menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

آخرین نشست طنزآوران نصف جهان ۹۷

گزارش طنزآمیز یکصد و بیست و هشتمین حلقه ی طنز نصف جهان

یکصد و بیست و هشتمین حلقه ی طنز اصفهان چهارشنبه ۹۷/۹/۷ با تاخیر ۳۵ دقیقه ایی در ساعت ۱۶/۳۵ دقیقه شروع شد.

به گزارش شیرین طنز، به نقل از دفتر طنز حوزه هنری، در ابتدای جلسه، سلطان محمود غز…(ببخشید) آقای محمود سلطانی به برخی از اثرات مخرب تعطیلی حلقه ی طنز طی دو ماه اخیر اشاره فرمودند، (for example: ) زلزله، سیل، تصادف مسوولین و بالا رفتن نرخ طلا و ارز و تورم …( که ما تعجب زده پرسیدیم مگه تو کشور ما تورم هست؟)
سپس به معرفی سه کتاب از سه طنز پرداز معاصر پرداختند.
کتاب “اَلا دختر” از امید مهدی نژاد
کتاب “بامعرفتها” از ابوالفضل زرویی نصر آباد
کتاب “فیضاله” از ناصر فیض
در ادامه به عنوان حسن مطلع جلسه ، خانم عابدی غزلی با عنوان در محضر حافظ با مطلع “سالها پیروی مذهب رندان کردم- و به این شیوه غلط های فراوان کردم” خواندند. سپس خانم آقاجانی متن نثری راجع به طلاق خواندند که با توجه به مجرد بودنشان و با عنایت به اینکه دستی بر آتش نداشتند هیچ اشاره ایی به مقوله مهم و حیاتی مهریه نکرده بودند، و ما بلاخره نفهمیدیم مهریه را کسی داده،کسی گرفته؟! پس اثرشان نقد نشد و نسیه ماند. سپس آقای علی نقوی نثر طنزی خواندند راجع به مردی سیبل کُلفت که شُل کن، شُل کن گویان، آمپولهای سِفتی می زد.
بعد از آن آقای صفری بدون اینکه “دور از جونی”،” بلانسبتی” بگویند غزلی خواندند با مطلع:
” جز من و تو به جهان هیچ خری نیست که نیست ”
بعد از ایشان آقای محمد ربیعیان شعر “روز تعطیل است و من کاری ندارم تو خونه” را خواندند که من در جا و بدون فوت وقت به غیبگویی ایشان ایمان آوردم. توصیه می کنم شما هم ایمان بیاورید.
سپس آقای حمید ربیعیان پسر عموی ایشان بدون کسب اجازه از سعدی شیرین سخن سرودند که:
” ایها الانسان جهان جای تن آسانی نیست
جای آزادی و آسایش ارزانی نیست”
و بنده به این مهم پی بردم که غیبگویی در خاندان ربیعیان های نجف آباد موروثی است.
سپس خانم نژند شعری راجع به ژن خوب خواندند و همگان را در حسرت داشتن ژن خوب فرو بردند.
در ادامه خانم طالبی شعر طنز شب یلدا را خواندند و با توصیف خوراکی های شب یلدا آب از لب و لوچه ی حاضران سرازیر کردند.
سپس آقای میرزایی شعری خواندند از زبان مادری که دخترش را نصحیت می کند به احترام خانواده شوهر، مخصوصا، مخصوصا مادرشوهر تا شاید آقای آزاد از موضع خود عقب نشینی کرده و کمتر راجع به مادرزن افاضه فضل نمایند. که الحمدالله افاقه کرد و جناب سعید آزاد این بارشعری برای فرحناز خواندند.
” زنی بر گیسوانت ژل، فرحناز
بری از پیر و برنا دل، فرحناز
خوراک کوسه ها می گردی آخر
اگر آیی لب ساحل ، فرحناز
و شعری دیگر به لهجه اصفهانی با مطلع؛
” دو سه روزِس که زنم یُخده چی با من یه وَرِس”
(آخرش هم ما نفهمیدم آقای آزاد با خانمشون یه وَرِس، یا خانم آزاد با آقاشون یه وَرِس، خداوند هر دوشان را از یه وَری بودن رهانید و دو وَری نماید، انشاالله).
آرش فرهنگ پژوه چاخان ترین شاعر حلقه ی طنز اصفهان بود با شعر ” وضعیت مثل قدیم است همانطور که بود”
سپس آقای علیرضا محمودی ترانه ی غیر معروف ” کم بکن از دور و برم ریا رو ” خواندند.
خانم قائمی شعری با ردیف تخمه بشکن خواندند و همگان را توصیه به تخمه شکستن کردند در این اوضاع وانفسا .
جناب دکتر نیکوکار به استقبال بیتی از طنز پردازان رفتند با مطلع
” من از آن بوسه ی کشدار خوشم می آید
از رُژ گونه ی سرکار خوشم می آید” و در ادامه تمام علاقه مندی های خود را برشمردند و الا ماشاالله که چقدر خوششان آمده بود و از چه چیزهایی( لعنت ا… علیه) خوششان آمده بود.
نوبت رسید به پیر عرصه طنز آقای طالبی شیرین سخن که فرمودند من به استقبال بابا طاهر عریان رفتم حالا ایشان در این هوای سرد، عریان به استقبال رفته بودند یا بالا پوشی هم برای باباطاهر برده بودند اَنا لم اَسال و لا اَدری …
به هر جا بر زبان نام زن آیو
مرا اشک روان بر دامن آیو
رفیقانم زن دوم گرفتند
خوش آن ساعت که نوبت بر من آیو
آقای پورشیدی که آمدن همه به حلقه ی طنز زیر سر ایشان است با شعری به معرفی وجنات و محاسن پنهان و پیدای خویش پرداختند، و همگان دریافتند ایشان اگرچه اصالتا ریشه در کرمان دارند اما در اصفهان میوه دادند حالا چه میوه ایی و در چه فصلی؛ الله اعلم
” من محمد که اسم روتینِ_
نیمی از مردم جهان دارم! ”
حسن ختام این حلقه، شعر زیبایی بود از سلطان محمود غز …( ببخشید) آقای محمود سلطانی با مطلع
“ای خسته دلان هلا بخندید
آماده شوید تا بخندید”
که مرا به یاد توصیه روان شناس عزیزی انداخت که فرمودند، اگر یاد بگیرید به مشکلات خود بخندید همیشه سوژه ای برای خندیدن دارید.
حلقه ی طنز این ماه به پایان آمد اما؛
مبادا گمان کنید که همین تعداد اندک در حلقه بودند؛ هرگز
تعدادی دیگر هم بودند که فقط مصرف کننده بودند و قهقه زن.

chatنظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر