*فالگیر
پیرمرد فالگیری در گذر
دیدم و گفتم : چطوری ای پدر؟
گفت : دارم کسب روزی می کنم
از حماقتهای جمعی رهگذر
گفتمش : توضیح افزونتر بده
تا که حالم جا بیاید بیشتر
گفت : قربانت شوم، این کمترین
مانده در امروز خویشم دیده تر
خواهد اما پیر و برنا، مرد و زن
تا دهم زآینده ی ایشان خبر
بر سبیل طنز می پرسم تو را
جان مولا؛ جان هر صاحب نظر
ابله اینانند یا من ابلهم؟
خر من استم یا که اینانند خر؟
*شاعر : عباس خوش عمل کاشانی (شاطر حسین)