پیاز به بالاترین حد قیمت خود در بازار رسید.
شعری طنز در این رابطه:
پیازم من پیازم من پیازم
گران قیمت شدم بر خود بنازم
دگر من هم شدم قاطی میوه
به هر میوه فروشی در فرازم
ز چشم قشر مستضعف به قیمت
روانه اشک حسرت را بسازم
زمانی بوی من بوی بدی بود
کنون صاحب به عطری دلنوازم
دگر فاسد شدن در کار من نیست
چرا؟ چون صرف در حد نیازم
خلاصه کبک من خواند خروسی
در این بازار اسبم را بتازم
فقط ترسم برای حفظ قیمت
کسی پیدا شود امحا سازم
شاعر : اسماعیل تقوایی