استنداپ کمدی ابوطالب حسینی، وحید رحیمیان، ساره رشیدی و محمدمتین نصیری در مرحله دوم گروه دوم شب هفتم خنداننده شو سری دوم به همراه نقد آن را در ادامه می بینید :
استندآپ کمدی ابوطالب حسینی
معین بادپا: ابوطالب حسینی با اجرایی خوب و متنی قابل قبول به روی صحنه رفت. اما این به معنای یک استندآپ کمدی ایده آل نیست.
***
***
از ایده تا شروع
سعید ابوطالب با قراردادن «بیکاری» به عنوان کلیدواژه استندآپ خود و رفتن به دیگر کشورها روایتی با فراز و نشیب اجرا کرد. او این فراز و فرود را در لحن خود نیز به کار برد. روایتی که هم با کنایههای اجتماعی همراه بود و هم خنده مخاطب را به دنبال داشت. روایت او از دیالوگ دونفره میان او و پدرش آغاز شد.
کنار هم قراردادن یک بازنشسته که باید دوران استراحت خود را سپری کند با فردی که هنوز جایی در بازار کار ندارد، یک شروع خوب بود. عبارت مهمی که در دیالوگ او و پدرش استفاده شده کاملا همراستا با موضوع استندآپ، یعنی بیکاری بود و آن عبارت «کتونی چینی» است.
بگو و برو
یک ویژگی مهم استندآپ کمدی ابوطالب حسینی این است که تلاش میکند از بسط دادن بیش از حد یک طنز یا شوخی پرهیز کند. او به عناون کمدین میداند که گاهی اوقات شرح بیش از حد یک شوخی، نه تنها به شدت طنز او لطمه وارد میکند بلکه زمان او را هم خواهد گرفت. به همین دلیل است که ابوطالب هر گفتگو یا اتفاق را در بازه زمانی کوتاه خلاصه میکند.
این کار باعث میشود تا اگر خنده گرفت، از خنده نکاهد و اگر خنده نگرفت، وقت مخاطب را بیش از حد نگیرد. البته بسط دادن یک شوخی اگر به درستی اتفاق بیفتد، میتواند موفق عمل کند، اما به همان نسبت ریسک بالاتری دارد.
اشارات اقتصادی و اجتماعی
اشاره به کاهش ارزش ریال در برابر دلار، استفاده از واژه پلنگ در باغ وحش برای کنایه به یک پدیده اجتماعی، قاچاق انسان با اشاره به پوست گوسفند، مهاجرت نیروی کار با هدف زندگی بهتر، فرهنگ عذرخواهی در شرق آسیا، مشکلات قطعی برق، نبود فرهنگ استعفا و …. اشارات ریز و درشتی است که در جای جای روایت ابوطالب دیده شد.
شاید بتوان گفت در برخی از این قسمتها، اشارات او نتوانست آنگونه باید به هدف خود برسد، اما قرارگیری آنها اغلب در جای درست صورت گرفته بود.
وقتی نیازی نیست
طنز ابوطالب با اجرای مسلط، نیازی به اشارات غیرقابل پخش ندارد و اینکه او چرا فردی چون او به سراغ چنین موضوعاتی میرود جای سوال است. متاسفانه لحاظ کردن چند شوخی مستقیم یا غیرمستقیم که حداقل در چارچوب تلویزیون نمیگنجد، به امری عادی تبدیل شده است. یک کمدین باید بداند هر رسانه، موقعیت و فضایی، شرایط خود را دارد و نمیتوان با یک فرمول، برای همه آنها یک نسخه صادر کرد.
دغدغه جزئی یا کلی
در روایت ابوطالب حسینی، بارها به دغدغههای اجتماعی و اقتصادی اشاره شد. اما با نگاهی از فاصله دورتر به روایت او، این دغدغه در کلیت داستان مشاهده نشد. اگرچه موضوع او بیکاری بود، اما این عنوان در طول اجرا، ذهن مخاطب را به سوی خود هدایت نکرد.
ابوطالب حسینی
ابوطالب حسینی توانست با اجرای خوب و متن قابل قبول، از عهده یک استندآپ کمدی برآید. اما حال که او توانایی اجرایی به مراتب بهتر را دارد، چرا مقتضیات یک رسانه را برای اجرایش در نظر نمیگیرد؟
***
استندآپ کمدی وحید رحیمیان
معین بادپا: اگر یک دقیقه نخست را از اجرای وحید رحیمیان بگیریم، از استندآپ کمدی او چه میتوان نوشت؟ عنوانش را چه میتوان گذاشت؟ حرفش چه بود؟ آخرش چه؟ هیچ کدام از این سوالات جواب ندارد.
***
***
فقط یک دقیقه
وحید رحیمیان قصه خود را با صحبت از استعداد آغاز کرد. موضوعی که میتوان بارها و بارها درباره آن هم جدی نوشت و هم با طنز سخن گفت. او برای شروع به سراغ موسیقی زیرزمینی رفت و با نقدی به ترانههای آن که بیتناسب با هدف اصلی این سبک موسیقی، یعنی اعتراض است، آغاز خوبی داشت. حتی تلاش کرد تلنگری کوچک به برخی از موسیقیهای پاپ بزد. اما هرچه بود همین بود و بس. از اینجا به بعد دیگر باید استندآپ او را تمام شده تلقی کرد.از استعداد بازیگری گفت. اما جز روایت یک مگس در موقعیتهای گوناگون، اجرایش هیچ نداشت. او با دستان خود، اجرایش را به یک مرداب کشاند. اجرایی که در شأن برنامه خندوانه و مخاطبان آن نیست و با پایینترین سطح کیفی اجرا شد. گویی او تفاوتی میان سخن گفتن در یک جمع دوستانه سه نفره با اجرا در مقابل یک ملت را نمیداند و نه دقیقه تمام با درآوردن صدای وزوز، به دنبال خنده گرفتن بود.
در روی همان پاشنه
وحید رحیمیان در اجرای اول خود، با حرکاتی ناپسند و نه بازی، آن هم به ضعیفترین حالت ممکن یعنی بردن انگشت دست در بینی خود، به مرحله نجات رفت و با رای تماشاگران در مجموعه اجراهایی ضعیف در مرحله نجات، به مرحله دوم آمد. او این بار هم همان رویکرد را به شیوهای دیگر تکرار کرد. بعید است خودش نداند که با این رویکرد به مقصد صحیح و نه صرفا اول شدن در مسابقه نمیرسد. مگر آنکه برایش اهمیتی نداشته باشد تا در کدام درجه کیفی از لحاظ ساختاری قرار بگیرد. سوال اینجاست که آیا از نگاه او، اجرایش مناسب مخاطب برنامه خندوانه و چه بسا چند ده میلیونی خنداننده شو است یا نه؟
وحید رحیمیان
وحید رحیمیان یا راه خود را انتخاب کرده است یا هنوز به دنبال تجربه است. اگر انتخاب او همانی است که از او میبینیم که هیچ. اما اگر هدفی جز آنچه بر روی صحنه میرود دارد، باید این را به وضوح به مخاطب نشان دهد.
***
استندآپ کمدی ساره رشیدی
معین بادپا: ساره رشیدی اجرای خوبی دارد، مسلط است. اما استندآپ کمدی خوب یک پایه مهم دیگر هم دارد و آن متن خوب است.
***
***
خاطره برای لبخند
استندآپ کمدی ساره رشیدی با محوریت تفاوت مردمان شیراز و شمال ایران در زمینه کار و تلاش اجرا شد و حرفهایش را در بستر ماجرای یک دختر دانشجوی شیرازی در شمال با صاحبخانهای شمالی روایت کرد. او از لهجه هر دو گروه استفاده کرد تا متن خودش را تقویت کند.اما چنن اتفاقی نیفتاد. مشکل اصلی متن یکدست و بدون فراز و فرود او بود. حدس زدن آنچه او در ادامه خواهد گفت کار سختی نبود و همین موضوع از اشتیاق مخاطب برای پیگیری استندآپ او میکاست. نبود نقطه قابل توجهی برای گرفتن خنده کافی از مخاطب در یک استندآپ، روایت کمدین را به جایی میرساند که اگر دقایقی از اجرا را هم از دست بدهد، ضرر نکرده است.
نه دغدغه نه خنده
متن ساره رشیدی نیز همانند برخی از متنهای دیگر نه از خنده به میزان کافی برخوردار بود و نه از یک دغدغه سخن میگفت. بنابراین مشخص نیست چرا این متن برای یک استندآپ کمدی انتخاب شده بود. این موضوع حتی در میزان خنده حاضران در استودیو که معمولا شرکتکنندگان را با خنده همراهی میکنند هم مشاهده شد.
ساره رشیدی
نبود متن خوب یکی از مهمترین ضعفهای اکثریت شرکت کنندگان است. کمدینهای حاضر در یک مسابقه پیش از شرکت در برنامه باید تعدادی متن چکش کاری شده همراه خود ببرند. مگر آنکه خود نیز امیدی به بالارفتن از هر مرحله نداشته باشند. ساره رشیدی باید بداند برای یک اجرای خوب؛ تمرکز بیشتری بر متن نیاز است.
***
استندآپ کمدی محمد متین نصیری
نگار فیضآبادی: محمدمتین نصیری در شب دوم از مرحله دوم خنداننده شو، اجرای مسلطی را از خودش به نمایش گذاشت. در کلام، لحن و زبان بدن او استرس چندانی به چشم نیامد و نشان داد که خودش از اجرایش لذت می برد. اما آیا همین لذت او و تسلطش بر متن کافی است؟
***
***
عجله برای رسیدن به بزرگسالی
نصیری با انتخاب سوژههایش ثابت کرده که ترجیح میدهد به جای پرداختن به دغدغههای نوجوانها، خودش را با شتاب هرچهبیشتر، به دنیای بزرگسالی پرتاب کند. واقعاً چه لزومی دارد یک نوجوان ۱۷ ساله سراغ جملههایی مثل «سلامتی همه زندونیا، تیزی رو کشید، خطاش ریخت، رد داده بود، کودک درون خلافکار و…» برود؟برای مخاطب، جالب است بداند یک نوجوان از دنیای خودش چه حرفی برای گفتن دارد. کافی ست اخبار مربوط به نوجوانها را دنبال کنید تا بدانید این دوره سنی چقدر مهم است. دورهای که متأسفانه برای خود محمدمتین اصلاً مهم نیست. او میتوانست از همان فضای فانتزی برای گفتن حرفهای مهمتری استفاده کند اما مشتاق بود با بازی کلامی «قتل و غلط اضافه» مخاطب را بخنداند.
با تشویقهای اشتباه، آدرس غلط ندهیم
مخاطبها با تشویقهای اشتباه، میتوانند به محمدمتین نصیری، آدرس غلط بدهند و او را در مقصدی نادرست، تثبیت کنند. کاش کسی به شرکتکننده نواجوان خنداننده شو یادآوری کند تو میتوانی طور دیگری بخندانی و روی تیغ ابتذال شوخی با عمه و زندان و… حرکت نکنی. بهجای ایجاد تضاد بین سن، صدا و فیزیک، میشود از تکنیکهای دیگری هم استفاده کرد که ظاهراً انگیزهای برایش وجود ندارد. امیدوارم نصیری، جملات پانتهآ بهرام که گفت «تو قشنگی، آدم باهات میآد، متنت خوشگله» را بهحساب قوت استندآپ کمدیاش نگذارد.
محمدمتین نصیری و چالش تضاد
همچنان این سؤال باقی است که چرا اشکان خطیبی بهعنوان مربی، تلاش میکند تا محمدمتین نصیری را در چالش تضاد سن و محتوای متن استندآپ کمدی قرار دهد؟ یعنی هیچ راه دیگری وجود ندارد که توانمندی این نوجوان به نمایش گذاشته شود؟
نوجوانی که نماینده نوجوانها نیست
محمدمتین نصیری می توانست با یک انتخاب هوشمندانه سمت سوژهای برود که خاص دوران نوجوانی است. مگر نوجوانان، دغدغههای کمارزشی دارند که به چشم محمدمتین نمیآید؟ وقتی او خودش درباره این مرحله از زندگی حرفی برای گفتن ندارد، باید از بزرگسالان انتظار درک نوجوانها را داشته باشیم؟ نصیری در اجرای خود نشان داد که حفظیات خوبی دارد و بلد است متنها را بدون استرس اجرا کند. اما تا کجا میشود تسلط او را تحسین کرد؟ بهنظر میرسد محمدمتین نصیری، بهعنوان نوجوانی به خندوانه آمده که نماینده نوجوانها نیست و دغدغهای در این زمینه ندارد.
پایان پیام
منبع : پایگاه خبری گُلوَنی