- جای سِفت راه نرفته بود که شب برایش دراز شده باشد!
- دروازه بان، بین دو نیمه گل خورد!
- دیشب خوابت را دیدم، سلام رساند!
- گزینۀ دستت روی میز بود، گرفتم!
- نقطه ضعف ام را در انتهای همین کاریکلماتور گذاشته ام.!
- همه در “رفاه”بودیم، در صف سبد کالا!
- برای تزریق آمپول خوابیدم، امّا خواب ام نبُرد!
- من رنگِ “صورتی”را دوست دارم که پودر نزده باشد!
- با ترک قلیان، “پیپی” شد!
- روی حرفم ایستادم، کمر حرفم رگ به رگ شد!
- مورچه ها دُور فرهاد جمع می شوند، وقتی رویایش “شیرین” می شود!
- با فریاد، از بلندای سکوت پایین آمد!
- چشم تیزش، نگاهِ هیزم را بُرید!
- لبِ دوخته ام را به دوش می کشم، با نگاه ام!
- وقتی”پدرم در آمد”، قامت خم کردم!
- با زنبیل در صفِ نماز وحشت، “جا گرفته بود”!
- تا برایش خطّ و نشان “کشیدم”، به ترازویم ظنین شد!
- مدیون “برجستگی”هایش شده ام!
- آدم با بخاری می شد، تا جوش می آورد!
- دیفرانسیل خودرو برای خواباندن ترمز دستی، لالایی می خواند!
- مشکل”حقوقی”ام را، با قرض از قاضی حلّ کردم!
- پای عشق ام، می لنگد!
- برای بالا رفتن از درخت، سایه ام نردبان شد!
- تا “حرف آخر” را زدم، همۀ حروف به طرف ام یورش بُردند!
- فقط بین آنها من بودم که “فرق”نمی گذاشتم، چون طاس هستم!
- نقّاش روی کاغذ خماری “می کشید”، روی زرورق….!
- حرف های”دوپهلو”یم را، به متخصّص کلیه ارایه دادم!
1.2K بازدید
0 دیدگاه