درد دل یکی از اقشار آسیب پذیر:
بیامد سال نو نالم ز سینه
برای کثرت خرج و هزینه
ز قبل سال دخلم صفر گشته
دگر چیزی نمانده در خزینه
پذبرم روز و شب آسیب را من
برای بنده یاری راستینه
نمی دانم چه جوری رخت و کفشی
بگیرم بهر داود و سکینه
ندارم وسع گیرم میوه، آجیل
نه شیرینی نه نقل بهترینه
پذبرایی ز مهمانها نمایم
به جرعه آب توی آبگینه
اگر مهمان من باشد غذایی
غذایم بهر او سیب زمینه
ولی بر کودکان عیدی دهم من
صدی را که چویک در ثمینه
خلاصه وضع حال من همین است
اگر خواهم که گردد غیر از اینه
بباید وام گیرم یا بگردم
به صحراها به دنبال دفینه
شاعر : اسماعیل تقوایی