اصلی آن در حوزه‌های اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی فراهم نشود در همان چارچوب شعار باقی می‌ماند. مثلا مثال جزئی؛ شما در ترافیک شدید در گرما در تهران گیر کرده‌اید و خیلی طاقت‌فرساست و وقت‌تان گذشته است و قرار دارید و دود و دم و آلودگی شما را اذیت می‌کند و فقط این شعار ببینید که «لبخند بزنید» در آن زمان اثر عکس روی شما می‌گذارد و عصبانی می‌شوید.

می‌گویید چگونه لبخند بزنم؟ الان وقتش است؟ موقعیت‌اش است؟ ولی وقتی ترافیک نیست، آلودگی نیست، اکسیژن خالص تنفس می‌کنید و همانطور که دین ما تأکید کرده به موقع سر وقت می‌رسید، بسترش فراهم است و از صمیم دل و با تمام وجود لبخند می‌زنید و شاد هستید. اینکه می‌گوییم برای این شعارها باید بسترسازی شود، منظور این است. نیاز به توجه و بعد از آن برنامه‌ریزی و سرمایه‌گذاری دارد.

قندپهلو؛ نمونه‌ای از خنده حلال

ابتدا کسی فکر نمی‌کرد کار تا این اندازه جدی شود و قرار بر این بود برنامه‌ای با موضوعیت شعر طنز روی آنتن برود اما وقتی نخستین قسمت از «قند پهلو» روی آنتن شبکه آموزش قرار گرفت مخاطبان زیادی از پیر و جوان پای جعبه جادو نشستند تا برای دقایقی هم شعر بشنوند و هم بخندند. رضا رفیع معتقد است قندپهلو به‌خاطر اینکه بر ۲ مولفه شعر و ضرب‌المثل سوار است توانسته مخاطبان را جذب کند. او درباره شروع کار برنامه اینطور می‌گوید: «سال‌ها بود که رسانه ملی راه خود را در زمینه طنز می‌رفت. طنزنویسان مکتوب هم راه خودشان را به‌صورت مطبوعات و کتاب می‌رفتند و پیوند درست‌و‌حسابی نخورده بودند و طنزنویسان به نوعی از نزدیک‌شدن به دوربین، صدا و تصویر، ترس داشتند و می‌گفتند ممکن است این دو تا به خوبی به‌هم گره نخورند چون هر حوزه مولفه‌ها و ویژگی‌های خاص خود را دارد. همیشه نگاه و دغدغه‌ام این بود که روزی این اتفاق بیفتد».

آرزوهای رضا رفیع که خود او سال‌هاست در حوزه طنز قلم می‌زند فراتر از اینها بود و تصمیم داشت که طنزپردازان را جلوی دوربین تلویزیون بیاورد و زلف شعر و شوخ‌طبعی را با هم گره بزند؛ «ابتدا خیلی می‌ترسیدیم از اینکه برنامه لوس شود و کسی با آن ارتباط برقرار نکند. ابتدای قضیه هم اتفاقاتی افتاد. همان دور اول ۲داور را دعوت کردم؛ با یک داور یک برنامه ضبط کردیم، ترسید و در رفت و خودش هم گفته است. از شب بعد با یک داور رفتیم. دوستان شاهد هستند که در دوره اول یک داور داشتیم و من شوخی می‌کردم و می‌گفتم هیأت داوران در طول تاریخ اینطوری ندیدیم به این می‌گویند دمکراسی که یک نفر نظر دهد و ما هم همان را قبول داریم و بد هم نیست که دمکراسی را تمرین کنیم.

داوری که ترسیده بود بیان کرده بود که خوف این را داشته که مبادا این برنامه لوس شود. حتی به دوستان شرکت‌کننده هم گفته بود که می‌ترسم این برنامه آن چیزی نشود که ما دوست داریم چراکه وقتی درگیر برنامه هستید و دکور و سروصداها را می‌بینید که وصل و صداگذاری و تدوین نشده است، خیلی چیزها کنار هم قرار نگرفته و فضا را خشک و خالی می‌بینید، می‌ترسید که نکند لوس شود.»

سکان برنامه قندپهلو دست خود رفیع است و هم سردبیری و هم اجرا را خود او برعهده دارد و همین باعث شده که بتواند برنامه را در دست بگیرد، آن را مدیریت کند و اجازه ندهد که از چارچوب‌ها خارج شود. شاید از مهم‌ترین ویژگی‌های این برنامه این باشد که همه‌‌چیز «نجیبانه» کنار هم چیده شده است؛ یعنی هم اجرای رضا رفیع و هم شعرها و شوخی‌های داوران و شرکت‌‌کنندگان که هارمونی خاص و بانمکی دارد توانسته است طنزی فاخر را به مردم ارائه دهد؛ مسئله‌ای که خود رفیع هم آن را تأیید می‌کند؛ «ما در این برنامه دنبال طنزی بودیم که شاید اسم آن را نه بشود فاخر گذاشت و نه حلال.

من معتقدم باید طنز علاوه بر حلال بودن «حلّال» به معنی حل‌کننده مشکلات هم باشد. من این را به‌خود آقای قرائتی که مطرح‌کننده کلید واژه خنده حلال بودند گفتم. گفتم خنده حلالی که هیچ‌چیز در خود نداشته باشد مثل لطیفه‌ای است که برگردان و ترجمه شده و برای ما چیزی ندارد و نمی‌تواند با آن لطیفه‌هایی که به‌خاطر شکستن برخی از خط‌های قرمز ایجاد جذابیت می‌کند، رقابت کند؛ درنتیجه اقبال عمومی به سمت آن آنچنان نخواهد بود. پس فقط تکیه و توجه به رعایت برخی ارزش‌ها نیست که خنده حلال ایجاد می‌کند. خنده حلال باید خنده حلّال هم به تعبیر طنزآمیز من باشد؛ یعنی مشکلی را حل کند.

یعنی الان در سال ۱۳۹۳ هستیم و با مسائل روزی که با آن درگیر هستیم مثل ارائه سبد کالا که قرار است شب عید بسته سوم یا چهارم آن را ارائه دهند و دولت بیان کرده که کالای مرغ را چند میلیارد اضافه خواهد کرد مسائل روز است. پس فقط خنده حلال ملاک ما نیست،مهم این است که پارامترهای تکنیکی ادبی و جامعه‌شناختی و روانشناسی لطیفه هم در آن باشد که بعد کارشناسی دارد که حضور طنزپردازان را می‌طلبد که از این زاویه ورود کنند و بتوانیم با آن جریانی که علاقه‌مند نیستیم رشد کند (لطیفه‌های ناسالم یا نابهنجار) رقابت کنیم».
منبع : همشهری آنلاین – امیرحسین صالحی

chatنظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر