1
از وقتي بشر اختراع شد، طنز هم رويش بود؛ يعني حتي قبل از انقلاب هم طنز وجود داشت. اين طنز چيزي نيست كه الان ابداع شده باشد. عدهاي از فيلسوفان انسان را حيوان خندان ميدانستند و تفاوت انسان را با حيوان همين توانايي انسان در دست انداختن و خنديدن به خود فرض ميكردند. اصلاً بگذريم. هرچه بيشتر توضيح بدهم، بدتر ميشود.
حالا چرا خواستيم اين كتاب را تهيه و تدوين كنيم؟ (كلمه را داشتيد؟ شبيه تهيه و تدوين كتب درسي شد.)
ما خودمان وقتي نوجوان بوديم، تحت تأثير صفحه طنز روزنامهها و مجلات طنز يك چيزهايي مينوشتيم و فكر ميكرديم طنز مينويسيم. بگذريم كه همه آنها بيشتر شبيه هجو و هزل و عقدهگشايي بود. تا اين كه با كتاب «طنزپردازان امروز» آشنا شديم كه حاصل تلاش مشترك زندهياد عمران صلاحي و بيژن اسديپور بود. از آنجا نمونههاي خوب طنز را خوانديم و تازه طنز را شناختيم. حالا هم گفتيم بد نيست ما هم آستيني بالا بزنيم و طنزپردازان امروز را به مخاطب جوان معرفي كنيم و نمونههاي خوب طنز را به علاقهمندان بشناسانيم تا قورباغه فكر نكند شهر خالي شده و حالا وقت هفتتيركشي است.
در اين كتاب ما با طنز قبل از انقلاب كاري نداريم؛ يعني نه اينكه خوشمان نيايد كه كاري داشته باشيم، اتفاقاً خوشمان هم ميآيد. ولي از آنجا كه ما قبل از انقلاب نبودهايم و كلاً بچه بعد از انقلاب هستيم، گفتيم بهتر است درباره چيزهايي حرف بزنيم كه خودمان با آنها زندگي كردهايم؛ يعني خاطره بازي ما به قبل از انقلاب قد نميدهد. البته خيلي از بزرگان به قبل از انقلاب پرداختهاند و ديگر دست ما كوچكترها را بستهاند.
2
حالا چرا نثر و داستان؟
براي اين كارمان چند تا دليل داريم:
ـ يعني اين كه اكثر آثار چاپ شده طنزآميز، در قالب نثر و داستان هستند. نه اين كه شعر نباشد. هست، ولي خوبش كم است.
ـ دوم اين كه ما خودمان به نثر و داستان بيشتر علاقه داريم. خوب علاقه است ديگر، كاريش نميشود كرد. من اصلاً به علاقههاي شما گير ميدهم كه شما به علاقه من كار داريد؟ بگويم شما چه علاقههايي داريد؟ بگم؟ بگم؟
ـ سوم اين كه چند تا آدم پيدا شدهاند و شعر طنز را جمعآوري كردهاند؛ يعني اولياي امور شعر طنز زياد هستند. نه اين كه توي جمعآوري نثر و داستان طنز دست زياد نيست، هست. ولي ما هم دستي هستيم توي دستها.
ـ چهارم اين كه ما داستانها و نثرهايي را انتخاب كردهايم كه عمراً شما جاي ديگر شنيده يا خوانده باشيد. بعضي از آنها را حتي نويسندگانشان هم فراموش كردهاند؛ يعني بعد از خواندن اين كتاب ميگويند يعني اين را من نوشته بودم و نميدانستم! شايد هم شاكي بشوند و يقه ما را بگيرند كه مرد حسابي، خودت نوشتي و انداختي گردن ما!
ـ پنجم اين كه ما هرچقدر منتظر ايستاديم كه بقيه بيايند و اين كار را بكنند بلكه آثاري كه ما دوست داريم، در يك كتاب جمعآوري شود و نياز نباشد كه هر جا ميرويم، يك كتابخانه را پشتمان كول كنيم، ديديم كه كسي پيدا نشد و اين شد كه خودمان دست به كار شديم.
ـ ششم اين كه دليل ششمي وجود ندارد. ما اصلاً از عنفوان كودكي از عدد شش خوشمان نميآمد. همينمان مانده از عدد شش استفاده كنيم و فردا ما را با سريش به فراماسونري و چه و چه بچسبانند. كور خواندهايد دليل ششمي وجود ندارد.
ـ هفتم اين كه تعدادي از كارهايي كه اينجا چاپ شدهاند، از مطبوعات كاغذي (حقيقي) و غيركاغذي (مجازي) انتخاب شدهاند و ما كمتر كاري به كتابهاي چاپ شده داشتهايم. چون كتاب چاپ شده، زنگهايش را زده. ديگر نيازي به ما ندارد. ديديد به همين راحتي دليل پنجم را نقض كرديم.
حالا ما اين همه دليل آورديم كه بگوييم اين كتاب، بودنش بهتر از نبودنش است؛ خاصه در بهار.
3
حالا چند تا توصيه هم براي مصرف كتاب داريم:
يك: فهرست طنزپردازان در اين كتاب بر اساس حروف الفبا مرتب شده است. چنانچه از اين نظم و ترتيب خوشتان نميآيد، ميتوانيد قبل از مصرف كتاب را تكانتكان بدهيد.
دو: اين كتاب براي مشكلات فعلي شما تجويز نشده است، از توصيه آن به ديگران و مصرف در موارد مشابه اكيداً نپرهيزيد.
سه: مصرف بيش از حد اين كتاب هيچگونه عوارضي ندارد. ميتوانيد كتاب را هرچند بار دلتان خواست بخوانيد.
چهار: اين كتاب با افتخار ساخت ايران است و به دست توانمند طنزپردازان داخلي توليد شده، لطفاً از خريد طنز خارجي بپرهيزيد. ايراني! ايراني بخند.
پنج: ما سعي كردهايم كه از تمام طيفهاي فكري موجود، در اين كتاب نمونه اثر طنز بياوريم. اگر نسبت به گروه فكري خاصي حساسيت داريد، ميتوانيد آن قسمت كتاب را مصرف نكنيد. اينكه ديگر دعوا ندارد. فردا نرويد توي روزنامههاي زنجيرهاي و غيرزنجيرهايتان، ما را به گروه خاصي زنجير كنيد.
شش: گفتم كه شش بيشش.
هفت: ببينم اصلاً با طرز مصرف يك كتاب به طور كلي آشنايي داريد؟ ميدانيد كتاب را نبايد پيش از مصرف بشوريد؟ ميدانيد كتاب را نبايد روي آتش، حرارت بدهيد يا بپزيد؟ ميدانيد كتاب را نبايد قورت بدهيد؟ ميدانيد كتاب را نبايد به زور توي حلق بچهها و بستگان فرو كنيد؟ ميدانيد كتاب را داخل دستگاه آبميوهگيري، ماشين لباسشويي، ماكروويو، يخچال و فر نبايد گذاشت؟
هشت: قرار نيست با خواندن اين كتاب قهقهه سر بدهيد، گاهي لبخند دارد، گاهي اخم دارد، گاهي خشم دارد، گاهي سكوت دارد، گاهي فكر دارد و گاهي هم قهقهه دارد. گفتم كه بعد از خواندن كتاب نگوييد كه چرا از اول نگفتي؟!
نه: ما سعي كردهايم همه طنزنويسان شاخص از تمام طيفها و دستههاي عقلي و نقلي را در اين كتاب بياوريم، اگر كسي از مرحله پرت شده، به دليل حواسپرتي خودش بوده و هيچ دليل خاص ديگري ندارد. اگر شما با موردي برخورد كرديد، به ما هم اطلاع بدهيد تا مرحلههاي بعد پرت نشود.
ده: برويد به سلامت! توصيه ديگري نيست. سعي كنيد از كتاب لذت ببريد. چارهاي نداريد ديگر، پول بالايش دادهايد، پس سعي كنيد لذت ببريد.
منبع : روزنامه اطلاعات – 27 مرداد 94