menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

لبش در رندان

گفتگو با علیرضا لبش درباره‌ ی آخرین زلزله‌ ی تهران

علیرضا لبش اول مهرماه سال ۱۳۶۰ در قم متولد شد. او، که فارغ‌التحصیل کارشناسی ارشد رشته‌ی جامعه‌شناسی است، شاعری است طنزپرداز، نوپرداز و سپیدسرا که قرار است یک مجموعه‌داستان هم به‌زودی از او منتشر شود. خنده در مراسم تدفین، نسکافه‌های بعدازظهر، مرثیه‌ای برای گم‌گشتگی، کافه خنده، کافه عشقه، بی‌سروته، لاف تو شک، شکرپاش و کبریت کم‌خطر از کتاب‌های منتشرشده‌ی اوست.

*از عنوانی که برای این مجموعه انتخاب کرده‌اید برمی‌آید که مخاطب با یک شعر کاملاً جدی و به‌ویژه عبوس روبه‌رو نیست. دلیل این انتخاب چه بود؟

البته، در ابتدا اسم دیگری برای این مجموعه در نظر گرفته شده بود؛ عنوان اصلی آخرین عکس از زلزله‌ی تهران در روزنامه‌ای که هیچ وقت به چاپ‌خانه نرسید بود که بعد برای این‌که مخاطب به خاطر بلندبودن نام کتاب دچار سردرگمی نشود و بیش‌تر در ذهن بماند، نام کتاب را به آخرین زلزله‌ی تهران تغییر دادم. این اسم می‌تواند هم یک شوخی در خودش داشته باشد و هم این آرزو را دارد که چاپ این کتابْ زلزله‌ای در ادبیات و شعر ایجاد کند.

*تنها یک قسمت از این کتاب به طور مشخص طنز است. با توجه به این‌که آثار قبلی شما در حوزه‌ی طنز بوده، چطور شد تصمیم به نوشتن و چاپ شعر جدی گرفتید؟

البته، این را بگویم که از سه مجموعه‌شعر قبلی من دو تا از آن‌ها شعر جدی بوده‌اند. این مجموعه دارای سه بخش است؛ دو قسمت ابتدایی شامل شعرهای جدی اجتماعی است که در قسمت دوم کتاب با تعداد کمی از آثار عاشقانه همراه شده. بخش آخر هم طنز است که البته باز هم طنز اجتماعی است. در این مجموعه یک تغییر نگاه از طرف من اتفاق افتاده که دلیلش هم بالارفتن سن و گذشتن از مرز سی‌سالگی است. آثار قبلی، چون پیش از سی‌سالگی سروده شده، احساسات و عواطف عاشقانه در آن‌ها پررنگ بوده و فضای دیگری داشته. در آخرین زلزله‌ی تهران تقریباً دیگر شاهد چنین موضوعی نیستیم و دغدغه‌ی اجتماعی من رشد پیدا کرده. بحث دیگری که در این رابطه دخیل است فضای خود جامعه‌ی ماست که در این سال‌ها بیش‌تر از قبل درگیر مسائل و معضلات اجتماعی شده. شاعری که قرار است با مردم همراه باشد و حرف خودش را هم بزند از مردم و جامعه تأثیر می‌گیرد. برای نوشتن این کتاب نزدیک به شش سال زحمت کشیده شد و کلمه‌به‌کلمه بررسی صورت گرفت. گاهی یک شعر را تا ده بار بازنویسی کردم و برای انتخاب واژه‌ها خست به‌خرج دادم.

*شعرها در چه فاصله‌ی زمانی‌ای سروده شده؟

شعرهای این مجموعه طی سال‌های ۸۸ تا ۹۳ سروده شدند و دو سال قبل آماده شد و به انتشارات رفت. البته، چند شعر هم از کتاب قبلی من، مرثیه‌ای برای گم‌گشتگی، که دیگر تجدیدچاپ نشد، با اصلاح و ویرایش جدید به این مجموعه اضافه شد. حدود یک سال و نیم به خاطر جلسات متعدد کارشناسی که با جناب آقای گروس عبدالملکیان، دبیر بخش کتاب‌های شعر چشمه، داشتیم و چکش‌کاری‌هایی که روی شعرها انجام گرفت، کمی زمان برد تا به‌چاپ برسد. البته، این وقفه و زمانی که تا چاپ به‌طول می‌انجامد تا حدودی طبیعی است؛ جدا از مراحل قانونی، ناشران بزرگ و معتبر پس از دریافت اثر، ویرایشی روی آن انجام می‌دهند و برای آماده‌سازی اثر با حوصله و با دقت کار را پیش می‌برند و برای همین زمان بیش‌تری نیاز است. من با این اتفاق کاملاً موافقم. اعتقاد دارم این سخت‌گیری باعث می‌شود اثر با کیفیتی قابل‌قبول به دست مخاطب برسد. در حال حاضر، با حجم وسیعی از کتاب‌ها روبه‌رو هستیم که با سرعت به مرحله‌ی چاپ می‌رسند و در آن‌ها چنین دقتی لحاظ نمی‌شود. یکی از آفت‌هایی که بازار نشر دچارش شده ارائه‌ی آمار و ارقام است، در حالی که باید دید از نظر کیفی یک کتاب چه وضعیتی دارد.

*با توجه به این‌که شما به عنوان یک طنزنویس و شاعر طنز شناخته شده بودید، بابت این‌که حالا قرار است شعر اجتماعی جدی از شما منتشر شود دل‌نگرانی نداشتید؟

من طنز را یک قالب ادبی نمی‌دانم؛ طنز یک ویژگی است که اگر در کارهای مختلف ادبی نباشد، آن اثر بخشی از ارزش خود را از دست می‌دهد. در بزرگ‌ترین شاهکارهای ادبیات جهان هم عنصر طنز حضور دارد و در برخی از آن‌ها طنز سیاه یا گروتسک دیده می‌شود. من پیش از این اثر، مجموعه‌ای کار کردم به نام کبریت کم‌خطر که در آن نمونه‌های طنز از نویسنده‌های بزرگ جمع‌آوری کرده‌ام. اعتقاد دارم در بسیاری از کارهای نویسندگان بزرگ عنصر طنز به اندازه‌ی تراژدی حضور دارد. در آثار صادق هدایت عنصر طنز به صورت جدی حضور دارد و در اتفاق‌ها و یا شخصیت‌پردازی‌ها دیده می‌شود. در حال حاضر، یک مجموعه در انتشارات ققنوس دارم که چند وقت دیگر به‌چاپ می‌رسد و شامل داستان‌های گروتسک من است. داستان‌ها بسیار جدی هستند، اما در برخی لحظه‌‌ها عنصر طنز هم حضور دارد. وجود این ویژگی هم به دلیل آن است که نگاه من به جهان طنزآلود و تا حدودی تمسخرآمیز است. بسیاری از آدم‌ها زندگی را جدی گرفته‌اند، اما به عقیده‌ی من، زندگی یک شوخی بیش نیست. البته، باید در نظر داشت که «طنز» خیلی وقت‌ها می‌تواند جدی باشد. طنز گروتسک عمیق‌ترین نگاه به جهان را دارد و خواننده را به فکر فرومی‌برد و یا از چیزی منزجر می‌کند ــ مانند طنزی که در آثار کافکا و یا صادق هدایت دیده می‌شود.

*جدا از طنزی که در کارهای شما ــ چه عاشقانه و چه اجتماعی ــ وجود دارد، یک بازی کلامی و نوعی از شوخی هم دیده می‌شود. این ویژگی و تکنیکی است که سعی در بهره‌گیری از آن در تمامی آثار دارید؟

در طنز و شعر دو نوع برخورد داریم، یکی برخورد زبانی و دیگری برخورد مفهومی و معنایی. من سعی کردم در آثارم هر دو برخورد را داشته باشم. در شعر دهه‌ی پنجاه، چهره‌های شاخص ادبیات ما مانند شاملو، اخوان، سهراب سپهری و فروغ فرخزاد بیش‌تر برخورد مفهومی داشتند و معنا در آثارشان بسیار پررنگ و مهم است. پس از این دوره، همه به سمت تقلید زبانی و معنایی از شاعران بزرگ دهه‌ی پنجاه می‌روند. بعد، در دهه‌های بعدی شاعرانی چون رضا براهنی، یدالله رؤیایی، علی باباچاهی و شاگردانشان بیش‌تر وارد برخورد زبانی می‌شوند و معنا دیگر آن اهمیت سابق را در آثارشان ندارد. بعد از این‌ها سیدعلی صالحی، شمس لنگرودی و پیروانشان به ساده‌نویسی و شعر معنایی رو می‌آورند و مدام این چرخش در ادبیات ما وجود دارد و بخشی از ایجاد تازگی در ادبیات به عهده‌ی این چرخش‌هاست. امروز برای ما بازگشت به معنا با توجه به ظرفیت‌های زبان اتفاق افتاده؛ چون ما شعر می‌نویسیم و شعر رخدادی است که در زبان روی می‌دهد. یکی از این ظرفیت‌ها بازی‌های کلامی است که می‌تواند باعث ایجاد طنز شود. به نظرم، شعر امروز حاصل تلاش این شاعران بزرگ است و نسل جوان امروز باید به جای مخالفت با این شاعران و نخواندن و نادیده‌گرفتن آن‌ها، از این فضا و تجربه‌های به‌دست‌آمده‌ی معنایی، زبانی و فرمی بهره ببرد و مدام به مطالعه‌ی کار بزرگان بپردازد.

آخرین زلزله ی تهران

*بازخوردهایی که از این کتاب دریافت کردید چطور بوده؟

دوستانی که اثر را مطالعه کردند، به‌ویژه طنزپردازهایی نظیر ناصر فیض و اکبر اکسیر، بازخوردهای بسیار مثبتی نشان دادند و از مجموعه تعریف کردند و مرا شرمنده کردند. در شعر سپید طنز به جز چند کار (مانند آثار اکبر اکسیر)، چندان حرکتی انجام نشده و ما هنوز اول راه هستیم. در فضای مجازی هم درباره‌ی کتاب صحبت شد، اما به دلیل این‌که کتاب در نمایشگاه کتاب امسال عرضه شد، کمی مهجور ماند. همان‌طور که می‌دانید، در نمایشگاه با حجم وسیعی از آثار روبه‌رو هستیم و همین باعث می‌شود برخی از کتاب‌ها دیده نشوند. این همان اتفاقی بود که برای این مجموعه رخ داد و کم‌تر نقد روزنامه‌ای نوشته شد. من راضی بودم از استقبال، ولی انتظارم بیش‌تر از این بود و از منتقدان عزیز خواهش می‌کنم که این کتاب را نقد جدی کنند و نظراتشان را برای ادامه‌ی راه برای این کتاب بنویسند.

منبع : فرید دانشفر – مجله ی ادبی الف یا

chatنظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر