menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

شعر طنز : سال ها، دل طلب خودرویی از ما می کرد

سال ها، دل طلب خودرویی از ما می کرد
گرچه خود داشت، ز همکار تقاضا می کرد!

وام بانکی همه اش سهم خود آنها بود
فقط از ما طلب ضامن و امضا می کرد

مشکل خویش به همکار اگر می گفتم
سر تکان داده و فوراً ز سرش وا می کرد

درد خود را به مدیر خود اگر می گفتم
کرده تأیید مرا، حل معما می کرد

دل سودایی دربند اهورایی ما
گاه گاهی هوس خودروی مزدا می کرد

تا که تصمیم گرفتیم و گواهی نامه
راه بندان و ترافیک، چه غوغا می کرد

فیض این وام گران تا که مدد فرماید
دیگران هم بکنند آنچه مسیحا می کرد

* بگذریم از غم خودرو که غم مدرسه نیز
چه بخواهی چه نخواهی خودش انشا می کرد*

دانش آموز که روزی ز پی دانش بود
ولی امروز فقط نمره تمنا می کرد!!

زنگ ورزش به کلاس خود اگر حاضر بود
در سر درس زبان، غیبت کبرا می کرد

یکی از دوست خود شکوه و دیگر ز دبیر
آن یکی سر مگوی همه افشا می کرد

کوکب آنروز که آیینه به دستش دیدم
که در آن آینه صدگونه تماشا می کرد،

گفتم این آینه ی کیست که در دست تو است؟!
دیدم از ترس نگاهی که به مینا می کرد

باز شد چون دهن سلسله ی همکاران
هر یکی باز گله از غم فردا می کرد

بی خیال غم کار و غم خودرو که شدم
شادی آمد که خودش عشق، هویدا می کرد
شاعر : مهرانه نعیمی

chatنظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر