ما آزمودهایم در این فیس لایک خویش
باید دیاکتیو بکنیم و بریم به پیش
باید فرار کرد از این شهر استتوس
دادند یک جماعت گنده به بنده کیش
من مات ماندهام که چرا کیش میشوم
سوگند میخورم به کلیسای بیکشیش
گاهی شبیه عقرب و گاهی شبیه مار
مهمان نمودهاند مرا دوستان به نیش
من ارث هیچ بیپدری را نخوردهام
یا مثل عدهای نشدم عینهو سریش
بسیار صاف و سادهام و مهربان و خوب
اینها غنیمت است در این وضع گرگ و میش
نان حلال میخورم اما نمیخورم
نان فلان فلان شده از طول و عرض ریش
تنها خلاف گندهی بنده PMC است
باید تشکری بکنیم از حضور دیش
معتاد و لات و لوت و اراذل نبودهام
یا اهل بنگ و منگ و کراک و می و حشیش
مستی من به خاطر اشعار حافظ است
ایشان مرا نموده شدیداً روان پریش
اصلاً تمام اهل هنر اندکی خُلند
هر چند بنده نیز کمی از بقیه بیش…!
باشد! قبول! بنده خل و چل… ولی شما
دیگر نیا درون کامنتت قر و قمیش
من حال میکنم بنویسم سه نقطه چین
من حال میکنم بکنم بوس و خواب و جی …
من خستهام از اینهمه سرکوب بی خودی
من خستهام از این همه ای وای و آخ و ایش
اینجا غزل به آخر کار خودش رسید
حالا به شعر طنز خودم میدهم فینیش
شاعر : فاضل ترکمن
منبع : مجموعه شعر طنز وقتی دماغ پینوکیو توی سوراخ گوش من بود