طنز ، ابزار ارتباطات اجتماعى
طنز یکی از عناصر حیات اجتماعی است. پدیدهای تاریخی که همواره بشر به این موضوع پرداخته است. در این مقاله تلاش میشود تا این پدیده شگرف اجتماعی شناخته و تحلیل شود. در آغاز از خود میپرسیم طنز چیست؟ تعاریف آن کدام است؟ سپس به گونهشناسی طنز میپردازیم و انواع آن را برمیشماریم. سپس نگاهی به تاریخچه طنز در طول تاریخ میاندازیم، با این هدف که این پدیده اجتماعی بهتر شناخته و تحلیل شود.
در جستوجوی چیستی
دهخدا در لغتنامه وسیع و بینظیرش در تعریف مفهوم طنز چنین مینویسد: طنز به معنای افسوس داشتن، بر کسی خندیدن، عیب کردن، طعنه، سخره، سخن به رمز گفتن است. به نظر نمیرسد طنز این همه معانی را در بر داشته باشد، پس باید بین هجو، هزل، لطیفه و جوک تمایز قائل شد و سپس تمایز آنان را با طنز مشخص ساخت.
هجو که گاه مترادف به معنای ناسزاگویی، عیب دیگران را بزرگنمایی کردن است میتوان گفت: هجو کلامی است یورشبر، پردهدر که زشتیها را بزرگنمایی میکند، خواه زشتیهای رفتاری، خواه کاستیهای روح، واژگان در هجو برهنهاند و نگارنده در این شیوه گفتاری از دشنام سرنمیتابد و از تهمت و افترا دریغ نمیورزد. (مراقبی، ۱۳:۱۳۷۶)
هزل
واژه هزل دو معنا دارد؛ یکی در مقابل جد است و دیگری خود نوعی شیوه طنزپردازانه است که در آن، زبان رُک و بیپرده به محرمات و تابوهای اجتماعی میپردازد و از اینروست که آن جزو واژگان طنز نیز قرار گرفته است.
هزل در لغت به معنای بیهودگی و لاغرگردانیدن کسی آمده است. نیز آن را به معنای لاغ و سخن بیهوده گرفتهاند که خلاف جد است. دهخدا مینویسد: «هزل آن است که از لفظ معنای آن ارائه نشود؛ نه معنای حقیقی و نه معنای مجازی و آن ضد جد است». البته این تعریف اندکی مبهم است. چه همانگونه که حلبی (۱۳۶۴) هم میگوید لفظ بدون معنای حقیقی و مجازی، مهمل است،حال آنکه هزل دارای معنا است.
دهخدا ادامه میدهد: «در اصطلاح اهل ادب شعری است که در آن کسی را ذم گویند و بدو نسبت ناروا دهند یا سخنی است که در آن مضامین خلاف ادب و اخلاق آید» اولاً، هزل فقط ویژگی شعر نیست بلکه در نوشتههای منثور نیز به کرات دیده میآید. وانگهی بخش اول تعریف با ذکر عبارت بدگویی کردن، به تعریف هجو نزدیک شده است. واژههایی که از هزل برآمده است یکی هازل است به معنای کسی که سخنان شوخ و گاه تند میگوید، دیگری هزل است به معنای بسیار شوخیکننده و نیز هزلنیوش و هزلفروش. (طالبی، ۱۳۹۸؛۱۶)
در واقع، میتوان گفت که هزل دو معنای مشخص اما مرتبط با هم دارد. یکی آثاری که بر مبنای شوخیها و سخنان بیهوده و گزاف شکل گرفتهاند و دیگری نوشتههایی که پا به درون حریمهای ممنوع میگذارد و حرمتهای اجتماعی را به باد استهزا میگیرد. خیلی از این نوع هزل به «خلاعات عذار» یاد میکند؛ یعنی گستاخی در گفتن و نوشتن سخنانی که معمولاً مردم… از یادکردن یا شنیدن آنها شرم میکنند و روی در هم میکشند.
رچه در خلوت از آنها خوشوقت میشوند و وقتشان خوش میشود. (حلبی، ۱۹:۱۳۶۴) مجابی میگوید: «در ادب کهن هزل با هجو عمعنان است و با آن درآمیخته است. هزل از داوری اجتماعی حکیمی واقعگرا درباره زمانهاش نشأت میگیرد که طیفی از اخلاق رایج، نهادهای اجتماعی، باورها و رفتارهای فردی و جمعی عصر را به تازیانه تشکیک نقادانه مینوازد(مجابی، ۲۵۷:۱۳۹۵)
جوک به معنای انتقال اندیشهای نه به منظور اثرگذاری به افراد است، پیام خاصی در آن نیست و صرفاً هدف. مزاج است با آن تعبیر لطیفه نیز بهکار میآید. دهخدا چنین مینویسد: جوک یا لطیفه حکایت کوتاهی است که برای خنداندن تعریف شده است. در مورد لطیفه عنوان شده که مؤنث واژه لطیفه است. به گفتار نقد و کلامی مختصر در غایت حس خوبی گفته میشود.
به عبارت دیگر، لطیفه نکتهای است که در نفوس تأثیر میگذارد، بهنحوی که موجب سرگرمی و انبساط قلب گردد. (دهخدا، ۲۵۰۷:۱۳۵۸) جوکها خود انواع بسیار دارند: جوکهای سیاسی، جنسیتی، قومی، نژادی و… همچنین باید جوکهای کلامی را از جوکهای غیرکلامی متمایز کرد. جوکهای کلامی شامل نوشتهها است، نظیر پیامهای کوتاه یا پیامهای صوتی که با صدا ضبط شده است، در حالی که جوکهای غیرکلامی شامل تصاویر، کاریکاتورها، فیلمهای صامت و… است.
با آنچه آمد،مشخص میشود که طنز، هدفی اجتماعی دارد. بنابراین، بیهوده نیست و صرفاً به مزاح نمیپردازد. با زبانی لطیف و ظریف ادا میشود، هنر بزرگی است که از گروهی بزرگ برمیخیزد. منظور آن است که فردی چنان روح بزرگی دارد که میتوان حتی مصائب اجتماعی را جذب کند، در روح خود تحلیل نماید، سپس آن را تبدیل به اندیشهای نرم نماید آنچنان که انسانها با شنیدن آن، سختیها را بهآسانی تحمل کنند، در مقابل حوادث سقوط نکنند و به نوعی تمدد اعصاب دست زدند و زندگی را تداوم بخشند. طنز، انواعی دارد: طنزهای سیاه، خاکستری و سفید که باید آنها از یکدیگر متمایز ساخت.
طنز، پدیده اجتماعی
با آنچه بیان شد طنز از جهات بسیار، پدیدهای است اجتماعی و در گردونه ارتباطات انسانی جای میگیرد. از یک سو، از دل جامعه برمیآید و نماد تاریخی حوادثی است که بر جامعهای خاص در زمانی خاص گذشته است، لذا هم زمانمند و هم مکانمند است.
نوعی زبان اجتماعی است و شناسایی مکان آن با نشانهشناسی کلمات یا حتی مقولات آن به دست میآید. از سوی دیگر به جمع برمیگردد و در اعماق جامعه جای میگیرد، هم اندیشه، هم رفتار، تحت تأثیر قرار میدهد.
منبع : روزنامه اطلاعات/دکتر باقر ساروخانی
ادامه دارد …