هر چه لازم بوده از آغاز وارد کرده ایم
می شد این جا ساخت اما باز وارد کرده ایم
دسته بیل از آلبانی، کیسه٘ حمام از نپال
با بِرندی کاملاً ممتاز وارد کرده ایم
“حاج عبداللهِ پشمک ساز”، طفلک خسته است
از همین رو پشمک از قفقاز وارد کرده ایم
تا به مردم در تفرج گاه ها خوش بگذرد
قوری و قلیان و زیر انداز وارد کرده ایم
نفت بد بو را صدوراندیم اما در عوض
اودکلن با اولین پرواز وارد کرده ایم
هر جوانی خواستگاری رفت و کیسش گفت نه
ما برایش دلبری طناز وارد کرده ایم
زن اگر ممنوع الآواز است، باشد، بی خیال
ما به جایش مرغ خوش آواز وارد کرده ایم
هر مدیر این ور مرتب ساز خود را می زند
ما هم از آن ور مرتب ساز وارد کرده ایم
در پی ایجاد فرصت های شغلی رفته ایم
از” اوگاندا ” چند کشتی غاز وارد کرده ایم
بعد هم دنبال نیرو، لنج و قایق برده ایم
مرده شو، قصاب یا بزاز وارد کرده ایم
نصفه شب، یارانه ها واریز شد ماهم بدو
نصفه شب رفتیم خود پرداز وارد کرده ایم
گاو میدین داخل از بس شاخ و بی تربیت است
از “بروندی” گاو هایی ناز وارد کرده ایم
چین و ماچین همچنان پر گاز می سازند و ما
ترش و شیرین همچنان پرگاز وارد کرده ایم
شاعر : مصطفی مشایخی
کاریکاتور : شاهین کلانتری