menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

کامبیز درمبخش 1

کاریکاتور چیست؟ / به قلم کاریکاتوریست پیشکسوت

کاریکاتور چیست؟

عنوان «کاریکاتور» در قدیم به کارهایی گفته می‌شد که صورت یک شخص در آن به صورت طنزآمیز یا خنده‌دار کشیده می شد. مثلاً اگر این کاراکتر دماغ گنده‌ای داشت، در «کاریکاتور» دماغ او را گنده‌تر می‌کشیدند و در آن اغراق می‌کردند. در واقع «کاریکاتور» اغراق ‌گویی در صورت است، اما بعدها جریان‌های دیگری هم به آن راه پیدا کرد. اما «اغراق» یکی از ابزارهای اصلی کاریکاتوریست است.

«کاریکاتور» الان مثل عنوانی کلی شده که همه نوع کاریکاتور را در بر می‌گیرد، مثل موزیک که چندین نوع سبک موسیقی شامل آن می‌شود. کاریکاتور عنوانی است که بخش‌های مختلفی دارد، مثل کاریکاتور ژورنالیستی یا ادیتوریال که در مطبوعات، موضوعات روز سیاسی و اجتماعی را مطرح می‌کند. اما «کارتون» به کاریکاتورهایی گفته می شود که صرفاً فکاهی و طنز‌آمیز و برای خندان و شادکردن مردم است. فیلم‌های کارتون هم که ساخته می شود، در واقع همان «کارتون» هایی است که می‌کشیم ولی حرکت دارد.

فرق «کارتون» با «فیلم کارتون»

فرق «کارتون» با «فیلم کارتون» در این است که کارتونیست (کسی که طراحی کارتون می‌کند) خیلی کوتاه و موجز در یک صفحه و در یک طرح، باید داستان آن کارتون را ارائه بدهد و یک نوع ایجاز در آن است. توضیح اینکه کارتون‌ها خود به دو قسمت می‌شوند؛ بعضی از آنها همراه با نوشته است و بعضی از آنها هم نوشته‌ای ندارد و با عنوان «بدون شرح» یا «بدون کلام» خوانده می‌شود و بیننده فقط با دیدن آن تصویر همه چیز را می‌فهمدو مقصود ترسیم کننده اثر را متوجه می‌شود.

کارتون «بدون شرح» به این جهت ارزش دارد که یک زبان تصویری بین‌المللی است و تمامی ملیت‌ها و قوم‌ها می‌توانند آن را بفهمند، البته به شرطی که توسط هنرمند درجه یک، خوب کشیده شده باشد. کارتون «بدون شرح» مثل یک زبان می‌ماند؛ یک زبان تصویری که درکوتاهترین مدت پیام ما را می‌رساند. حال بعضی‌ها به آن «کاریکاتورهای مفهومی» و یا «طرح‌های مفهومی» هم می‌گویند.

این نوع کارتون از این نظر با ارزش است که هر آدمی، ولو این که بی‌سواد هم باشد، می‌تواند آن را بفهمدو همین ویژگی ها ارزش این نوعِ کارتون را بالا می‌برد. البته کارهایی که نوشته دارد هم ارزش خاص خودشان را دارند، ولی این نوع کاریکاتور،کارتون و کاریکاتور ژورنالیستی تاریخ مصرف دارد.

کاریکاتورهای ژورنالیستی و ادیتوریال برای موضوعات خاص روز کشیده می شود و ممکن است چند سال بعد، دیگر مفهومی نداشته باشد. اما کارتون و طرح بدون شرحی که خودمن در این دسته قرار می گیرم ، تاریخ مصرف ندارد و برای سال‌ها قابل استفاده است. به عبارتی مثل شعرهای حافظ و خیام و سعدی است که مربوط به زمان خاصی نمی شود و ما سال‌هاست که این شعرها را می‌بینیم و با آنها ارتباط برقرار می‌کنیم و برای همه نسل‌ها قابل استفاده است.

کارتونیست یا کاریکاتوریست؟

من در اصل یک کاریکاتوریست هستم و در واقع کاریکاتوریست و ژورنالیست بودنم طی سال‌ها پایه و اساس شیوه کار امروزی‌ام شده است و این هردو به من کمک کرد. یعنی شغل روزنامه‌نگاری باعث شدکه من کارم پربار شود، البته هنوز خیلی چیزها مانده که باید یاد بگیرم.

یعنی هیچ هنرمندی هیچوقت تکمیل نمی‌شود و به نظر من، هنر تنها چیزی است که ابتدا دارد ولی انتها ندارد. هنر را همیشه می‌توان یاد گرفت و فقط مرگ هنرمند است که باعث قطع شدن این روند می‌شود . هنرمندان همیشه می‌توانند پیشرفت کنند،آنها همیشه ایده‌هایی دارند که در طول عمرشان نمی‌توانند این ایده ها را اجرا کنند.

با توجه به این‌که کارهایم را فقط با استفاده از خط می کشم، یکی از ویژگی‌های مهم کارهای من، خود ایده‌ها و فکر‌هاست. چون ایده‌یابی کار بسیار مشکلی است و زمانی کار شما جذاب می‌شود که ایده‌های خودتان را داشته باشید و تکراری نباشد.

من به مرور زمان و کار زیاد و همچنین دیدن کارهای زیاد فرمول‌هایی را در زمینه ایده پیدا کرده ام و برای همین فکر کردن به ایده برایم کار راحتی شده است و ایده ها در ذهنم است.

اگر آدم راجع به همه چیز زیاد فکر کند، به خیلی‌ ایده ها می‌رسد که آدم‌های معمولی نمی‌رسند، ضمن اینکه کاریکاتوریست‌ها و کارتونیست‌ها نگاهی ویژه‌ هم به همه‌چیز دارند.

تفاوت آدم های معمولی با کاریکاتوریست ها

مثلاً آدم معمولی یک صندلی را یک صندلی می‌بیند ولی من به عنوان یک کاریکاتوریست وقتی به صندلی نگاه می‌کنم در آن خیلی چیزهایی می‌بینم که بقیه آدم‌ها آنها را نمی‌بینند. به عنوان مثال در یکی از نمایشگاه های اخیرم با عنوان «سورپرایز» که در گالری «ویستا» برپا شد، یک صندلی چوبی را ساخته‌ بودم که یکی از پایه‌هایش در لیوان آب است و این پایه در آب جوانه زده است. به سوژه «صندلی» می‌توان نگاه‌های متفاوتی کرد. مثلاً به نظرم صندلی‌ها هم زن و مرد و بچه دارند. صندلی‌های فرفورژه، خانم و دوشیزه هستند. صندلی‌های معمولی، مرد هستند یا صندلی‌هایی که در رستوران‌ها برای بچه‌ها می‌گذارند، این‌ها همه بچه‌اند.

به نظر من مغازه‌های آنتیک فروشی که در آن صندلی‌های کهنه به فروش می رسد، خانه سالمندان صندلی‌هاست. یا مثلاً صندلی که رویش می‌نشینید و از آن استفاده می‌کنید ، وقتِ دعوا، این صندلی‌ را بلند می‌کنید و بر سر یک آدم دیگر می‌کوبید، این صندلی در آنجا تبدیل به اسلحه می‌شود. یا وقتی در جایی باران می‌بارد و صندلی را بالای سرتان می‌گیرید تا خیس نشوید، این صندلی‌ تبدیل به چتر می‌شود. یا وقتی پایه یک صندلی شکسته می‌شود، صندلی را پیش دکترش می‌برند و دکتر آن نجّار است .

نگاه ها و حس‌هایی از این قبیل است که به اشیاء، روح و حس و زندگی می‌دهد. مثلاً در مورد «چتر» ، همه فکر می‌کنند چتر فقط برای باران است، اما می‌توان برای همین چتر ذهنیت‌های دیگری هم داشت و من پنجاه- شصت کاریکاتور فقط برای چتر کشیده ام. مثلاً چتر بدون پارچه کشیده شده برآن ، در دستان اسکلتی که آن را بالای سرش گرفته کنایه به نوع چتری دارد که یک اسکلت می‌تواند بالای سرش بگیرد. نوع نگاه‌هایی از این دست خیلی کمیاب است و برای سال‌ها می‌توان با این نوع نگاه روی سوژه ها کار کرد.

نویسنده : مرحوم کامبیز درم بخش در روزنامه اطلاعات

در ادامه ببینید : درگذشت «کامبیز درمبخش»، کاریکاتوریست باسابقه
chatنظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر