چکیده
دهخدا یکی از نامداران عرصه طنز ایران است. وی بعد از مشروطه سبک جدیدی از طنزنویسی را در ایران پایه ریزی کرد. بی تردید طنزهای سیاسی دهخدا الگوی بسیاری از طنزنویسان سیاسی دوره های بعد بود. بین دو گروه از صاحب نظران طنز معاصر اختلاف است که آیا کیومرث صابری در سبک طنزنویسی اش از دهخدا متأثر است یا نه؟ در این مقاله تلاش کردیم تا با مقایسه دو ستون طنز «چرند و پرند» و «دو کلمه حرف حساب» به این سؤال جواب بدهیم. در انتها به این نتیجه رسیدیم که سبک صابری و دهخدا از جهاتی چون زبانی(استفاده از زبانی ساده و سرشار از اصطلاحات، کنایه و مثل های مردم، کاربرد لغات کلیشه ای عربی و تمسخر عربی نویسی افراطی)، ساختاری(روایتی)، شگردهای طنزآفرین(نامه نویسی، تجاهل العارف، حاشیه روی، بازی با امثال و …) و محتوایی بسیار شبیه یکدیگر است؛ البته تفاوت هایی به خصوص از نظر لحن طنز (لحن غالب دهخدا در طنزهایش لحنی صریح، قاطع و نیشدار و لحن غالب صابری لحنی آرام و کمتنش است) دیده می شود.
واژگان کلیدی: سبک – طنز – طنزسیاسی – دهخدا – کیومرث صابری.
۱٫ مقدمه
وقتی می گوییم نویسنده ای از نویسنده دیگر تأثیر پذیرفته است، منظورمان از «تأثیر» چیست؟ تأثیر در «برداشت مرسوم و معنی جاری آن بر منطق علّی استوار است؛ یعنی اثر(کمّی یا کیفی) عامل و عملی را بر چیزی یا موجودی بیان می کند.»(فولادوند، ۱۳۸۴: ۹۳)برای مفهوم «تأثیر ادبی» جنبه های مختلفی می توان در نظر گرفت:
۱٫ نویسنده ای از داشته های ذهن دیگران در اثرش استفاده میکند؛ ولی سبک نوشتاری خودش را حفظ می کند.
۲٫ نویسنده ای از سبک نوشتاری نویسنده دیگر سود می جوید؛ولی ایده و فکر خود را بیان می کند.
۳٫ نویسنده ای با خواندن اثری اندیشه اش متحول و متغیر شده و چیزهای جدیدی خلق می کند و یا حداقل متوجه می شود می تواند در کدام زمینه دست به نوآوری بزند. در حقیقت «اصولاً نویسنده، خود را به افکار و متونی «وصل» می کند که سازگار، جذاب و نیروزا باشد.»(فولادوند،۱۳۸۴: ۹۴)می توان به این سخن غنیمی هلال استاد ادبیات تطبیقی استناد کرد که «گاهی تأثیر نویسنده از ناحیه «تیپ فکری» و گونه های ادبی و یا از باب سبک نگارش اوست که در این حالت بعد «فردیت» محو میشود و به جای آن تیپ اندیشه های او جایگزین میگردد.»(غنیمی هلال، ۱۳۹۰: ۴۳۸)
۱-۱٫ بیان مسئله
همچنان که گفتیم هیچ اثر ادبی در خلأ شکل نمیگیرد و اغلب نویسنده ها چه مستقیم چه غیر مستقیم از چندین نفر متأثر هستند.کیومرث صابری که به عنوان پدر طنز سیاسی بعد از انقلاب شناخته میشود نیز در شیوه طنزنویسی ش از چندین نفر متأثر است. زرویی نصرآباد معتقد است وی در سبک نگارش متأثر از دهخدا و صادق هدایت و در شخصیت پردازی متأثر از سروانتس در کتاب دن کیشوت است. (زرویی، ۱۳۸۴: ۱۱۴) صابری میگوید:
چرند و پرند که به صورت جیبی منتشر کرده بودند، جزو اولین کتابهایی بود که در جوانی خواندم و قبل از اینکه طنزنویسی را شروع کنم و یا کسی به من بگوید تو طنز نویس هستی، با دهخدا آشنا شدم. دهخدا یک چیزی را به من یاد داد و آن این است که بدون مطالعه نمیشود طنزنویس شد.(صابری، الف،۲۱۲:۱۳۷۲-۲۱۴)
صابری در جای دیگری میگوید:
«من به طور مشخص از میان معاصران هنوز هم چرند و پرند دهخدا را میخوانم. احساس میکنم این کتاب یک اثر آکادمیک طنز است که هیچ وقت طنزش کهنه نمیشود یا مثلاً آن ساختار زبانی خاصش که با یک شگرد بسیار هنرمندانه حرف میزند و کشف را به منِ خواننده واگذار میکند.»(سلیمانی، ۱۳۹۱: ۴۴۴)
رویا صدردر این مورد میگوید:
«صابری همیشه به کسانی که با او در گل آقا کار میکردند، میگفت آن قدر چرند و پرند را بخوانید که از حفظ شوید. صابری معتقد بود که بعد از دهخدا هیچ کس نتوانست در طنزنویسی از او فراتر برود و کاری بالاتر از کار دهخدا ارائه دهد.»(موحد، ۱۳۹۱: ۷)
با آنکه از بسیاری جهات دهخدا و صابری را میتوان باهم مقایسه کرد ولی صاحب نظرانی چون منوچهر احترامی و سید علی موسوی گرمارودی این مقایسه و تأثیرپذیری را نمیپذیرند و معتقدند «صابری را با وجود شباهت هایش به دهخدا، نباید با او مقایسه کرد؛ چون شیوه نگرش و نگارش و تحلیل صابری نسبت به مسائل و موضوعات پیرامونش، مانند هر طنزنویس مستقل دیگری، یگانه است.»(احترامی،۳۳:۱۳۸۵) و «شاید حق این باشد که بگوییم منابع تأثیرگذار بر روی صابری و دهخدا، هر دو یکی بوده است. از این قرار جزالت و فخامت طنز صابری نه متأثر از دهخدا بلکه از ادبیات کلاسیک فارسی است.»(احترامی،۳۳:۱۳۸۵)
البته این نظر کاملا صحیح است وقتی طنزهای این دو طنزنویس را میخوانیم اولین چیزی که به ذهن متبادر میشود آشنایی عمیق این دو طنزنویس و مطالعات فراوان آن دو در ادبیات فارسی است. ولی باید در نظر داشته باشیم که ما در مورد شباهت های صابری با دهخدا از لفظ “تأثیر” استفاده میکنیم نه از “تقلید” و با توجه به مفهوم تأثیر ادبی که در آغاز بدان اشاره کردیم، صابری قطعاً به متن چرند و پرند به عنوان متنی جذاب و نیروزا وصل بود. البته تفاوتهایی بسیاری نیز در کارشان است که سبب تمایز سبک این دو طنزپرداز میشود. در این مقاله میکوشیم ابعاد مختلف تأثیر «چرند و پرند» دهخدا بر «دوکلمه حرف حساب» صابری را نشان دهیم.
۲-۱٫ پیشینه تحقیق
در مورد سبک طنزنویسی دهخدا تحقیقات فراوانی انجام شده است و کتابی در مورد طنز فارسی نیست که اشاره ای به دهخدا و چرند و پرند نکرده باشد. از این میان میتوان به کتابهای بازخوانی چرند و پرند نوشته ولی الله درودیان، دخوی نابغه(گزیده مقاله ها درباره علامه دهخدا)؛ دهخدا مرغ سحر در شب تار (گزیده مقاله ها درباره علامه دهخدا) به کوشش ولی الله درودیان، معرفی و شناخت دهخدا به کوشش شهناز مرادی کوچی و فتح الله اسماعیلی گله رانی و صوراسرافیل و علی اکبر دهخدا: یک بررسی تاریخی و ادبی نوشته کامیار عابدی اشاره کرد. در مورد سبک طنز کیومرث صابری نیز پراکنده کارهایی صورت گرفته است که از آن میان به مقالات زیر میتوان اشاره کرد. : «مقدمه ای برسبک شناسی دو کلمه حرف حساب» ابوالفضل زرویی نصرآباد؛ «مدار واژه های دو کلمه حرف حساب» محمد رفیع ضیایی؛ «سبک کنایی دو کلمه حرف حساب کیومرث صابری» نعمت الله ایران زاده و نجمه زارع بنادکوکی. در این زمینه کتاب مستقلی به چشم نمی خورد و در کتاب کاوشی در طنز ایران و رؤیا صدر در کتاب برداشت آخر نگاهی به طنز امروز(گزیده ای از آثار طنزپردازان ایران) بعد از معرفی صابری مختصری در مورد سبک آثار او می نویسند. البته ناگفته نماند که مؤسسه گل آقا و انجمن آثار و مفاخر فرهنگی هرکدام زندگینامه ای از کیومرث صابری چاپ کرده اند؛ ولی در این کتابها مطلب کمی در مورد سبک طنزهای کیومرث صابری به چشم میخورد.
۳-۱٫ ضرورت و اهمیت تحقیق
طنزنویسان انتقادات پوشیده خود را در طنزهایشان مطرح میکنند و بر مسئولان جامعه و مردم به خصوص نخبگان تأثیر میگذارند. آثار طنز همچون دیگر آثار هنری در خلأ شکل نمیگیرد و طنزنویسان از همدیگر تأثیر گرفته و بر یکدیگر تأثیر میگذارند. بررسی این تأثیر و تأثرها موضوعی است که کمتر بدان پرداخته شده است. دهخدا از تأثیرگذارترین طنزنویسان معاصر است. ابتکار دهخدا در دوره خود استفاده از نثر طنزآمیز سیاسی بود که یکی از جنبه های نفوذ و تأثیر او در دوره های بعد به شمار میرود. همچنین کیومرث صابری نیز از طنزنویسان بنام بعد از انقلاب اسلامی است که از شیوه دهخدا تأثیر می پذیرد و با خلاقیتی که از خود نشان میدهد سبک ویژه خود را ابداع میکند و بر طنزنویسان بعد از خود تأثیر میگذارد. بررسی دقیق ابعاد تأثیر دهخدا بر صابری میتواند به شناخت بهتر سبک کیومرث صابری کمک کند و جای خالی تحقیق در این قسمت از تاریخ ادبیات کشورمان را پر کند و ما را بیشتر در جهت شناخت سیر تطور طنز در ایران یاری دهد.
۲٫ بحث
در سال ۱۲۸۶ش. و کمی بعد از استقرار مشروطیت روزنامه ی«صوراسرافیل» با ستون«چرند و پرند»که به قلم میرزا علی اکبرخان قزوینی نوشته میشد شهرت بسزایی به دست آورد این روزنامه را میرزا جهانگیر خان شیرازی و میرزا قاسم خان تبریزی در سال ۱۳۲۵ هـ . ق منتشر میکردند. میرزا جهانگیر خان بعد از به توپ بسته شدن مجلس به فرمان محمدعلی شاه، در باغ شاه کشته شد و دهخدا و میرزا قاسم خان به اروپا رفتند و روزنامه تعطیل شد با وجود این دهخدا چند شماره دیگر از صوراسرافیل را در سوئیس منتشر کرد که به نظر محققان به پای ستون های منتشره در ایران نمیرسد.دهخدا جمعاً سی و پنج چرند و پرند نوشته است. وی میکوشد مسائلی را که عموم مردم با آن درگیرند مطرح و بسیاری از مسائل را ریشه یابی کند برخی از مسائلی که او مطرح میکند از این قبیل اند: استبداد حاکم بر جامعه، جهل، نادانی و بیسوادی عموم مردم، سنتهای ناپسند و باورهای نادرست جامعه، اختلاف طبقاتی،اعتیاد، وضعیت نامناسب بهداشت مردم و مرگ ومیر ناشی از آن و … چرند وپرندهای دهخدا با زبانی ساده و طنزآمیز انعکاس وضعیت جامعه بعد از مشروطه است.
همچنین عمران صلاحی معتقد است شیوه طنزنویسی دهخدا بر طنزنویسانی چون صادق هدایت و مسعود فرزاد در وغوغ ساهاب، ایرج پزشکزاد در آسمون ریسمون، رضا گنجه ای در بابا شمل، بر نویسندگان توفیق و شخصیتهای مجله توفیق و کیومرث صابری در دو کلمه حرف حساب تأثیر گذاشته است. (صلاحی، ۱۳۸۲: ۲۵۴)
کیومرث صابری تقریباً هفتاد و هفت سال بعد از دهخدا در ابتدای انقلابی دیگر شروع به طنزنویسی میکند. وی در سال ۱۳۲۰ در صومعه سرای گیلان متولد شد و تحصیلات ابتدایی خود را در فومن به پایان رساند.در سال ۱۳۴۰ بعد از اخذ دیپلم ادبی در رشته ی علوم سیاسی دانشگاه تهران پذیرفته شد و در همان دوران اولین شعر طنز خود را در مجله توفیق به چاپ رساند. بعد از مدتی به تهران مهاجرت کرد و همکار ثابت مجله توفیق شد. در همان سالها با محمد علی رجایی در «هنرستان صنعتی کارآموز» آشنا شد که این آشنایی به دوستی و همکاری در سالهای بعد می انجامد. در سال ۱۳۵۷ مؤفق به اخذ مدرک کارشناسی ارشد در رشته ادبیات تطبیقی شد. بعد از انقلاب اسلامی نخست، مشاور فرهنگی رئیس جمهور شهید رجایی و پس از آن مشاور فرهنگی رئیس جمهور آیت ا…خامنه ای شد. صابری در سال ۱۳۶۲ از مشاغل رسمی کناره گیری میکند و سال بعد ستون طنزی را پایه گذاری میکند که یکی از محبوبترین ستونهای طنز بعد از انقلاب اسلامی میشود. در سال ۱۳۶۹ هفته نامه گل آقا را منتشر میکند که عنوان پرفروشترین مجله طنز بعد از انقلاب را داشت. سال بعد ماهنامه و سالنامه گل آقا را نیز منتشر میکند. در سال ۱۳۷۸ هفته نامه «بچه ها… گل آقا» را نیز منتشر میکند و «مؤسسه گل آقا» را به عنوان «خانه طنز ایران» اعلام میکند. در سال ۱۳۸۱ انتشار هفته نامه گل آقا از سوی خود صابری بدون ذکر هیچ دلیلی متوقف شد. دو سال بعد یعنی در سال ۱۳۸۳ در روز ۱۲ اردیبهشت درگذشت.
۱-۲٫ وجوه اشتراک و اختلاف زبان طنز
نثر دوره قاجار نثری سنگین و پرطمطراق بود ولی دهخدا با توجه به اینکه مخاطبانش مردم کوچه و بازار بودند و بسیاری از آنها حتی سواد خواندن و نوشتن نیز نداشتند در نوشته هایش از زبانی ساده و سرشار از اصطلاحات، کنایات و مثلهای مردم استفاده میکند تا راحتتر با مخاطبانش ارتباط برقرار کند و بتواند مسائل مهم سیاسی و اجتماعی را با زبانی ساده و طنزآمیز مطرح کند. پیش از او زبان محاوره به این گستردگی در خدمت طنز نبوده است:
«کاربرد زبانها و گویشهای محلی با هدفهای سیاسی و اجتماعی، ابتدا در شبنامه ها آغاز شد. ولی مبتکر کاربرد زبان محاوره در نگارش مطبوعاتی، علی اکبر دهخدا است. وی در نخستین چرند و پرند»های روزنامه صوراسرافیل از زبان نوشتاری بهره گرفت؛ اما کم کم زبان محاوره مردم تهران را نیز در این ستون سیاسی ـ اجتماعی به کاربرد. همان هنگام، روزنامه کشکول(در شهر تهران) هم، شرح و مکالمه شخصیتهای برخی از کاریکاتورهای خود را به زبان محاوره می آورد.»(جبارلوی شبستری و نوزاد دیزجی، ۱۳۸۹:۲۵۶)
دهخدا به سبک خاصش در چرند و پرند تحت عنوان «تازگی مسلک انشا» اشاره میکند:
«بنابر بر مذکور جمعی از برادران دینی و اخوان اسلامی ما در مندرجات مقاله ی اولِ نمره ی دوازدهم سوء ظنّی برده و العیاذ بالله در مسطورات آن به واسطه ی ایهام و اغلاق پارهای کلمات و عبارات یا به علّت تازگی مسلک انشاء، حسن نیت خودشان را از ما سلب فرموده و نسبت خطای فکر یا عقیده به نگارنده داده اند. در صورتی که ما کراراً شرح عقاید حقّه ی اسلامیه ی خود را داده و تا آن حدّ که اسقاط تکالیف شرعیه ی اخوان ایمانی ما نسبت به ما بشود، تصریح به معتقدات خود کرده ایم»(صور اسرافیل،ش ۱۳، ۳ شعبان ۱۳۲۵، ص ۱٫)
در مجموع میتوان گفت که سبک مقالات چرند و پرند یکسان نیست. همراه کلمات عامیانه و تعبیرات کوچه چون «جاهل ماهل» و «انشر منشر» و «شل و شلاته» و «دکتر موکتر» و «کرت و مرت» و «عقل و مقل» و «بگو واگو» و «دره گودالها» «ژولیده گوریده» و «لفت و لیس» و «تاتوله» به جای «تاتوره» و «زهله» به جای «زهره» و «پتل پرت» و «پشکل ماچلاغ» یا فقیرالدم علمی که همسنگ قحط الرجال آبلیموست. همسنگ این کلمات قلمبه است چون «بال بَعوضَه» و «قلم مرفوع» و «انسان ظلوم و جهول» و «فرق اجماع» و «ارسال المثلین» و احادیث و امثال عربی چون «الجنه تحت الاقدام الامهارت» و «عالم ما فی سموات و ما فی الارضین» و «الضرورات تبیح المحظورات» آمده است. (پاینده، ۱۳۷۸: ۱۴۱)
همین ویژگی زبانی را در طنزهای صابری نیز مشاهده میکنیم:
«از جمله ویژگی های نگارش در این ستون به کارگیری توأمان دو سبک زبانی است؛ از سویی استفاده از کلمات بیشمار عربی که بسیار کهنه و مهجور به نظر میرسد و از سویی دیگر به کارگیری زبان محاوره و مردمی. این بازی زبانی، مهر طنز بر پیشانی متن میزند.»(شریفی،هاگ میگوشی،۸۶:۱۳۸۴)
البته هم در مورد دهخدا و هم در مورد صابری در این تلفیق، زبان به اندازهای یکدست و روان است که مخاطب گیج و سردرگم نمیشود.
برخلاف دهخدا، صابری کمتر به شکسته نویسی روی می آورد وی معتقد است «کلام نباید عامیانه نوشته شود بلکه باید در عین درست نویسی، گونه ای به نگارش درآید که خواننده بعد از خواندن آن تصور کند یک متن عامیانه را خوانده است.»(زرویی، ۱۳۸۴: ۱۲۰) در طنزهایش به جز یکی دو مورد(فدات شم تکیه کلام شاغلام، برخی لغات غضنفر که به بیسوادی مشهور است چون سوات به جای سواد) در بقیه موارد هنجار زبان را نمیشکند و لغات و جملات را صحیح ادا میکند.
دیگر شباهت این دو طنزنویس، استفاده از واژگان عربی به منظور انتقاد است. دهخدا در چرند و پرند شماره شانزدهم زبان آخوندها را به خصوص در ترجمه از عربی به فارسی به سخره میگیرد. «در روزگار دهخدا دانش بیشتر مبتنی بر عربیدانی بود و بسیاری از نویسندگان نیز اهل تفاضل بودند. دهخدا در شماره شانزدهم صوراسرافیل، شیوه انشای اینگونه منشیان و مترجمان را به طرزی بدیع نشان داده است؛ به خصوص میخواهد بگوید زبان دشوار آنان را مردم کمتر میفهمند.»(قزوینی و یوسفی، ۱۳۷۸: ۸۷)
«این است صورت ترجمه: ای کاتبین صور اسرافیل! چه چیز است مر شما را که نمینویسید جریده خودتان را همچنانی که سزاوار است مر شما را که بنویسید آن را و چه چیز است مر شما را با کاغذ لوق و امردان و تمتّع از غیر یائسات در صورت تیقّن به عدم حفظ مرئه، مر عُدّه خود را و در صورت دیدن ما آنان را که الان از حجره دیگر خارج شدهاند، حال کونی که میتوانند بنویسند مطالبی عدای آنها را. پس به تحقیق ثابت شد، ما را به دلائل قویمه به درستی که آنچنان اشخاصی که مینویسند جرائد خود را مثل شما آنانند عدو ما و عدوهای ما آنانند البته عدو خدا…»(دهخدا، ۱۳۹۱: ۱۸۵)
زبان طنز صابری نیز سرشار از واژگان و اصطلاحات کلیشهای عربی است. برای کاربرد فراوان واژه ها و ترکیبات عربی در طنز او سه انگیزهی اصلی میتوان در نظر گرفت:
نخست اینکه «گرایش ادبای متقدم به عربینویسی و عربیگویی، به عنوان میراث از نسلی به نسل دیگر منتقل شده و در تمامی این اعصار، وقوف به علم عربیت نشانهی میزان بالای هنر و سواد گوینده و نویسنده و سراینده بوده است.»(زرویی، ۱۳۸۴: ۱۳۷) با آنکه سادهنویسی به اهتمام اندیشمندان بعد از مشروطه رواج یافته بود ولی هنوز بسیاری برای اظهار فضل از لغات و ترکیبات کلیشهای عربی استفاده میکردند. صابری برای انتقاد از این گروه از این واژه ها و ترکیبات به صورت افراطی استفاده میکند.
دودیگر، بعد از انقلاب اسلامی، زبانی که میان روحانیان رواج داشت و به «زبان آخوندی» مشهور است کمکم جزوی از شاخصه های زبان سیاسی عصر شد. از ویژگیهای آشکار این زبان میتوان به استفاده از واژه ها و ترکیبات کلیشهای عربی، استفاده فراوان از آیات و احادیث در کلام اشاره کرد. شاید منظور صابری در استفادهی افراطگونه از این واژگان انتقاداز زبان سیاسی عصر باشد.
سوم اینکه آبدارخانهی شاغلام چون ادارهای است و لغات کلیشهای عربی در زبان اداری بسامد بالایی دارد. و شاید استفاده صابری از این لغات طعنه و انتقادی از کاربرد فراوان واژگان و عبارات ثقیل عربی در زبان متنهای اداری باشد.
اینکه دقیقاً منظور صابری از استفادهی افراطگونهی این واژگان و ترکیبات، انتقاد از کدام یک از این سه مورد است: شاعران و نویسندگانی که با عربیگویی اظهار فضل میکنند؛ ۲٫ سیاستمداران عصر؛ ۳٫ انتقاد از زبان اداری، روشن نیست؛ ولی آنچه اهمیت دارد این است که استفاده از این واژگان و ترکیبات، رنگ و بوی خاصی به زبان طنزهای صابری بخشیده است.
دیگر ویژگی که در طنز هر دو دیده میشود و نمیتوان گفت که صابری این ویژگی را از دهخدا گرفته است چون این شگرد یکی از قدیمیترین شگردهای زبان طنزآمیز است، واژه سازی یا بازی با واژگان است. دهخدا در طنزی که نقل میشود، با ابداع القاب از راه قیاس طنز ظریفی خلق میکند:
«بلی آن وقت در ایران معشوقالسلطنه، محبوبالدوله، عزیزالایأله، خوشگل خلوت، قشنگ حضور، ملوسالملوک نبود. در قصرها هم سرسره نساخته بودند. ملاهای آن وقت هم چماقالشریعه، حاجبالشریعه، پارکالشریعه نداشتند. خلاصه آن وقت کالسکه الاسلام، میز و صندلی المذهب، اسبِ روسیالدّین وجود نداشت.»(دهخدا، ۱۳۹۱: ۱۲۴)
هنر صابری نیز در این است که با آفرینش یک واژهی طنزآمیز و نهفتن انتقادات بسیار در دل آن ایجازی هنرمندانه به کار میبرد. از این میان میتوان به واژه های ابداعی چون راهبنداننمایی(صابری، ۱۳۷۷: ۳۳۹)،چاره بندی، کرایه بدهی(۱۳۶۹: ۳۱۷)،دزدبگیری(۱۳۶۹: ۳۳۸)،قورت دادگی(۱۳۷۷: ۲۲۲)، خودچرخشی(۱۳۶۹: ۳۴۰) یومالگلنگ(۱۳۷۴: ۲۹۱)، مرفهین بادرد(۱۳۷۴: ۲۰۸)، مخافق(۱۳۶۹: ۳۸)، بین الخطین، بین الجناحین(۱۳۶۹: ۸۱) و… اشاره کرد.
وجه اختلاف زبان طنزشان اینست که زبان طنز صابری نسبت به طنز دهخدا ملایمتر، عفیفتر و کمتنشتر است؛ دهخدا گاه اینقدر خشمگین است که مینویسد:«وهمانطور که اهالی شیراز، اصفهان، بلوچستان، خوزستان، کرمانشاه، لرستان، عراق، کردستان و یزد اگر سالی چندین صدها دختر باکره و هزارها طفل امرد برای اندرون و آبدارخانه های حکام ندهند، ناخوش میشوند و همانطور که خاقان مغفور فتحعلی شاه قاجار اگر روزی دو ساعت زیر سرسره عمارت نگارستان طاق واز نمیخوابید، ناخوش میشد و همانطور که ناصرالدین شاه اگر هر روز خواهر زن خودش را ملاقات نمیکرد، ناخوش میشد و همانطور که اگر مهد علیا مادر ناصرالدین شاه شبها به لباس کلفتهای اندرون با قراولها و سربازها صحبت نمیکرد، ناخوش میشد و همانطور که امّ الخاقان زن حاج نصیرالسلطنه اگر شبها با محمدعلی خان ملاقات نمیکرد، ناخوش میشد و همانطور که محمدعلی میرزا اگر در سال اول سلطنت هر روزه عمه خود تاجالسلطنه را نمیدید، ناخوش میشد… »(دهخدا، ۱۳۹۱: ۲۷۳) و این مسئله به لحن طنز این دو طنزنویس باز میگردد. لحن غالب در طنزهای دهخدا خشم و یأس است که این لحن حاصل جامعه خفقانآلود زمان اوست که طنزپرداز امیدی به اصلاح وضع موجود ندارد. در حالیکه، لحن غالب طنزهای صابری لحنی آرام و کمتنش است. او در طنزهایش با همه دوست است، مشکلات را میبیند و برای اینکه بقیه نیز متوجه شوند آنها را به زبان طنز بیان میکند و امیدوار است با تلاش جمعی مشکلات حل شود. به عبارت دیگر، دهخدا به هدف براندازی و مبارزه با حکومت مینویسد، ولی صابری به قصد حفظ و اصلاح حکومت مینویسد.(ذوالفقاری،۲۲:۱۳۸۵)
۲-۲٫ وجوه اشتراک و اختلاف ساختار طنزهای دهخدا و صابری
ساختار روایتی متنهای چرند و پرند، تلفیقی از حکایت شرقی و داستان کوتاه غربی است. برخی عناصر موجود در این متون از جمله طرح یک داستانواره، کشش و تعلیق، تعلیم و پند و استفاده از زبان مردم، آنها را شبیه حکایت شرقی ساخته است و از سویی، حجم هریک و کنش شخصیتها با مسائل مطرح که هر کدام لحنی خاص دارند، داستان کوتاه غربی را در اذهان متصور میکند. (گودرزی،۱۶۹:۱۳۸۸) همین مسئله سبب شده برخی محققان دهخدا را پدر قصه نویسی ایران بدانند.
«به نظر میرسد که اگر تقیّد دهخدا به طنز اندکی کمرنگتر شود یا فرهنگ سنتی را در چرند و پرند نادیده بگیریم، آنگاه میتوانیم با اندکی اغماض، به جستوجوی نخستین اشکال داستان کوتاه در نوشته های صوراسرافیل برآییم. مقدمهپردازی، موضوع بنیادین روایت با دخالت دادن عناصر و موارد حاشیهای، و گاه بازشدن گره در جای خود و به موقع والبته گاه نه؛ حداقل از لحاظ لحنهای گونهگون شخصیّتی، تا حدّی زبان داستاننویسی در چرند و پرند رعایت شده است»(عابدی، ۱۳۷۹: ۱۳۱)
دهخدا در طنزهایش نخست با یک تمهید و مقدمه، ماجرایی را برای ورود به مطلب خلق میکند و در همین داستان کوتاه، هدف خود را که بیان مسائل خاص سیاسی و اجتماعی است دنبال میکند. به طور کلی او در دو روش مستقیم(دخو خود مستقیم راجع به مسایلی که در ذهن دارد و حساسیت او را برانگیخته است، شروع به صحبت میکند.) و غیرمستقیم(دخو مخاطب است چه در نامه و چه به شکل حضوری) مطالب خود را بیان میکند.(صمدی، ۱۳۸۵: ۲۰۴ -۲۰۶) زرینکوب در مورد ساختار چرند و پرند میگوید:
«شیوه این مقالات جالب و تازه است و اکثر آنها ـ تقریباً از هر دستی که باشد ـ به صورت داستان آغاز میشود: آدمها با «زبان خودشان» به گفتوگو میپردازند و یا خبر یا سرگذشت یا درددلی را بیان میکنند ـ البته داستانگونه ـ و محیطی داستانی میآفرینند. اما طولی نمیکشد که نویسنده، گریزی میزند و داستان را تطبیق میدهد با امور سیاسی و جریانهای روز و انتقادات تندی میکند به افراد یا دستگاه های دولتی.»(زرینکوب، ۱۳۷۸: ۷۴)
این ساختار روایی در طنزهای«دو کلمه حرف حساب» صابری نیز با تفاوتهایی دیده میشود. در دوکلمه حرف حساب گل آقا گاه خودش در مورد خبر یا مصاحبه یکی از مسئولان صحبت میکند یا شخصیتهای دیگر خبر را مطرح کرده پیرامون آن بحث میکنند. با این تفاوت که دو کلمه حرف حسابها طرح سادهتری دارد و داستانگونگی آنها نیز کمتر از چرند و پرند است. حجم یک ستون دو کلمه حرف حساب اغلب از چرند و پرند کوتاهتر است. صابری در این مورد میگوید:
«من کتاب چرند و پرند را در آغاز جوانی خواندم. نوشته های دهخدا یک دریای ناپیدا کرانه است. البته اشکالی که من به استاد میگیرم این است که چرا هر مطلب را هشت تا، ده تا، پانزده تا مطلب نکرده است و چطور موقعی که مینوشت، حوصله خودش سر نرفت.»(صابری، الف، ۱۳۷۲: ۲۱۳)
زوریی تمایز اصلی سبک این دو طنزنویس را همین میداند:
«یکی از وجوه عمده تمایز بیان سبک دهخدا و شیوه صابری، گرایش دهخدا به اطناب (prolixity) و تمایل صابری به ایجاز(Brevity)است.»(زرویی، ۱۳۸۴: ۱۱۱)
دهخدا سنت شخصیت پردازی و تیپ سازی در طنز را باب میکند و تیپ های چرند و پرند هرکدام با لحن مخصوص به خود حرف میزنند.(صلاحی، ۱۳۸۴: ۲۲) صابری در قوت شخصیتپردازی به خصوص لحن شخصیتها به پای دهخدا نمیرسد؛ با این حال، هر دو طنزنویس شخصیتهایی دارند که از زبان آنها حرف میزند تنوع شخصیت در هردو به یک اندازه است. هر دو بیشتر یک شخصیت را پرورش میدهند و دیگر شخصیت ها فرعی هستند. در چرند و پرند میبینم « گاه از اجتماع اینان(شخصیتهای طنز) انجمنی در اداره صوراسرافیل پدید میآید که گویی به منزله هیئت تحریریه روزنامه اند.»(قزوینی و یوسفی، ۱۳۷۸: ۹۴) که همین انجمن را در دو کلمه حرف حساب میبینیم که هریک از شخصیتها در آبدارخانه روزنامه اطلاعات منصبی دارند. شخصیت گل آقا و دخو به هم نزدیکاند هر دو به نوعی تجاهل میکنند ولی احمق نیستند و این تجاهل به این دلیل است که هر دو میخواهند انتقادکنند و در عین حال نمیخواهند به کسی یا چیزی بر بخورد و به نوعی با این تجاهل بار مسئولیت خود راکمترمیکنند.
صابری در شخصیت پردازی اصحاب آبدارخانه پیوسته میکوشد شخصیتها را عوام جلوه دهد و بر این ویژگی بسیار تأکید میکند تا جایی که شاغلام در جلدهای سه و چهار دو کلمه حرف حساب کم کم لقب عوام را متعلق به خود میکند. جالب است که بدانیم دهخدا نیز در چند مورد با تأکید این صفت را به دخو نسبت میدهد. میگوید: «برای اینکه عوام بودم برای اینکه آدمِ عوام کور است.» (دهخدا، ۱۳۹۱: ۱۷۵)به نظر نگارندگان صابری در این مورد نیز خودآگاه یا ناخودآگاه تحت تأثیر چرند و پرند است. نکته دیگری که ذکر آن خالی از لطف نیست اینکه به نظر میرسد صابری در انتخاب نام کمینه به چرند و پرند شماره ده نظر داشته است که مربوط به مکتوب یکی از مخدرات به نام اسیرالجوال است که نامه خود را با عبارت «کمینه اسیرالجوال» پایان میدهد.(دهخدا، ۱۳۹۱: ۱۵۷) البته کمینه دهخدا با کمینه صابری از لحاظ شخصیتی متفاوت است. رؤیا صدر در مقاله «زن در طنز دهخدا و صابری» مفصل بدین موضوع پرداخته است. و در آنجا اشاره میکند که کمینه اسرالجوال دهخدا زنی عامی و خرافاتی است ولی کمینه صابری زنی رشدیافته و باسواد است با این حال «صابری، در لوای «کمینه» نامیدن عیال ممصادق، نگاه های کمینه انگار مردان نسبت به زنان را به نقد و چالش میکشد. «کمینه ـ عیال ممصادق» زنی مقتدر و قوی است. قادر است در مواقع لزوم، با توپ و تشر به اصحاب آبدارخانه دستور بدهد و زهره غضنفر و بقیه اذناب را آب کند.(دو کلمه حرف حساب، ۲۴/۹/۱۳۶۷)، یا نامه های مشترک بین او و ممصادق را او بنویسد و ممصادق انگشت بزند(دو کلمه حرف حساب، ۱۹/۴/۷۰)، و در مورد سیاست خارجی از گل آقا سؤال کند(دو کلمه حرف حساب، ۱۱/۱۲/۶۷). با این حال به جرم زن بودن(!) فعالیت و اظهارنظرش از سوی اصحاب آبدارخانه بخصوص مالک و صاحب آن، شخص شخیص گل آقا، محدود میشود: «ما با دخالت نسوان در امور سیاسیه، بالکل مخالفیم»(دو کلمه حرف حساب، ۱۹/۸/۶۷)»(صدر، ۱۳۸۴: ۲۰۹)
۳-۲٫ وجوه اشتراک و اختلاف شگردهای طنزآفرین دهخدا و صابری
شگردهای طنز را در دسته بزرگی به نام تکنیکهای خنده میتوان طبقه بندی کرد البته ناگفته نماند که در هر یک از انواع شوخ طبعی برخی از این تکنیکها بسامد بالاتری نسبت به دیگر انواع دارد. برخی از این شگردها چون اغراق یا بزرگنمایی، تحقیر یا کوچکنمایی، تشبیه به حیوانات و… در اغلب آثار طنز دیده میشود. همچنین هرکدام از نویسندگان، شگردهای جدیدی را به فراخور زمان و مخاطب ابداع میکنند. طنزنویسان صاحب سبک در این زمینه نوآوری بسیاری دارند و اغلب طنزنویسان دوره های بعد از شیوه طنزنویس صاحب سبک پیروی میکنند.
دهخدا و صابری همچون دیگر طنزپردازان از شگردهای عام بهره گرفته اند و نمیتوان گفت که صابری در به کار بردن این شگردها تحت تأثیر فرد خاصی بوده است. آن چیزی که اهمیت دارد و در ادامه بدان میپردازیم شگردهایی است که برای نخستین بار دهخدا به کار برده یا حداقل در اثر او برجسته است و صابری را میتوان متأثر از شیوه او دانست. از این میان شگردهای نامهنویسی و گزارشنویسی، تجاهل العارف و حاشیه روی را میتوان نام برد که بعدها مورد تقلید بسیاری از جمله صابری قرار میگیرد. در ذیل برای هرکدام نمونه ای به دست میدهیم.
دهخدا گاه در قالب نامه مطالبی را بیان میکرد و با امضای دخو پاسخگوی این نامه ها میشد. این شیوه ابتکار دهخدا است نامه ها با عنوان مکتوب از افراد مختلف به دست او میرسید و در آن مشکلی طرح شده بود که دخو با زبان طنز بدان پاسخ میداد. صابری از این شیوه بهره میگیرد با این تفاوت که اغلب از شیوه نامهنویسی به صورت نوشتن نامه اداری استفاده میکند. و این شیوه را بسیار بسط میدهد و شخصیتهای ثابت «ممصادق» و عیالش «کمینه» را به عنوان نماینده های ثابت خوانندگان دو کلمه حرف حسابدرمیآورد. «ممصادق وعیالش کمینه» موضوعات روز جامعه را مطرح میکنند. همچنین «کمینه» نماینده زنان نیز هست و مسائل مربوط به حقوق زنان را مطرح میکند. صابری شگرد «نامه صادره» را به تبع نامه وارده به منظور انتقاد از سیاستهای برخی از سران کشورهای دیگر به خصوص روسیه در ارتباط با ایران ایجاد میکند. در این قالب اغلب گل آقا و گاه دیگر اصحاب به شیوه نامه های رسمی ادارات به سران برخی از کشورها نامه مینویسند. واضح است که صابری با خلاقیتی که در مورد این شگرد به خرج میدهد کاملاً آن را از شیوه دهخدا متمایز میکند آنچنان که دیگر رد این تأثیرپذیری کمرنگ میشود. مقایسه دو ستون زیر که به شیوه نامهنویسی از دو طنزنویس است مؤید سخن ما است.
در چرند و پرند شماره ده با عنوان «مکتوب یکی از مخدرات» مینویسد: «آی کبلا دخو خدا بچه های همه مسلمانان را از چشم بد محافظت کند این یک دانه مرا هم به من زیاد نبیند، آی کبلای بعد از بیست تا بچه که کور کردم اول و آخر همین یکی را دارم آن را هم باباقوری شده ها چشم حسودشان برنمیدارد به من ببینند دیروز بچه صاف و سلامت توی کوچه ورجه و ورجه میکرد پشت کالسکه سوار میشد برای فرنگیها شعر و غزل میخواند. یکی از قوم و خویشهای باباش که الی چشمهای حسودش درآد دیشب خانه ما مهمان بود صبح یکی بدو چشمهای بچم روهم افتاد یک چیزی هم پای چشمش درآمد خالش میگوید چه میدانم بیادبیست … سلام درآورده هی به من سرزنش میکنند که چرا سر و پای برهنه توی این آفتابهای گرم بچه را ول میکنی توی خیابانها. آخر چکنم الهی هیچ سفرهای یک نانه نباشد چکارش کنم. یکی یکدانه اسمش خودش است که خل و دیوانه است در هر صورت الان چهار روز آزگار است که نه شب دارد نه روز همه همبازیهایش صبح و شام سنگ به درشگه ها میپرانند تیغ(بیادبی میشود گلاب به روتان) زیر دم خرها میگذارند. سنگ روی خط واگن میچینند. خاک به سر رهگذر میپاچند. حسن من توی خانه ور دلم افتاده هر چه دوا و درمان از دستم آمده کردم. روز به روز بدتر میشود که بهتر نمیشود. میگویند ببر پیش دکتر مکترها، من میگم مرده شور خودشان را ببرد با دواهاشان این گرت مرتها چه میدانم چه خاک و خلی است که به بچم بدهم. من این چیزها را بلد نیستم من بچم را از تو میخواهم امروز اینجا فردا قیامت خدا کور و کچلهای تو را هم از چشم بد محافظت کند. خدا یکیت را هزار تا کند الهی این سر پیری داغشان را نبینی دعا دوا هر چه میدانی، باید بچم را دو روزه چاق کنی. هرچه دست و بالها تنگ است اما کله قند تو را کور میشوم روی چشمم میگذارم میارم. خدا شما پیرمردها را از ما نگیرد.
کمینه اسیرالجوال»(دهخدا، ۱۳۹۱: ۱۵۷)
دخو با امضاء «خادم الفقرا دخو علی شاه» در جواب مکتوب مینویسد:
«علیا مکرمه محترمه اسرالجوال خانم. اولاً از مثل شما خانم کلانتر و کدبانو بعید است که چرا با انیکه اولادتان نمی مانند اسمش را مشهدی ماشاالله و میرزا ماندگار نمیگذارید ثانیاً همان روز اول که چشم بچه این طور شد چرا پخش نکردی که پس برود حالا گذشته ها گذشته است. من دلم روشن است که انشاءالله چشم زخم نیست همان از گرما و آفتاب این طور شده است…» (دهخدا، ۱۳۹۱: ۱۵۷)
صابری در دو کلمه حرف حساب روز ۱۶/۱۱/۶۹ نخست از زبان ممصادق خطاب به گل آقا مینویسد:
«وارده:
برادر گل آقا سلمه الله
خبر پرداخت عیدی به خواهران کارمند به میزان سه هزارتومان کمتر از برادران! «متعلقه» اینجانب را شدیداً برزخ نموده، میگوید: پس از شعارهای گل آقا در باب حمایت از «حقوق نسوان» تماماً کشک بود؟ از آنجا که با سکوت حضرتعالی در این زمینه، احتمال خدشه به حسن شهرت آن برادر در بنده منزل میرود، مستدعی است تا قبل از حلول عید نوروز، در راستای احقاق حقوق حقه نسوان اقدام گل آقایی مناسب معمول فرموده، و الا ما جلو هر چی را بتوانیم بگیریم، جلو زبان «منزل!» را نمیتوانیم. زیاده جسارت است
ایام گل آقایی مستدام
ارادتمند: «ممصادق»
گل آقا در جواب او مینویسد: «برادر ممصادق حفظه الله
انتظار از مقام ممصادق آنکه به «متعلقه»! محترمه مکرمه، تفهیم بفرمایید که آن شعارهای ما، منحصراً به «حقوق» مربوط بوده، «عیدی و فوقالعاده شغل و اضافهکاری» نسوان را شامل نمیشود! ضمناً به مشارالیها اکیداً ابلاغ فرمایید منبعد نامه هایی را که میفرستند، همین «کمینه: متعلقه ممصادق!» امضا بفرماید. وزن و آهنگش از «عیال ممصادق دلنوازتر است!»(صابری،۱۲۵:۱۳۷۳)
یکی از شگردهای پر کاربرد دهخدا “زدن حرف اصلی در حاشیه مطلب” است. «خیلی از چیزهایی که دهخدا در حاشیه مطلب میگوید، اهمیتش کمتر از اصل مطلب نیست و حتماً بیشتر از آن است و این شیوه تا آنجا پیش میرود که وقتی میخواهد مطلبی را به طریق تشبیه و تمثیل بیان کند خواننده در وسط کار متوجه میشود که ممثل بهانهای و دستاویزی برای بیان مثل، و مشبه بهانه ای برای بیان مشبه به و خلاصه اصل مطلب بهانه ای برای فرع مطلب است.»(عنایت، ۱۳۷۸: ۱۳۰)
«بله من ترسیدم. ترس که عیب و عار نیست. من میترسیدم همانطور که اولیای دولت از مجلس شورای میترسند. همانطور که حاجی ملک التجار از آبرویش میترسد. همانطور که نایب هادی خان و اجلال السلطنه از انجمن بلدیه میترسند…»(دهخدا، ۱۳۹۱: ۱۳۹)
بازی با امثال و گرفتن نتیجه دلخواه از امثال یا اشعار مشهور دیگر شگرد مشترک دو طنزنویس است. البته این شگرد در چرند و پرند دیده نمیشود و در مجمع الامثال دهخدا که آخرین چرند پرندهای او را تشکیل میدهد به این نوع استفاده از ضرب المثلها بر می خوریم. این مجمع الامثال ها در دو روزنامه ایران کنونی و شفق سرخ درج شده است.
جواب ابلهان و غیرابلهان را هروقت نتوانستی بدهی تو هم بگو: تو بابی هستی.
هرکه تنها به قاضی رفت، به او خواهد گفت دست کن تَه جیب، ببین چه داری؟(احمدی، ۱۳۹۱: ۸)، (کردی، ۱۳۸۸: ۳۶)
صابری نیز همچون دهخدا ظاهر امثال را دستکاری میکند تا از آنها گرد عادت را بزداید و بدین ترتیب هم عنصر غافلگیری را در طنزهایش بالا ببرد هم انتقادی ظریف میکند. «گل آقا» به عنوان عالمترین شخصیت آبدارخانه گاه به گاه مثل جدیدی می سازد و این مثل های خودساخته ی گل آقا در بین مخاطبان «دو کلمه حرف حساب» رواج پیدا میکند. از مشهورترین مثلهای گل آقایی دو مثل زیر است:
«وقتی حل مسئله ای را مشکل یافتی، صورت مسئله را پاک کن!»- «گل آقا» (صابری، ۱۳۶۹: ۲۴۲)
«به آب زر بنویسیم و برای آیندگان به یادگار بگذاریم ـ که گفته اند: «کلام الوزیر وزیر الکلام!» ( صابری، ۱۳۶۹: ۲۷۰)
شاید بتوان گفت صابری در مثل ابداعی «کلام الوزیر وزیر الکلام» به چرندو پرند شماره یک دوره دوم چاپ ایوردون تحت عنوان«کلام الملوک، ملوک الکلام» نیم نگاهی داشته است.
صابری و دهخدا در شگردهای دیگری چون در هم آمیختن زمان و شخصیت های تاریخی با زمان حال، حذفها و ایجاد ابهام های عمدی شباهت هایی با هم دارند که برای طولانی نشدن بحث به ذکر همین موارد اکتفا کردیم.
۴-۲٫ وجوه اشتراک و اختلاف محتوایی طنز
وجه محتوایی طنز اهمیت ویژه ای دارد اینکه طنزنویس از چه انتقاد میکند بسیار مهم است. دهخدا و صابری در دو شرایط متفاوت طنز می نوشتند و ظاهراً موارد انتقاد در طنزها باهم متفاوت است.دهخدا صریح، خشمگین و جسور است، صابری محافظه کارتر و بیشتر در طنزش مصلحت ها را رعایت میکند. هر دو طنزنویس بعد از دو انقلاب بزرگ طنز مینویسند هردو جزو موافقان و حامیان انقلاب هستند. با این حال فشارهای اجتماعی عهد دهخدا بسیار بیشتر است؛ از همین رو لحن طنز متفاوت است احساس خشمی که در طنز دهخدا نسبت به مستبدین هست در طنز صابری نیست. یحیی آرین پور میگوید: «لحن طنزنویسی دخو بسیار شدید و قاطع و نیشدار است. او گذشت و اغماض نمی شناسد و بر کشته خود نمی بخشاید.»(آرین پور، ۱۳۸۲: ۳۹) یکی از دلایل تفاوت لحن دو طنزنویس فاصله از انقلاب است دهخدا در اوج پیروزیهای انقلاب تازه مینویسد هنوز عصبانی است هنوز هرلحظه استبداد میتواند انقلاب نوپا را نابود کند ولی طنزهای صابری هفت سال بعد از انقلاب نوشته میشود البته گاه در طنزهای سالهای ۶۳ تا ۶۶ همان خشم و شور طنزهای دهخدا دیده میشود.
درونمایه طنزهای دهخدا حول محور انتقاد از فساد دستگاه سلطنت، بیشرمی و خیانت رجال دولت، ظلم و ستم اغنیا و مالکین، ریاکاری روحانی نمایان، بیان وضع رقت بار روستاییان و کشاورزان، فقر و بدبختی شهرنشینان، نادانی و بیچارگی زنان ایرانی میگردد.(آرین پور، ۱۳۸۲: ۳۹) به عبارت دیگر عمده مطالب چرند و پرند مربوط بود به مسائل روزمره سیاسی که از برخورد نیروهای اجتماعی درگیر انقلاب بر می خاست.(دهخدا، ۱۳۹۱: ۴۲ مقدمه)
درونمایه طنزهای صابری، همه مسائل یک جامعه در حال توسعه را در بر میگیرد. با آنکه به نظر میرسد بیشتر مسائل اقتصادی است که در طنز او مطرح میشود، خود او میگوید: «حساسیت ما اولاً فقط روی مسائل اجتماعی نیست. ما روی مسائل سیاسی و فرهنگی و اقتصادی هم حساسیت داریم. اما در عمل، بیشتر به طرف مسائل اقتصادی کشانده میشویم و این شاید ناشی از این امر باشد که مردم ما بیشتر در این قسمت گرفتاری و مشکلات دارند.»(صابری،۴۵:۱۳۷۲) به برخی از انگیزهایی که حساسیت این طنزپرداز نوگرا را برانگیخته است اشاره میشود:
ـ سیاسی: حوادث سیاسی، احزاب سیاسی، عدم صلاحیت برخی از مسئولان، سیاست خارجی و … .
ـ اجتماعی: مسائل شهری، اداری، بهداشتی ـ درمانی، مفاسد اجتماعی و… .
ـ اقتصادی: شکاف طبقاتی، وضعیت مالی مردم، صادرات و واردات، تولید، تورم، بخش خصوصی، وضعیت بانکها و تسهیلات آنها، اقتصاد بین الملل و… .
ـ فرهنگی: مسائل مربوط به آموزش و پرورش، وضعیت دانشگاه ها، فرهنگ وارداتی، وضعیت زبان فارسی، حقوق زنان و… (ایرانزاده و زارع، ۱۳۹۳: ۲۱).
به طور کلی با توجه به اینکه دهخدا پیشرو راهی است که صابری بعدها در آن قدم برمیدارد مفاهیم مشترکی در طنز هردو دیده میشود. این مفاهیم مشترک خارج از تفاوتهای ظاهری بر دردها و معضلات ریشهای دست میگذارند؛ با اینکه شکل موارد انتقاد در دو طنز متفاوت است، سرچشمه های به وجود آمدن یکی است و هنر دهخدا و صابری شناخت سرچشمه است.
«نویسنده چرند و پرند، بی تردید، در زمره نسل هشیار و جسور مشروطه، بیباکانه به بنیادهای سستی و خمودگی و انحطاط جامعه ی ایران می تازد.کاستی های و ضعفها و نادرستیهای فراگیردر جامعه ایرانی، یکی از عمده ترینِ این جوانب است. یعنی موضوعهایی مانند ارتشاء، ناآگاهی، بیخبری، بیسوادی، اختلافهای طبقاتی، اعتیاد، درس نخواندن دختران، خرابی راه ها، فقر و ناداری، وضعیّت بد کشاورزی، بهداشت نامناسب و مسائلی مانند آنها. دهخدا هرچند با طنز، امّا با شدّت و حدّت انگشت بر این کمبودها و سستی ها میگذارد.»(عابدی، ۱۳۷۹: ۱۲۴)
همین توجه را در دو کلمه حرف حساب نیز میبینیم. دو کلمه حرف حساب اگر چه روزانه و با شتاب نوشته میشد اما مخاطب اصلی آن شتابزدگان نیستند. صابری به خوبی دریافته بود که آنچه بر پرده رسانه ها عیان میشد اصل قضیه نیست بلکه نشانه هایی است از کاستیها و ناهنجاریهای بنیادین که در فرهنگ و تربیت انسانها ریشه دارد. این است که در دو کلمه حرف حساب، سخن گفتن از رویدادهای سادهای مانند گرانی و مسکن و وعده های مسئولان، دستاویزی است برای نمایاندن دردهای اصلی و دیرین انسان که همان رذایل اخلاقی است. دردهایی چون دروغ، ریاکاری، چاپلوسی، دگرنمایی، حرص، بیرحمی، خودخواهی، تندخویی، جاهطلبی و از این قبیل. (امینی،۱۳۸۸)
۳٫ نتیجه گیری
حجم چرند و پرند نسبت به دو کلمه حرف حساب بسیار کمتر است. همچنین دوره زمانی که چرند و پرند در آن خلق میشود یک دوره کوتاه است. ولی در مورد دو کلمه حرف حساب ما با دورهای هفت ساله مواجهیم که صابری روزانه طنز مینویسد و همین مسئله سبب میشود نتوان ادعا کرد که دو کلمه حرف حساب تحت تأثیر چرند و پرند بوده است. مسئله مهم این است که دهخدا مبدع سبک طنزنویسی معاصر فارسی است و خواه و ناخواه دیگران تحت تأثیر شیوه او و نوع برخورد او با مشکلات هستند. چند دلیل عمده برای تأثیرپذیری صابری از دهخدا در دست است. نخست آنکه صابری خود میگوید که قبل از شروع طنزنویسی با چرند و پرند دهخدا آشنا شده است. دو دیگر اینکه نشانه های بسیار در دو متن از جمله نشانه های زبانی، ساختاری، مفهومی و شگردهای طنزآفرین بر این تأثیرپذیری مهر تأیید میزند. البته ناگفته پیداست که صابری در حد یک تقلید ساده نمی ماند و هرچه از دهخدا میگیرد بسیار می پرورد و گسترش میدهد و با خلاقیت به سبک خاص خود دست میابد.
منابع :
آرینپور، یحیی، (۱۳۸۲)، «صوراسرافیل و دهخدا»، ، مرغ سحر در شب تار: گزیده مقاله ها درباره علامه علی اکبر دهخدا، به کوشش ولی الله درودیان، تهران: نشر اختران.
احترامی، منوچهر (۱۳۸۴)، «گل آقا مردی برای همیشه». رشد آموزش زبان و ادب فارسی. ش۷۳، صص ۳۰-۳۳٫
احمدی، طاهره (۱۳۹۱)، «مقایسه و تحلیل ساختار روزنامه های ملانصرالدین و صوراسرافیل»، زبان و ادبیات فارسی: نشریه سابق دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز، س ۶۵، ش ۲۲۵، صص ۱-۱۸٫
امینی، اسماعیل (۱۳۸۸)، «دو کلمه حرف حساب اما نه با شتاب». سایت گل آقا.
http://www.golagha.ir/weblogs/library/?ty
ایران زاده، نعمت الله و نجمه زارع بنادکوکی،(۱۳۹۳)، «سبک کنایی “دو کلمه حرف حساب” کیومرث صابری»، ادبیات پارسی معاصر، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، س ۴، ش ۱، صص ۱۹-۳۶٫
پاینده، ابوالقاسم (۱۳۷۸)، «دهخدای طنزنویس»، دخوی نابغه: گزیده مقاله ها درباره علامه علی اکبر دهخدا. به کوشش ولی الله درودیان. تهران: گل آقا.
جبارلوی شبستری، بهرام و نازیلا نوزاد دیزجی، (۱۳۸۹)، مطبوعات و روزنامه نگاری در دوران انقلاب مشروطه و اثر آن بر شیوه ی نگارش، اطلاعات سیاسی- اقتصادی، ش ۲۷۷-۲۷۸، صص ۲۵۶-۲۶۱٫
دهخدا، علی اکبر (۱۳۹۱)، چرند و پرند، به کوشش ولی الله درودیان، تهران: نیلوفر.
ذوالفقاری، حسن (۱۳۸۴)، «یاد یاران- کیومرث صابری فومنی(گل آقا)». آموزش زبان و ادب فارسی، ش ۷۳، صص ۱۸-۲۵٫
زرویی، ابوالفضل(۱۳۸۴)، «مقدمه ای بر سبک شناسی دو کلمه حرف حساب». یادنامه کیومرث صابری، سید عبدالکریم موسوی، دفتر طنز حوزه ی هنری با همکاری مؤسسه گل آقا و جشنواره ی مطبوعات.
زرینکوب، حمید (۱۳۷۸)، «طلیعه زبان داستان در ادبیات معاصر»، دخوی نابغه (گزیده مقاله ها درباره علامه علی اکبر دهخدا)، به کوشش ولی الله درودیان، تهران: گل آقا.
سلیمانی، محسن، (۱۳۹۱)، اسرار و ابزار طنزنویسی، تهران: انتشارات سوره مهر.
صابری، کیومرث (۱۳۶۹، ۱۳۷۳، ۱۳۷۴، ۱۳۷۷)، گزیده دو کلمه حرف حساب. ج ۱، تهران: سروش، ج ۲، ۳، ۴، تهران: موسسه گل آقا.
ــــــــــــــــ (۱۳۷۲الف)، «گفتگو با کیومرث صابری». مصاحبه گر مریم حیدری. ماهنامه ی فرهنگی و هنری کلک،ش ۴۵-۴۶، صص ۲۰۹-۲۵۵٫
ــــــــــــــــ (۱۳۷۲ب)، «ما طنز را با عشق،صمیمیت و…مینویسیم!». مصاحبه گر خبرنگار تهران تایمز. سالنامه گل آقا.
صدر، رؤیا، (۱۳۸۴)، «زن در طنز دهخدا و صابری»، یادنامه کیومرث صابری، به کوشش سید عبدالکریم موسوی، تهران: دفتر طنز حوزه هنری با همکاری موسسه گل آقا و جشنواره ی مطبوعات.
صلاحی، عمران، (۱۳۸۲)، خنده سازان و خنده پردازان، تهران: علم.
صلاحی، عمران، (۱۳۸۴)، «گفتگو با عمران صلاحی: طنز از دهخدا تا هنوز دهخدا»، مصاحبه کننده هوشنگ هوشیار، آزما، ش ۳۶، صص ۲۱-۲۵٫
صمدی، عذرا (۱۳۸۵)، «تحلیل طنز عبید زاکانی و دهخدا». راهنما دکتر معصومه موسایی، کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی، دانشگاه علامه طباطبایی.
عابدی، کامیار.(۱۳۷۹)، صوراسرافیل و علی اکبر دهخدا: یک بررسی تاریخی و ادبی، تهران: نشر کتاب نادر.
عنایت، محمود (۱۳۷۸)، «دهخدا و طنزسیاسی».دخوی نابغه: گزیده مقاله ها درباره علامه علی اکبر دهخدا. به کوشش ولی الله درودیان. تهران: گل آقا.
غنیمی هلال، محمد، (۱۳۹۰)، ادبیات تطبیقی، تاریخ و تحول اثرپذیری و اثرگذاری فرهنگ و ادب اسلامی، ترجمه، تحشیه و تعلیق سید مرتضی آیت الله زاده شیرازی، تهران: امیرکبیر.
فولادوند، حامد،(۱۳۸۴) «در باب تأثیر و تأثیرپذیری»، مجموعه مقالات در شناخت نیچه، تهران: کتاب نادر.
کردی، رسول.(۱۳۸۸)، «تحلیل سبکی چرند و پرند»، رشد آموزش زبان و ادب فارسی، دوره ۲۳، ش ۱، صص۳۴-۳۶٫
گودرزی، طاهره (۱۳۸۸)، «طنزپردازی مظفرالنواب و علی اکبر دهخدا». فصلنامه علمی-پژوهشی ادبیات تطبیقی. س۲،ش۸، صص ۱۵۹-۱۷۴٫
موحد، ضیاء (۱۳۹۱)، «طنز دهخدا تاریخ مصرف ندارد»، روزنامه شرق، س ۱۰، ش ۱۶۵۹، ص ۷٫
منبع : دفتر طنز حوزه هنری