معرفی مجموعه شعرهای طنز «عاشقانههای آبکی» به قلم سیامک سلیمانی روشن و تحفه ی طنز به قلم فاطمه (مهرانه) نعیمی :
طنز مکتوب، رفته رفته جدی گرفته میشود و یک یک راهیان سختکوش خود را معرفی میکند. تحولات شگفتآمیز جهانی، رشد بیسابقه وسایل ارتباط جمعی، شیوع سرسامآور شبکههای اجتماعی، بیش از آن که تحولی در پیشرفت تکنولوژیکی و محصولات فکری ما ایجاد کند، به یک سرگرمیو بیماری خاص اجتماعی دامن زده و مردم را در روابط خانوادگی و موقعیتهای پیشرو دچار بحران کرده است.
در این بین، آنچه روز به روز بر تعدادش اضافه میشود، جوکسازان و لطیفهپردازان اینترنتی است که به سرعت صاعقه برای هر پدیده و سوژهای طنز صادر میکنند. اگر اوضاع به همین منوال پیش برود، تمام مردم موبایل به دست ما طنزپرداز خواهند شد. و ای کاش این قضیه مدیریت شود و طنز فاخر مجال رشد پیدا کند؛ نه هرزنامه و هزل و هجو و فحشها و تصاویر چندشآور.
در بین هنرمندان وظیفه طنزپردازان از همه حیاتیتر است؛ چرا که صفحات شبکههای اجتماعی حرف جدی و خشک را بر نمیتابند و آنچه بیش از همه لایک میخورد، طنز و کاریکاتور است. لذا شعور جمعی حکم میکند که از طنز بهطور بسیار کارشناسانهای باید بهره برد تا به نام توسعه لبخند بر زوال عقل نینجامد.
هر متولی صاحب صلاحیتی وظیفه دارد که برای ساماندهی این لشکر کاربلد اتاق فکرش را به کار بیندازد و با کشف و معرفی و حمایت از طنزپردازان سراسر کشور، نوعی از طنز شریف را وارد حریم خانوادهها کند و لبخند همراه با اندیشه را تبلیغ نماید.
میهمانان این هفته ستون نقدینه، زوج طنزپردازی هستند با نامهای «سیامک سلیمانیروشن» صاحب دیوانک «عاشقانههای آبکی» و همسر گرامیشان سرکار خانم «فاطمه (مهرانه) نعیمی» صاحب دیوانک «تحفه طنز» که دو نفری هر کدام یک نصفه کتاب رباعی طنزآلود درآوردهاند. آن هم در این کسادی بازار کتاب.
سیامک متولد ۱۳۵۶ روستای روشنابسر رودسر و همسرشان، از شاعران جوان گیلانی هستند که به شغل شریف طنزریسی و پرورش کرم ابریشم شعر مشغولند و میکوشند تا با شعرهایشان فضای ادبی میهن خویش را کنند آباد! ما هم این تلاش ارجمند را پاس میداریم و شما را به چند دانه از رباعیات این زوج طنزاندیش مهمان میکنیم.
از دفتر عاشقانههای آبکی سیامک سلیمانیروشن که از شعر آبکی فاصله دارند و گاه خیلی جدی میشوند!
از وحشت یورش تبر حیران است/ جنگل که چنین بینفس و ویران است
از ظلم شکایت به کجا باید برد؟/ وقتی که تبر به دست جنگلبان است
**
چشمان زمین در این حوالی خشکید/ سرسبزی بوتههای شالی خشکید
لبهای ترکخورده شالیزاران/ از هرم مهیب خشکسالی خشکید
و از دفتر تحفه طنز فاطمه نعیمی که در دو بخش رباعی و دوبیتی تدوین شده است:
مرد و زن امروز فقط در کارند/ شب هم برسد ز روی هم بیزارند
بحث و جدل همیشگی بر سر پول/ اما سر «ته دیگ» تفاهم دارند!
**
ترانه در ترانه نالهی سنگ/ پرند موجهای نقرهای رنگ
هوای ابری از تکرار باران/ غمیشیرین به قلبم میزند چنگ
برای این زوج هنرمند طنزاندیش که در کنار زندگی آرام، صبورانه شاعری میکنند و کاری به کار همدیگر ندارند و صبحانه و نهار و شام به خوردن دوبیتی و رباعی مشغولند، طنز جمیل و اجر جزیل و آیندهای روشن با حقالتألیف گزاف آرزومندیم!
امیدواریم اگر روزی روزگاری مشکلات روزگار، آنها را فیلسوف کرد، بُعد اجتماعی رباعیاتشان را تقویت نمایند تا طنز در خدمت مردم، خودی نشان بدهد.
منبع : روزنامه اطلاعات