آیین رونمایی از مجموعه آرشیو و کتابخانه نشریه توفیق طی نشستی با عنوان «توفیق ؛ آفاق طنز و فکاهه در ایران» ، عصر یکشنبه ۲۴ آذر در مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی برگزار شد.
به گزارش شیرین طنز ، به نقل از ایرنا، در این برنامه، ابتدا کاظم موسوی بجنوردی برای حاضران سخن گفت: اهدای مجموعه اسناد و مدارک و نشریات توفیق به کتابخانه مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی از هر جهت فرصتی فرخنده و بجا پدید آورده است تا از این طریق، بار دیگر بر اهمیت بینظیر آن نشریه و مجموعه نفیسِ متعلّق به آن تأکید شود.
گردآوری و حفظ و نگاهبانی از این مجموعه در طول سالیان دراز و در کوران حوادث این سرزمین در دهههای اخیر، برگ زرینی بر کتاب افتخارات مدیران و مسئولان و بنیانگذاران این نشریه میافزاید و باید به برادران بزرگوار توفیق تبریکها گفت و بر همّت والای ایشان درودها فرستاد که این مجموعه را همچون بخش مهمی از تاریخ فرهنگی و مطبوعاتی کشور ما در قرن اخیر از گزند انواع حوادث محفوظ داشتند و اینک آن را به ملت ایران کردند.
فرصتی گرانبها برای محققان و پژوهشگران
اهدای این مجموعه فرصتی گرانبها برای محققان و پژوهشگران تاریخ سیاسی و فرهنگی و اجتماعی ایران در قرن اخیر است تا با تحقیق و پژوهش در آن، به زوایای مهمتر و ناشناختهتری از وجوه شگفتانگیز فرهنگ و تاریخ کشور ما دست یابند.
رییس مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی ادامه داد: در میان مطبوعات سده اخیر ایران و زبان فارسی، به اغلب احتمال کمتر نشریهای از حیث محبوبیت و نفوذ در انواع طبقات اجتماع به پایگاه و جایگاه توفیق دست یافته است.
از آنکه توفیق نشریهای مردمی بود و در همه احوال کوشید صدای مردم باشد و در جامه طنز ، حوادث و طبایع ایران و جهان را منعکس کند و تأثیر آن بر افکار عمومی ایرانیان در چندین دهه، موضوعی قابل بررسی است، بهویژه که مردمِ آن روزگار، غالباً نکتهها و مضامین جالب و شیرینی از توفیق نیامده بود، ولی مردم دوست داشتند آن مطالب را به توفیق نسبت دهند.
او اضافه کرد: طنز گرچه در تاریخ ادبیات منظوم و منثور فارسی؛ سابقهای طولانی دارد و توفیق بهنحو کافی از آن برخوردار بوده است، با این همه، نوآوریهای توفیق و کامیابیهای آن مایه شگفتی است و بجاست که دستاندرکاران مطبوعات در روزگار ما از این جنبه نیز به توفیق نظر کند و این امتیاز مهم را در مرکز توجه قرار دهند.
در واقع، گرچه توفیق پایی استوار در سنت طنزنویسی و طنزپردازیِ ایرانی و فارسی داشت، اما انواع طنز در آن به صورتی نو و قالبی نوین عرضه میشد و این دو را به خوبی در خود پیوند داده بود.
بیشک سهم عمده نویسندگان و سرایندگان و دیگر هنرمندان دستاندرکار نشریه توفیق را میباید در این عرصه در نظر گرفت و اجر نهاد، بهویژه که غالب آنها از سرآمدانِ نویسندگان و شاعرانِ عهد بودند.
موسوی بجنوردی همچنین افزود: تشکر و سپاسگزاری از خانواده توفیق که این مجموعه ارزشمند را که علاوه بر نشریات، شامل مقدار قابل توجهی از لوازم و اسناد و مدارک توفیق در طول مدت فعالیت آن است، به کتابخانه و مرکز اسناد مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی سپردند، بر عهده خویش میشناسیم و هر محققی که در آینده از این مجموعه بینظیر بهرهمندی حاصل خواهد کرد، متوجه اهمیت فوقالعاده آن خواهد شد.
ویژگی توفیق همین به طنز پرداختن است
سخنران بعد، احمد مسجدجامعی بود. او از درآمیختگی طنز با زندگی ایرانیها گفت و با اشاره به توفیق اظهار کرد: ویژگی توفیق همین به طنز پرداختن است. طنزی که اگرچه تلخ است اما حدود و حریم آن را میداند زیرا طنز را مردمآزاری و خنداندن به هر شیوهای نمیداند.
زیرا یکی از مشکلات و آفات طنز از بین رفتن حریمهاست. طنز توفیق بر خنده استوار نبود اما کاستیها را با خنده بیان میکرد. حتی برای هر یک از رجال سیاسی لقبی تعیین کرده بود و مثلا علم را کلنگی ملقب ساخته بود.
از این رو نانوشتههای تاریخ سیاسی اجتماعی معاصر ایران را مدیون توفیق هستیم که ادامهدهنده «نسیم شمال» و «چرند و پرند» بود و راه را برای گلآقا باز کرد.
عضو شورای اسلامی شهر تهران همچنین متذکر شد: توفیق آیینهای از مکتب طنز ایران است که میتوان آن را مکتب توفیق نام نهاد و اگر این نشریه را بنیانگذار لبخند ملی بدانیم، به بیراهه نرفتهایم.
در ادامه، سیدمحمود دعایی برای حاضران سخن گفت و سخنش را با بیتی از صائب تبریزی (طنز در دیدهها سبُک سازد/ پلّه احتشام دولت را) آغاز کرد و گفت: این نکته دقیق، در حقیقت روح طنز و منافع مستتر در آن را بیان کرده است. دولتها و صاحبان قدرت و محتشمان، همواره در خطر تکبّر و تصوّری غیرواقعی از خویش و مردم هستند.
شاید این خصوصیت در ذات قدرت یا از عوارض آن باشد، اما هرچه هست، ابزارها و امکاناتی برای جلوگیری از درافتادن دولتها و قدرتها و کسانی که زمامدار زندگی و اقتصاد و امنیت کشور هستند وجود دارد.
همچنان که رهنمایان و بزرگان فرهنگ و اخلاق و دین و اعتقادات هم به دلیل اینکه بشر جایزالخطا است، میباید همیشه خود را از تصور نادرست و تکبر برکنار دارند و از انتقاد و بیان صریح حقیقت استقبال کنند. در اینجا هم نقد و بازبینی اعمال و گفتارها، و نتایج عملکردها ضروری است.
یکی از بهترین و موثرترین شیوههای نقد
مدیرمسئول روزنامه اطلاعات افزود: یکی از بهترین و موثرترین شیوههای نقد، طنز است. بیان طنزآمیز، ضمن آنکه جامعه و مخاطبان را شاداب و سرزنده میکند، فواید زیادی هم عاید دولت و ملت میکند. مهمترین فایده آن، کاهش رنجیدن است.
طنز اگر اصیل باشد و توسط طنزآوران متعهد و متخصص ارائه شود، فاصلهها را از میان میبرد. شیوههای زیادی برای تجزیه و تحلیل امور و نقد و انتقاد وجود دارد. رسانهها و مطبوعات با این شیوهها آشنا هستند.
طنز از بهترین و مهمترین شیوههای بیان حقایق و نقد مفاسد و رفع عیوب و آسیبهاست. هنانطور که گفته شد، طنز، بیان کمدی، به هر شکلی که ارائه شود، اگر دارای اصالت و مسئولانه باشد، از هر روش و ابزار دیگری برای ابراز انتقاد و انتقال حقایق به مسئولان و دولتها بهتر و مفیدتر است.
او خاطرنشان ساخت: توفیق از آن جهت که بهمثابه یک مدرسه طنز بود و تقریبا نیم قرن منتشر میشد، بیشترین تاثیر را بر طنز و فکاهه در زبان پارسی بر جای نهاد. تقریبا همه طنزپردازان، شاعرانِ طنزسرا و کاریکاتوریستهای اسمورسمدار، با استعداد یا حتی گمنام در مرکز و سراسر ایران با آن همکاری داشتند و مطالب و کاریکاتورهای خود را برای توفیق ارسال میکردند. موفقیت توفیق هم آنچنان بود که در اغلب موارد، بهسرعت به فروش میرفت و گاهی نایاب میشد و به چاپهای مجدد و مکرر میرسید.
دعایی بیان کرد: اهالی مطبوعات میدانند که چه زحمت و استعداد و کار و نبوغی باید پشت سر یک مجله یا روزنامه باشد تا چنین جایگاهی در میان مردم پیدا کند. مردم باید صدای خود را در یک رسانه بشنوند و یک نشریه را به اوج موفقیت برسانند.
استادان و شعرا و نگارگران بزرگ
توفیق نشریهای است که استادان و شعرا و نگارگران بزرگی را پرورش داد یا به خود جلب کرد. از زندهیادان ابوالقاسم حالت و ابوتراب جَلی و منوچهر احترامی تا استادانی چون احمد گلچین معانی و محمدابراهیم باستانی پاریزی و بهخصوص همکار عزیزِ فقدِ ما کیومرث صابری فومنی (گلآقا) که خود او از مدیران توفیق بود و بعدها در اطلاعات با ستون «دو کلمه حرف حساب»، روح تازهای به طنز و نشریات طنزآمیز در دوران پس از انقلاب بخشید و این از درخشانترین و حساسترین دورههای طنز مطبوعاتی ایران هم محسوب میشود.
او اضافه کرد: مسلما انتقاداتی به هر نشریهای، از جمله توفیق میتوان وارد کرد. هرکس دست به کاری بزند، جایزالخطاست و هرچه آن کار بزرگتر باشد و در عرصه مطبوعات هرچه سابقه و مخاطب بیشتر باشد، خطاها هم بزرگتر خواهد بود.
با این حال باید منصفانه به دستاوردها و عملکردها بنگریم و مانند برخی کژبینان و توطئهاندیشان، یک اشتباه یا عیب را چنان نبینیم که دیگر هیچ حُسن و منزلتی را نتوانیم دریابیم. صلاح انسان و زندگی جمعی در این موازنه است، یعنی دیدن و سنجیدنِ همه جنبهها، امیدواریم که با در دسترس قرار گرفتنِ اسناد و تاریخنگاریِ تحلیلی و انتقادی و منصفانه در مورد طنز در تاریخ مطبوعات ایران فراهم شود.
این مدیر مطبوعاتی ادامه داد: خانواده توفیق مفتخر هستند که طی پنجاه سال، دوسه نسل در کار مطبوعات ثابتقدم ماندند و همواره به ادب و آدابِ طنزِ فاخر وفادار بودند. آنها مدافع منافع مردم ایران بودند و در این راه زندان رفتند، بارها توقیف شدند، اما سرخورده و ناامید نشدند. به راه خود در حساسترین دورههای تاریخ معاصر ایران ادامه دادند و بدون سازش و مصالحه با استبداد و عاملان قدرت در رژیم پهلوی، درد دلها و مشکلات مردم را بیان کردهاند.
او گفت: توفیق البته تمام تاریخ نشریات طنز ایران نیست. از ملانصرالدین تا نسیم شمال و از توفیق تا گلآقا، راه درازی پیموده شده است، اما بدون شک تاریخ پنجاه ساله توفیق از مهمترین و درخشانترین رخدادهای تاریخ طنز در مطبوعات ماست.
مسئله فقط بر سر تیراژ و مخاطب نیست، بلکه سبک و مکتبِ خاص و ارزشمند توقیق و تاثیر آن بر ضربالمثلها و دیدگاهها و حتی تکیهکلامهای توده مردم، نشان میدهد که توفیق چه تاثیر شگرف و ماندگاری داشت و چقدر در دل مردم جا باز کرده بود. توفیق یک نشریه مستقل و کاملا خودکفا بود که با مدیریت ظرفیتها و درک شرایط و ارتباط با بیشترین مخاطبان به مدارجِ ترقی و ثبات و محبوبیت دست یافت.
توفیق محصول انقلاب مشروطه بود
سپس، سیدمسعود رضوی فقیه پشت تریبون حاضر شد و گفت: توفیق محصول انقلاب مشروطه بود و در حال و هوایی متولد شد که نشریات ادبی یا نخبهگرا بودند مانند مجله دانشکده یا عامهپسند بودند مانند جُنگهای ادبی. میرزا حسین خان توفیق اما اگرچه ذوق و سوادش را داشت اما تجربهای نداشت. او پیش از آنکه در نخستین سالهای قرن حاضر، توفیق را پایه گذارد، کارمند نشریه گل زرد بود و با استفاده از رویگردانی مردم از طنز سیاسیِ تند مشروطه که گرتهبرداری از نشریات قفقاز و استانبول بود، توفیق را به همراه جمع کثیری از اهالی قلم مانند محمدعلی افراشته، ابوالقاسم حالت و ابوتراب جلی آغاز کرد.
این روزنامهنگار ادامه داد: او هیچگاه نمیدانست پایه نشریهای را گذاشته است که تاثیری شگرف در جامعه ایران خواهد گذاشت. اما عمرش کفاف نداد ولی سبک و سیاقی خاص درست کرد. او در دوره رضاشاه حبس شد و کمی بعد درگذشت.
فرزندش محمدعلی، توفیق را ادامه داد که در این دوره هم ارگان چپها شده بود و هم ملیون. در این دوره تجربه سیاسی حیرتانگیزی رقم میخورد و حتی جلالالدین همایی و ابوالقاسم حالت برای کارگران شعر میسرایند که با وقوع کودتای ۲۸ مرداد تمام میشود.
برادران توفیق البته فضای تازهای ایجاد میکنند و دوره سومِ آن تحول بزرگی در طنز ایران ایجاد کرد. میگویند توفیق مسائل بسیار عامهپسند را مطرح میکرد اما همین درآمیختن سبب شد تا سبک تازهای در طنزنویسی پدید آید. در این دوره هم گرفتار توقیف شد.
جامعه ایران بدون طنز چیزی کم دارد
او در پایان یادآور شد: با اینکه جامعه ایران بدون طنز چیزی کم دارد اما توفیق نتوانست نهادسازی کند و حتی گلآقا موفق نشد به جایگاه توفیق دست یابد.
و بعد، «مژگان نیداوود (رفیع)» سخن گفت: حدود یک قرن قبل، در یکی از آشفتهترین دورانهای ایران، در ۳۰ اردیبهشت ۱۳۰۲ در زمان سلطنت احمدشاه قاجار، روزنامه کوچکی فقط در چهار صفحه، به بهای شش شاهی پا به عرصه انتشار گذارد.
این روزنامه کوچک، با وجود همه از همپاشیدگیها؛ سقوط سلطنت قاجار، به پادشاهی رسیدن رضاشاه، جنگ بینالملل دوم، اشغال ایران، خلع رضاشاه و کودتای ۲۸ مرداد و با تحمل همه سانسورها، توقیفها، زندانها، و غارتها، نزدیک به نیم قرن – در دورانی که سنگ روی سنگ بند نمیشد – به انتشار خود ادامه داد.
در حدود نیم قرن پیش، در سال ۱۳۵۰، چون این روزنامه حضار نشد پرنسیبهای خود را زیر پا گذارد و به خدمت دولت درآید، بر خلاف قانون، توقیف و تعطیل شد و حتی چاپخانه آن لاک و مُهر شد.
این همکار نشریه توفیق ادامه داد: اکنون این روزنامه محبوبِ پیر و جوان، پس از حدود نیم قرن که از تعطیلی ظالمانه آن میگذرد، هنوز نام شریفش بر سر زبانهاست و یادآور شیرینترین خاطرات مردم ایران. توفیق با این جملات که «نامه توفیق به استعانت حق و حقیقت و پشتیبانی عناصر صالح و پاک، برای روشن نمودن فکر طبقه سوم و دفاع از حقوق آنان، با مسلکی ثابت میرود که قدم در دایره مطبوعات بگذارد. چون حرف حق تلخ است لذا ما حقایق را در کلمات شیرین و بیان نمکین ادا خواهیم کرد» آغاز شد.
او افزود: این روش شرافتمندانه روزنامهنگاریِ توفیق، با تلاش، ازخودگذشتگی، ایثار و مبارزه شبانهروزیِ سه نسل توفیق تا آخرین روز ادامه یافت. گرچه این روش، برای بنیانگذار توفیق به قیمت جان او تمام شد، برای دومین ناشر توفیق به قیمت غارت و آتش زدن دفتر و منزل و زندانهای مکرر و تلعید او تمام شد و در مورد آخرین توفیقها به قیمت توقیف و تعطیل موسسه بزرگ توفیق و کلیه نشریاتشان و حتی لاک و مهر کردن چاپخانهشان تمام شد.
این دوست خانوادگی خانواده توفیق اظهار کرد: به تصدیق بسیاری از بزرگان و ادیبان ایران، روزنامه فکاهی توفیق، جدیترین روزنامه کشور بود. خنده برای توفیق هدف نبود، وسیله بود. وسیله گفتن آنچه بهجد نمیتوان گفت.
خندهناک سخن گفتن
کار توفیق نه سخن گفتن از آنچه خندهناک است، بلکه خندهناک سخن گفتن بود از آنچه سخت غمانگیز است. افتخار دیگر توفیق این است که حاضر شد ناحق بمیرد ولی ناحق ننویسد. توفیق با مقاومتش و با نساختنش، نهتنها آبروی توفیق را صدچندان کرد، بلکه حیثیت و آبروی طنزپردازان ایرانی را بسیار بالا برد و نشان داد که هنوز هم اگر شرفی باشد و غیرتی، بیشتر در بین اینان است.
اینها بود راز دوام و بقای نیم قرنی روزنامه توفیق در زمان حیاتش، و این است راز دوام و بقای محبوبیتش حتی تا به امروز که بدل به یک نهاد اجتماعی محبوب ایرانی شد.
سخنران دیگر این نشست، سیدعمادالدین قَرَشی بود که توفیق را از نظر هنری مورد بررسی قرار داد: بررسی کارنامه هنری و مدیریتی حسن توفیق، بهعنوان یک کاریکاتوریست و صاحبامتیاز روزنامه، حاوی نکات مستتر بسیاری است که شاید همواره در میان خلاقیتها و نوآوریهایش مغفول مانده باشد. بدین جهت بد نیست برای روشنتر شد دامنه فعالیتهای گستردهاش، به اختصار بهمرور برخی نکات بپردازیم. برای حسن توفیق میتوان سه دورۀ کاری را در نظر گرفت.
او افزود: دورۀ نخست کاری حسن توفیق در تحریریه در خلال سالهای ۳۲-۱۳۲۲ است. اردیبهشت ۱۳۲۲، نخستین طرح جلدش که متأثر از کاریکاتوری از عصر قاجار در مطبوعه «کشکول» بود، با امضای «ح.توفیق» منتشر و در ۱۸ سالگی آرامآرام به جمع بزرگان هیأت تصویریه اضافه میشود.
در این دهه طرح جلدهای توفیق از تنوع بالایی برخوردار است و آثار کاریکاتوری متنوعی از داوری، تجارتچی، دولو، خطیبی، ماهر، یاسری، خرسندی، جاهد، معدنچی، میربابایی، محصص، نعمتاللهی، نیکزاد و سایرین روی جلد توفیق دیده میشود اما به فاصله اندکی از ورود حسن توفیق ، محور اصلی کاریکاتورهای جلد، آثار حسن توفیق است.
از خاطر نبریم که دورۀ دوم توفیق به مدیریت محمدعلی توفیق ، از پیچیدهترین دورههای تاریخ مطبوعات فارسی بشمار میرود. از یک سو، با آزادی مقطعی مطبوعات روبهرو هستیم و از دیگرسو توفیق بارها و بارها به محاق سانسور و توقیف میرود و گاه با اسامی متفاوتی همچون «یزدان»، «بهرام»، «زندگی»، «مستحکم»، «دنیای امروز» و حتی نام «باباآدم» منتشر میشود.
طرح جلدهای حسن توفیق
طرح جلدهای حسن توفیق بر صفحه نخست این جراید، اصالت توفیقی بودن آنها را امروز تأئید میکند. او در این دهه، با سردبیرانی همچون ابوالقاسم حالت، پرویز خطیبی، محمدامین محمدی، حسین فرزامبهبودی و برادرش حسین توفیق همکاری موثری داشت.
سرلوحه زیر نشانهنوشته مطبوعه در این دوره «بسی رنج بردم در این سال سی/ که بیرون کنم وارث دارسی!» است که نشان از خطمشی سیاسی و فکری تحریریه و تصویریهاش دارد. از مرداد ۱۳۲۶، نشانه تصویری و پرچم حزبخران (دوره اول) را خلق میکند. در مواردی با اسامی مستعار تصویری «اسداله توفیق» (ارجاعی به شوخی با آیتاله کاشانی) و «عمل حسن سهعباسی» (ارجاعی به شوخی با فضای مینیاتورهای رضا عباسی) حتی با خودش مطایبه میکند.
در تحریریه نیز با اسامی متنوع «میرزا قشمشم»، «شرمسار» و «خشن» متن طنز و فکاهی مینویسد. هوشمندانه کاراکتر «ملّت» را خیلی زودتر از شخصیت «کاکاتوفیق» به مخاطبان معرفی میکند و حضورش را در اکثر جلدهای توفیق در این دوره نشان میدهد. با کشیدن کاریکاتورهای اصلی در تولید اولین کتاب جیبی توفیق «دختر حوا» (فروردین ۱۳۲۹) مشارکت مستقیم دارد.
برگزاری اولین دوره کلاسهای آموزشی کاریکاتور در ایران و سازماندهی کردن تیم کاریکاتور توفیق از دیگر خلاقیتهای اوست. از اوایل دهۀ سی، نمونه آگهیهای کلاس تعلیم کاریکاتورش بهطور مرتب در توفیق و سایر نشریات منتشر و بهمرور با جذب و آموزش نیروهای جوان و مستعد، سبب تضمین شکوفایی آتلیه کاریکاتور توفیق در دوره سوم شد. همکاریاش با سایر نشریات طنز، از جمله مجله «ماه» (به امتیاز اسداله شهریاری) نشان از پرکاری مضاعف او در این دوره دارد.
این پژوهشگر اضافه کرد: دورۀ دوم کاری حسن توفیق، از اسفند ۱۳۳۶ لغایت تیر ۱۳۵۰، مقارن صاحبامتیازی او و همکاری با برادرانش (حسین و عباس) در هدایت سُکان روزنامه و بازگشت اعتبار آن از «فکاهی» به «توفیق» با سرلوحه «توفیق روزنامهای است ملی و مستقل که به هیچ حزب و دسته و جمعیتی بستگی ندارد بجز حزبخران» است.
احیای دوباره حزبخران
احیای دوباره حزبخران، آزادی بیان در اداره جلسات، تفکیک ساختمان تحریریه و چاپخانه (شاهآباد، باغ سپهسالار) از آتلیه تصویری (چهارراه استامبول)، ورود دهها نویسنده و طراح جوان و خوشآتیه، برندسازی برای توفیق با خلق شخصیتهای کاکاتوفیق ، گشنیزخانم ، ممولی، کُری و…، در کنار انتشار منظم ماهنامه، سالنامه، کتابجیبی، آلبوم توفیق ، توفیق هوایی (اشتراک خارج از ایران)، کارتپستال و لوازم جانبی (از جمله عینک مخصوص برای دیدن کاریکاتور سهبُعدی، ضمیمه بند تنبان در شماره ویژه اسفند ۱۳۳۸، صدور کارت حزب خران، تمبر کاکا،…) و برگزاری مسابقات کاریکاتور در طول سال، و نیز نمونه تبلیغات کاریکاتوری که با ایدههای او در این دوره منتشر میشود در عین مقبولیت عوام، مورد تشویق منتقدان و خواص نیز هست.
مکاتبات بسیاری از رجال عرصه فرهنگ، ادب، هنر، ورزش و علم شاهد این مدعا است. انتشار کمیکمصور دنبالهدار قصههای کاکاتوفیق در توفیق، به مثابه داستانهای پاورقی اولینبار در سال ۱۳۳۷ توسط او منتشر میشود. بسیاری از جلدهای این دوره، بهخاطر پیشبینیهای وقایع سیاسی روز، به چاپ دوم و سوم رسیده است که بهجرات اکثرشان طرحهای او هستند.
حسن توفیق در این دوره کاری، از مطبوعهاش یک شهرفرنگ تمامعیار جهانی خلق میکند که با مجلاتی همچون پانچ (انگلستان)، مَد (امریکا)، شارلیابدو (فرانسه)، آقبابا (ترکیه) و… پهلو به پهلو میزند و بهمراتب از آنها سَرتر است.
او در فراز آخر سخنان خود ابراز کرد: و اما دورۀ سوم کاری حسن توفیق ، از تیرماه ۱۳۵۰ به بعد آغاز میشود. دورهای که روزنامه به شکلی ناجوانمردانه و خلاف قانون مطبوعات و با فشار حاکمیت توقیف میشود و توفیق که قلمش طرفداران بیشماری دارد، آنرا بر زمین گذاشته و اینبار با برداشتن خودنویس در مقام یک وکیل، با مکاتبات با سایر نشریات، درج آگهی و اعلان، تولید توفیق شفاهی و جمعآوری اسناد و مدارک مستدل و کمنظیر از شهربانی و وزارت اطلاعات، در پی اعاده حیثیت از جریدهاش برمیاید.
به اقرار شفاهی و مکتوب بسیاری از رجال عصر پهلوی، توفیق هرگز قلمش را نفروخت، بلکه بارها و بارها مچ توقیفکنندگانش را گرفت و رندانه و کنایهآمیز رسوایشان کرد. شراکت با حضرت ابوالفضل(ع) بهجای امیرعباس تنها نمونه کوچکی از این موارد است. تاریخ مطبوعات معاصر ایران وجود این «گنجینۀ پژوهشی و خزانه تحقیق» یعنی «مطبوعه توفیق» را مدیون و مرهون خدمات شبانهروزی و مخلصانه این خاندان و بزرگ ایشان «حسن توفیق» است.
آخرین سخنران
غلامرضا کیانی رشید ، آخرین سخنران بود که به بیان گفته بزرگان درباره توفیق پرداخت: طبق آخرین سالهای انتشار توفیق، به منظور انجام یک نظرسنجی کتبی، از عموم طبقات مردم، نظرشان را درباره توفیق پرسیدیم؟ طبقاتی که در این نظرسنجی شرکت داشتند، عبارت بودند از کردم عادی، هنرمندان، نویسندگان توفیق، همکاران اداری توفیق، شاعران، نویسندگان، روزنامهنگاران، مترجمان، وکلای دادگستری، قضات، روحانیون، ادیبان، استادان دانشگاه، دانشجویان، روانپزشکان، جامعهشناسان، رجال، نمایندگان مجلسین، وزیران و نخستوزیران. این نظرات به تدریج شروع به چاپ شد. بری اینکه بهتر و بیشتر بدانید چه نشریهای را توقیف کردند فقط فشردهای از نطرات در همان ایام که در روزنامه توفیق به چاپ رسید، به آگاهیتان میرسانم:
کاکا توفیق خیرِ محض است و همهاش به فکر مردم است؛ افتخار مطبوعات است از نظر اهلش (حبیب یغمایی)، توفیق در نوع خود بینظیر است. در سراسر این جریده، یک سطر پیدا نمیکنید که قابل خواندن نباشد (سید جلالالدین همایی)، متاسفانه به جز نامه نکتهبین توفیق نامهای نیست که قدمی در راه تنویر افکار مردم بردارد. بیشک نامه ارزنده توفیق در مطبوعات امروز ما، همان مقام ارجمند شامخی را احراز کرده است که عُبید در قرن خود داشت (محمد قاضی)، از صمیم دل و جان برای توفیق که به نظرم امروز، زبان حقگوی ایران و مردم است، از روی اخلاصمندی و صفای باطن دعا کنیم (سیدمحمدعلی جمال زاده)، توفیق، توفیقیافته است. نویسندگان توفیق مردم پاکنهاد را با زبانی شیرین به حقایق تلخ آشنا ساختهاند (حسین گلگلاب)، یاد توفیق و حضورش در صحنه طنز ایران در خور هرگونه احترام است.
حقی که توفیق به گردن طنز سیاسی ایران دارد، فراموشنشدنی است (صدرالدین الهی)، طنزِ آمیخته با اغراض سیاسی که امروز فیالمثل؛ شاعران توفیق هفتهنامه هزلآمیز اما بسیار جدی عصر ما را در انتقاد از معایب اجتماعی قدرت میبخشد، پدیدهای است تازه و مخصوص به عهد ما. طنز اجتماعی در واقع اعتراض به نابسامانیها و بیرسمیها در یک جامعه هست (عبدالحسین زرینکوب).
در پایان این نشست، آرشیو خاندان توفیق که اسفند ۱۳۹۷ که به مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی اهدا شده بود، با حضور حسن توفیق گشایش یافت.