مهرداد نعیمی در بی قانون نوشت :
در یک صبح زیبای اسفندی کسی را در خیابان دیدم که…. راستش خیلی هم آدم مهمی نیست، خوشتیپ هم نیست، از همان پنجاه متری میدانستم که دوست دارم به سراغ این آدم رفته و حالش را جا بیاورم. همیشه این وقتها دهانم مثل کویر خشک میشود. دلم واقعا میخواست جلو بروم و حرفهایم را مثل گلوله به سمت سرش تیراندازی کنم، اما نتوانستم… تازه اصلا از کجا معلوم طرف میایستاد و به حرفهای من گوش میداد؟ خلاصه در همین افکار بودم که خیلی زود در میان جمعیت گم شد، حالا دیگر یادم آمد چه باید به او میگفتم… همه عمر دیر رسیدیم… میتوانست اینطوری شروع شود: «روزی روزگاری» و اینطور به پایان برسد: «ماجرای غمانگیزی بود… نه؟»
روزی روزگاری در ایران، آدمها بیشتر از آنکه در زندگی حقیقی حضور داشته باشند، در دنیای مجازی حضور داشتند، دیگر هویت کارها مهم نبود، همه فقط لایک میخواستند. حتی سیاستمداران، ورزشکاران و هنرمندان هم در این راه آنقدر اکتیو بودند که انگار خواب و خوراک نداشتند… خوشبختانه شبکههای اجتماعی باعث شدند بفهمیم چرا ایرانیها در علم و تکنولوژی اینقدر موفق هستند، مثلا چند مورد که همین اسفند در اینستاگرام مشاهده کردیم اینها بودند: یکی از بازیگران تلویزیونی از ساعت آخرین مدل سوئیسیاش رونمایی کرد و البته برای آنکه ریا نشود فقط 84عکس از جهات مختلف در اینستاگرامش قرار داد، توقف در این عدد برای هواداران واقعا ضدحال بزرگی بود. نفر بعد کلوزاپی از خودش قرار داد تا دهان آنهایی که میگفتند رنگ آبیِ حناییِ چشمانش قلابی است را ببندد… این یعنی استفاده مفید از اینترنت و دوربین عکاسی…
یک فوتبالیست وقتی سلفی خودش و پاستایش را شیر میکرد، دو بار تاکید کرد که این رستوران در سعادتآباد است که یکوقت خدای ناکرده ملت فکر نکنند ایشان خیلی پولدار است و در پاتوقهای ارتش جمهوریخواه ایرلند واقع در دوبلین پاستا میخورد. دیگری از هفت پیرسینگ روی بینیاش رونمایی کرد، آنیکی صبحانهاش را نشان داد که بروشتا با نان نارگیل گریلشده همراه با شیر کانگورو بود، تتلو از بهنوش بختیاری شاکی شد که چرا خودش را پرفالوئرترین نامیده، چراکه این مقام فقط به او تعلق دارد! نفر بعدی عکسهایی از پاراسل سواریاش در اتریش شیر کرد، بعدی سلفی انداخته برای نمایش شال گردنش از جنس مار پیتون، نفر بعدی روزی هفت تا عکس از برادر مرحومش میگذارد و خودش را وارث بر حق او میداند و بهتازگی هم خبر داده که بهزودی آلبوم خودش به بازار خواهد آمد، بازیگری نهچندان مشهور ادعا کرد که در هشت سال گذشته، در 45فیلم نقش اول داشته، تاکید کردند که ذرهای هم غلو نکردند گویا، میشود بهعبارتی سالی 6 فیلم! نفر بعدی روزی یک عکس آتلیهای جدید رو میکند، همه از دم متفاوت، نفر بعدی با تلویزیون هشتاد اینچیاش سلفی گرفت، یک سلبریتی عکسهایش را در حالتی که یعنی دارد به مردم کمک میکند، با اجازه شیر کرد… و اما شخصی که امروز دیدمش در سال 93 همه فعالیتهای بالا را حداقل یکی 10 بار انجام داده است، میگویند دارد برای انتخابات آماده میشود، امروز هم مثلا مشغول کمک به مردم برای خرید نوروزی بود، میگویند با همین کارها کلی هم طرفدار پیدا کرده، ماجرای غمانگیزی بود… نه؟
منبع : بی قانون (ضمیمه ی طنز روزنامه قانون) شماره ۴۸۲